گرچه مطبوعات به‌عنوان یکی از ارکان مهم دمکراسی در جوامع به‌شمار می‌رود اما این رکن در دوران قاجاریه و پهلوی چندان محلی از اعراب نداشت. در دوره قاجار جراید با هدف تأیید حکومت شکل گرفت و این روند در دوره پهلوی اول با شدت بیشتری ادامه یافت.

بهاره خسروی

به گزارش همشهری آنلاین، زمانی که رضاشاه قدرت را به‌دست گرفت و اعلام سلطنت کرد نشریات و روزنامه‌ها هم مانند بسیاری از بخش‌های جامعه، از قدرت مستبدانه او در امان نماند و رعب و وحشت بر تمام ارکان کشور به‌خصوص در حوزه اندیشه و مطبوعات سایه‌ انداخت و نخست‌وزیری سیدضیاء در سایه حکومت دیکتاتوری رضاخان، به توقیف فله‌ای مطبوعات دامن زد. در کتاب «نهضت امام خمینی(ره) و مطبوعات رژیم شاه» انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این خصوص آمده است؛ «سیدضیاء برخلاف رویه قبلی یا شاید تحت‌تأثیر رضاخان، دستور توقیف جراید را صادر کرد و عده زیادی از روزنامه‌نگاران را به بند کشید.» این خفقان منجر به محدودیت و توقیف بسیاری از مطبوعات و تحت فشار گذاشتن اصحاب قلم برای همسویی با اربابان قدرت شد.

توقیف فله‌ای مطبوعات

رضاخان با آگاهی از این موضوع که مطبوعات، در جامعه و به‌ویژه در میان روشنفکران جا باز کرده و نقش مهمی در هدایت افکار مخالف دارد، فشار بسیاری به روزنامه‌نگاران می‌آورد. او به‌خوبی می‌دانست تصاحب مطبوعات، تصاحب قدرت است و کسی که مطبوعات را در اختیار دارد می‌تواند از آن برای افزایش قدرت و تأیید حکومت بهره بگیرد. از این‌رو بسیاری از روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران که با خواست حکومت همسو نبودند و زاویه داشتند، توقیف یا سرکوب شدند به‌طوری که در این دوره کمتر روزنامه‌ای را می‌توان سراغ گرفت که حداقل یک‌بار توقیف نشده باشد. به شهادت اسناد، «در این دوره جراید، به‌ دلایل مختلف مکرر توقیف‌ می‌شدند؛ چنان‌که‌ در عرض‌ یک‌ هفته، بیش‌ از ۲۰‌ روزنامه‌ توقیف‌ شد.»

با اجازه شهربانی

در آن روزگار خفقان، علاوه بر توقیف، سانسور هم بر پیکر نیمه جان مطبوعات سایه انداخته بود. سانسور در مطبوعات به حدی جدی و مهم تلقی می‌شد که کار سانسور رسما به شهربانی واگذار شده و طبق اسناد «کلیه‌ مدیران جراید مجبور شدند برای درج هرگونه مطلبی در آغاز اجازه بازرسی مطبوعات را کسب نمایند» و در واقع جراید حق نشر هیچ‌گونه مطلبی را بدون اجازه شهربانی نداشتند. البته دخالت شهربانی تنها به زمان نشر مطالب محدود نمی‌شد و اعلانات روزنامه‌ها قبل از انتشار باید به‌نظر شهربانی می‌رسید.

 خود سانسوری

در اطلاعیه دولت پهلوی دوم درخصوص آزادی مطبوعات ادعا می‌شد: «دولت آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین می‌کند و با تأکید بر درستی سیاست آزادی مطبوعات، تضمین می‌کند که در انجام وظایف قانونی کارکنان مطبوعات کشور هیچ‌گونه دخالت و اعمال نفوذ مستقیم و غیرمستقیمی از سوی دستگاه‌ها و مقامات دولت صورت نگیرد. دولت امنیت حرفه‌ای کلیه کارکنان مطبوعات کشور را نیز تامین می‌کند.» اما این اطلاعیه، ادعایی بیش نبود. مطبوعات در دوران پهلوی دوم، طی بازه زمانی طولانی سعی داشت اعمال رژیم را توجیه کند، همچنین در مطبوعات هیچ‌گاه از مخالفین و حوادث و جریانات واقعی سیاسی حتی اسمی برده نمی‌شد مگر زمانی که سخنان شاه علیه مخالفان منعکس می‌شد. مثلاً وقتی که محمدرضا پهلوی از «مرتجعین سیاه و سرخ» نام می‌برد مطبوعات نیز بلافاصله به طرق مختلف به تخریب مخالفان می‌پرداختند. شاید احساس می‌کردند چاره‌ای ندارند. آنها خود سانسوری را پذیرفته بودند. در دوره پهلوی مسئله سانسور قدرت گرفت و تراوش‌ها فکری متوقف شد. نویسنده و خواننده و گوینده و شنونده مستقیما در معرض این وضعیت خاص قرار داشتند. سانسور اجازه نمی‌داد تبادل فکری صورت گیرد و محیط را با خفقان کامل حفظ می‌کرد. این موضوع را ساواک طی دستوری در ۴ بهمن ۱۳۵۵ خطاب به مطبوعات رسما اعلام کرد: «هیچ‌گونه شکواییه، انتقاد، گلایه، چه صراحت و چه تلویح، در هیچ زمینه‌ای نباید در مطبوعات چاپ شود.»

