به گزارش همشهری آنلاین، این پهلوان لرستانی میگوید زورش ارثی است. شش برادر او همه بدنسازند و برادر بزرگش که ارتشی است، کشتی کار میکند. خلاصه در این خانواده دیدن بازوهای ستبر، کولهای ورزیده و شکمهای تکهتکهشده چیز خیلی عادیای است.
اما خبرسازترین عضو این خانواده همین آقارمضان است. او کار عجیبی میکند؛ زیر تراکتور میخوابد و تراکتور با آن لاستیکهای غولپیکر از روی او رد میشود. البته کامیون هم از روی او رد شده و تا به حال هم خدارا شکر اتفاق بدی برایش نیفتاده است. همشهری سرنخ سال ۸۸ گفت و گویی با این مرد ایرانی انجام داده است که میخوانید:
چرا این برنامه خطرناک را اجرا میکنی؟ اصلا چرا به فکر اجرای چنین برنامهای افتادی؟
اول از همه به خاطر هیجان. این کار قدرت بدنی بالایی میخواهد. البته هدف دیگری هم دارم؛ میخواهم با این کار جوانها را به ورزش تشویق کنم.
اولین بار چه ماشینی از رویت رد شد؟
نیسان! آن موقع هشت سال بود بدنسازی کار میکردم و به این قدرت رسیده بودم که نیسان از رویم رد میشد.
بار اول که ماشین از رویت رد شد، چه حالی داشتی؟ نمیترسیدی بلایی سرت بیاید؟
خیلی میترسیدم. فقط دعا میکردم اعضای بدنم ناقص نشوند یا خدایناکرده فلج نشوم.
بعد از نیسان نوبت به تراکتور رسید. برای این برنامه چقدر تمرین کردی؟
حدود ۶-۵ ماه بعد از جریان رد شدن نیسان تصمیم گرفتم تراکتور را امتحان کنم.
کامیون هم از رویت رد شده است؟
تا حالا دو بار! سالهای قبل هر هفته یک تراکتور از روی بدنم رد میشد. در شهرهای مختلف استان خودمان و استانهای همجوار نمایش میدادم و در مجالس شادی و عروسی شرکت میکردم. وقتی در این مجالس از من میخواستند برای آنها نمایش اجرا کنم، نمیتوانستم درخواست آنها را رد کنم. خیلی وقتها میشد با همان لباسهای پلوخوری دست به کار میشدم و میرفتم روی زمین میخوابیدم تا تراکتور از رویم رد شود.
از اجرای برنامه با نیسان شروع کردی و به تراکتور و کامیون رسیدی، فکر نمیکنی با این پیشرفت بتوانی به جایی برسید که لودر یا جرثقیل هم از رویت رد شود؟
اجرای برنامه با این ماشینهای فوق سنگین ریسک خیلی بالایی دارد چون لاستیکهای این ماشینها پهن هستند و قسمتهای زیادی از بدن را زیر میگیرند. ولی امیدوارم روزی بتوانم با حضور عکاس مجله شما این برنامه فوق خطرناک را هم اجرا کنم.
واکنش خانوادهات چیست؟ پدر و مادر و همسرت با تو مخالفت نمیکنند؟
آنها نهتنها با این کار من مخالف نیستند بلکه از مشوقان اصلی من بهشمار میروند.
میشود اسم این برنامههای تو را ورزش گذاشت یا اینکه باید اسم و رسم دیگری برایش پیدا کرد؟
ورزش پهلوانی! این بهترین اسم برای برنامههای من است.
تا به حال در مسابقه قویترین مردان ایران هم شرکت کردهای که ببینی زورت به بقیه میچربد یا نه؟
در مسابقات قویترین مردان ایران در غرب کشور شرکت کردم. یکبار هم مقام اول ایران را به دست آوردم.
در دیگر رشتههای ورزشی هم صاحب مقام شدی؟
در کشتی وزن ۱۰۰ کیلو سالهای ۷۲ و ۷۵ قهرمان نیروهای مسلح شدم. در رشته پاور لیفتینگ هم قهرمان استان هستم. در رشته پرس تخت یا پرس سینه یک بار و در رشته مچاندازی هم چند بار قهرمان کشور شدهام.
لحظهای که چرخ کامیون یا تراکتور روی پایت میآید، به چی فکر میکنی؟
فقط و فقط به مرگ فکر میکنم چون هر احتمالی وجود دارد.
برای اجرای این برنامه چه اعضایی از بدن باید قوی باشند؟
عضلات پا، کمر، ساعد و پنجههای دست باید خیلی قدرتمند باشند.
جلوی دوربین صدا و سیما هم برنامه اجرا کردهای؟
یکبار برنامهام در شبکه استانی و یک بار هم در شبکه سراسری پخش شد.
با چه چیزی تمرین میکنی؟
علاوه بر وسایل بدنسازی میلهای باستانی مخصوص خودم را دارم. این میلها هر کدام ۵۲ کیلو وزن دارند. برای گرم کردن بدنم، ده بار این میلها را در دستان خودم میچرخانم و وقتی میخواهم ورزش کنم، هرکدام از این میلها را ۱۵ بار روی دستم میچرخانم. سر این میلها کری هم میخوانم؛ یعنی به هرکس که بتواند این میلها را چندبار بزند، جایزه ویژه و نفیسی میدهم تا به حال هم باستانیکارها و پهلوانهای زیادی از مناطق مختلف کشور به اینجا آمدهاند ولی هیچکدام نتوانستهاند با این میلها کار کنند.
نمایش تو فقط ردشدن ماشین از روی دستها و پاهایت است؟
پنجه و ساعدم را هم زیر ماشین میگذارم؛ ضمن اینکه آدمهای سنگینی را که وزن آنها به ۱۵۰ کیلو میرسد، روی یک دستم میگذارم و بلند میکنم.
برای این کار الگویی هم داشتی؟
برادر بزرگترم.
حتما حسابی خوشخوراک هستی؟
روزی شش بار غذا میخورم. در خوردن هم چند بار رکورد زدهام. یک بار ۳۰ تا تخم مرغ را یک وعده خوردم.
میدانی وزن چرخی که از روی بدنت رد میشود چقدر است؟
دقیقا نمیدانم ولی تراکتورهایی که از روی من رد میشوند خیلی سنگین هستند؛ ضمن اینکه ۱۵-۱۰ تا سرنشین هم دارند.
تا حالا به این فکر کردهای که اگر تراکتوری که از رویت رد میشود یکمرتبه خاموش شود، چه اتفاقی برایت میافتد؟
قطع نخاع میشوم ولی هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
در استان خودت کسی را میشناسی که شبیه کار تو را کند؟
من ورزشکاران زیادی را دیدهام که وزنههای خیلی سنگینی را روی سر خود بلند میکنند ولی کسی را سراغ ندارم که وزنه روی او بیاید؛ یعنی کامیون یا تراکتور از رویش رد شود.
پسرت چی؟ دوستداری پسرت هم این کار تو را ادامه دهد؟
چراکه نه. اگر دوست داشته باشد، خودم حاضرم مربیاش شوم. بستگی به خودش دارد.
توی فکر آموزش این کار به دیگران هم هستی. اصلا شاگرد داری؟
هرچند قدرت فیزیکی تا حد زیادی ژنتیکی است ولی با کمال میل در خدمت افرادی هستم که میخواهند این کار را یاد بگیرند. ولی شاگرد اصلی من در حال حاضر جوانی به نام احمد یل بیرانوند است که تا به حال چند بار با پیکان نمایشهایی را اجرا کرده. او جوان بااستعدادی است و فکر میکنم تنها کسی باشد که بتواند بعد از من به این کار ادامه دهد و پرچمدار این کار باشد.
چه خاطرهای از این کار داری؟
خدا را شکر تا حالا حادثه بدی برایم اتفاق نیفتاده ولی متاسفانه برای یکی از افرادی که میخواست این کار را بکند، اتفاق بدی افتاد که خیلی ناراحتکننده بود. چند سال قبل که به کرمانشاه رفته بودم، جوانی میخواست کار مرا تکرار کند؛ به همین خاطر روی زمین دراز کشید تا یک ماشین نیسان از رویش رد شود ولی پاهای او ضعیف بود و تاب نیاورد. یکمرتبه فریادی کشید و از هوش رفت. وقتی او را به بیمارستان بردیم دکترها با تاسف گفتند او قطع نخاع شده است و دیگر هم خوب نمیشود.
هیچوقت چهره آن جوان از خاطرم پاک نمیشود و او را از یاد نمیبرم. این خاطره برایم خیلی تلخ است.
نظر شما