بدترین دوره تاریخ مطبوعات

خفقان حاکم بر مطبوعات باعث اعتراض بسیاری از روزنامه‌نگاران شد. «در یکی از اسناد به تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۰۵، مدیر روزنامه میهن، ابوطالب شیروانی، ضمن ابراز نارضایتی از توقیف روزنامه تخت‌جمشید در شیراز می‌گوید: «‌... ‌اگرچه این رویه (سانسور) در مرکز مملکت نیز ادامه دارد، لیکن ماها موظف هستیم که تذکر بدهیم که در کابینه حضرت اشرف اختناق مطبوعات، آن هم تا این درجه سخت و غیرقابل تحمل، سزاوار نیست...‌.» تمام این تلاش‌ها برای تبدیل مطبوعات به ابزار تأیید و مشروع جلوه دادن حکومت و اقدامات آن انجام می‌گرفت. در نهایت مجموع این شرایط، باعث شد تا این دوره یکی از بدترین دوران در طول تاریخ حیات مطبوعات در کشور به‌شمار ‌آید.

شکستن قلم مخالفان

مطبوعات و حکومت پهلوی | از سانسور و اجبار خودسانسوری تا قلع و قمع جراید

توقیف فله‌ای مطبوعات و تحت فشار گذاشتن روزنامه‌نگاران در دوره رضاشاه باعث کاهش تعداد نشریات شد؛ به‌طوری که طبق اسناد ساواک، ۵۴۰ نشریه در اواخر سلطنت احمدشاه، در پایان رژیم پهلوی به ۸۶ نشریه کاهش یافت. رضاخان از مخالفت علنی با اهل قلم و آزاداندیشان ابایی نداشت به‌طوری که بعد از توقیف ده‌ها نشریه و روزنامه در ۱۷ اسفند۱۳۰۰ در اعلامیه‌ای اعلام کرد: «... قلم مخالفین را می‌شکنم و زبان می‌برم.» در این شرایط، تنها مطبوعاتی اجازه نشر می‌یافت که یا مورد تأیید حکومت بود و یا به‌اجبار با سانسور شدید منتشر می‌شد.

نباید نوشت مزرعه خشک شده!

مطبوعات و حکومت پهلوی | از سانسور و اجبار خودسانسوری تا قلع و قمع جراید

خاطرات مستند روزنامه‌نگاران و صاحبان نشریات در دوره پهلوی تاریخ شفاهی و گواهی بر اعمال فشار و سانسور بر مطبوعات در این دوره است. در یک نمونه پرویز ناتل‌خانلری، صاحب مجله ادبی و معروف سخن، با بیان اینکه وزارت اطلاعات توزیع مجله سخن را پیش از بررسی و دادن مجوز ممنوع کرده بود،‌ خاطره‌ای با موضوع سانسور این مجله ادبی را شرح می‌دهد. سانسور مربوط به داستانی در باره یک دهقان است که در کنار دریاچه هامون مزرعه داشت و به‌علت خشکی دریاچه، مزرعه را از دست داده و بدبخت شده بود. آن شماره مجله به سبب این داستان اجازه انتشار پیدا نکرد. خانلری برای جویا شدن دلیل این کار با وزیر اطلاعات تماس می‌گیرد. در این گفت‌وگو خانلری از وزیر می‌پرسد که «نیامدن باران و خشک شدن دریاچه مربوط به سیاست داخلی است یا خارجی؟» استدلال خانلری این بود که خشک شدن آب دریاچه به‌علت نیامدن باران است و آن وقت مجله را به این علت توقیف کرده‌اند! وزیر، قول رسیدگی داد و ساعتی بعد، مسئول امور مربوط به روزنامه‌ها در وزارت اطلاعات تماس گرفت و گفت، «با وجود اصلاحات ارضی نباید نوشت که مزرعه‌ای خشک می‌شود!» خانلری در مقابل گفت، «اصلاحات ارضی که تعهد باران نکرده» و در جواب هم شنید که «به هر حال این‌جور مطالب به گوش خارجی‌ها می‌رسد و دستاویزی برای عیب‌جویی از رژیم می‌شود.» خانلری می‌گوید: «در مقابل، چاره‌ای جز کوتاه آمدن نبود، دیدم با این‌جور آدم‌ها جرّوبحث فایده ندارد. گوشی را گذاشتم و باز چند صفحه از مجله را ناچار کندیم و به همان صورت ناقص منتشر کردیم.»

کد خبر 741056

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha