دیروز در هشتمین روز جشنواره تئاتر، نمایش «سم‌زدایی» از کرج و به نویسندگی و کارگردانی «ندا قربانیان» در سالن قشقایی تئاترشهر اجرا شد.

سم زدایی

اهمیتی ندارد که ما در کرج تئاتر داشته باشیم یا نه| ساعت 11 شب قبل از اجرا در جشنواره مجبور به ترک سالن شدمهمشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: سم‌زدایی در باره کوچه‌ای است که یک باره پلاکش دزدیده می‌شود و از طریق ارتباط بعضی اهالی کوچه با رادیو، با آنها آشنا می‌شویم. در این میان مرکز ترک اعتیادی هم وجود دارد که ساکنانش با قصه این کوچه پیوند می‌خورند. نمایش اگرچه لحظات خوبی دارد، اما گاه در دام شعارزدگی می‌افتد. با ندا قربانیان، کارگردان نمایش، در باره آن صحبت کردیم. قربانیان پیش از این نمایش‌های «عموزاده‌ای از ناکجا»، «چرا نازی پرواز کرد؟»، «دیلان» و «اسکرین شات» را اجرا کرده و مدتی هم رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان البرز بوده که البته از این سمت استعفاده است.

از شکل‌گیری ایده متن و اجرا و تمرین‌ها برایمان بگویید.

اواخر سال گذشته مشغول نوشتن دو نمایش جداگانه بودم. یک نمایشنامه با موضوع کمپ ترک اعتیاد  و یک نمایشنامه با موضوع تغییر نام خیابان داودی که دزدیده شده بود و بعد به اشتباه تابلوی شهید داودی نصب شده بود. وقتی داشتم می‌نوشتم فکر کردم خوب است این دو موضوع با هم ترکیب شوند و به هم ربط پیدا کنند و یک نمایشنامه شوند.

تمرین‌ها چقدر طول کشید؟

تمرین‌ها را اوایل امسال شروع کردیم و هدفمان اجرای عموم در تئاترشهر تهران بود. تقاضای اجرا داده بودم و منتظر تعیین زمان اجرا بودم که مدیریت عوض شد و اجرای ما لغو شد. قبل از این اتفاق تمرین‌های ما تقریبا تمام شده بود و کار آماده بود، ولی با این تغییرات تمرین‌ها لغو شدند و کار رها شد. بعدتر متن کار را برای شرکت در جشنواره فرستادیم و وقتی حضورمان در جشنواره مشخص شد، تمرین‌ها را دو باره شروع کردیم. چند نفر از بازیگران هم به دلیل همان توقف اولیه کار و این که در کار دیگری حضور پیدا کرده بودند، عوض شدند.

ایده‌های خوبی در کار وجود دارد. مثل گوینده رادیو که انگار در آن اتاقک حبس شده و علاوه بر این گوینده خود اتاقک هم شخصیت پیدا کرده است. از طریق همین رادیو دو داستان به هم مرتبط می‌شوند. اما از میانه‌های اجرا، کار دچار شعارزدگی می‌شود. حتی کمی‌ شبیه سریال‌های تلویزیونی می‌شود.

ما نمی‌توانیم خیلی چیزها را به راحتی بیان کنیم. خیلی جاها خودمان خودمان را سانسور می‌کنیم و گاهی هم کار به ممیزی می‌کشد. این نقصی که می‌گویید به دلیل همین جریان است. هدف من از بیان این داستان مطرح کردن این مسئله بود که از کجا مطمئن هستیم کسانی که در جنگ شهید شده‌اند، دوست دارند اسمشان روی کوچه‌ها گذاشته شود؟ کوچه‌هایی که در بسیاری موارد حتی محل زندگی آنها نبوده است. حتی از شهرداری گلایه کرده بودم. ولی مجبور شدیم این مسئله را طور دیگری بیان کنیم که به گفته شما سمت شعارزدگی رفت. در قصه اصلی من کسی که دنبال این بود که اسم بچه‌اش روی کوچه‌ای در شمال شهر قرار داده نشود، یک پیرمرد بود نه یک زن. زن و مرد معتادی هم که از خانه ای در همین کوچه دزدی کرده‌اند، خواهر و برادر همین شهید بودند. اما اجازه داده نشد. به همین دلیل از یک جایی به بعد قصه چیزی نبود که من می‌خواستم.

یک بخش کار رئال است. یک بخش هم با وجود مجری رادیو از شکل رئال خارج می‌شود. فکر نمی‌کنید اگر این دو بخش از هم جدا نبودند و در بخش دیگر هم دیالوگ‌ها و بازی‌ها به آن جنس بازی گوینده رادیو نزدیک می‌شد، این دو پارگی وجود نداشت؟

متن کاملا رئال است. ممکن است یک کارگردان دیگر آن را با یک دکور کاملا رئال اجرا کند. در متن حتی گوینده رادیو حضور ندارد و فقط صدایش را می‌شنویم. اما من تصمیم گرفتم گوینده حضور داشته باشد. در حالی که کاملا از دنیای دیگران جداست. به این ترتیب خواستم دو دنیای متفاوت ایجاد کنم که البته شاید موفق نبودم. من یک فیلم مستند در یک کمپ ترک اعتیاد ساختم و با مشکلات و داستان‌هایشان آشنا شده بودم می‌خواستم برنامه رادیو را در کنار آدم‌هایی بگذارم که در کوچه و خیابان در کنارمان می‌بینیم.

برنامه‌ای برای اجرای عمومی‌دارید؟

درخواست اجرا از چند سالن از جمله تئاترشهر و ایرانشهر دارم. هرکدام زودتر به نتیجه برسد، همانجا اجرا خواهیم داشت.

در کرج اجرا ندارید؟

من معمولا کارهایم را در کرج اجرا نمی‌کنم. چون سالن‌های خوبی نداریم. سالن‌های استانداردی نیستند و حمایت خوبی هم نداریم.

به عنوان کسی که مدتی رئیس این انجمن بوده اید، چه مشکلاتی در حوزه تئاتر در کرج وجود دارد؟ قبل از این به موضوع کم و نامناسب بودن سالن‌ها اشاره کردید.

موضوع اصلی همین کمبود و بیشتر از آن فرسوده بودن سالن‌هاست. زمانی که رئیس انجمن نمایش بودم، تلاش کردم سرمایه‌گذار خصوصی پیدا کنم و بتوانیم یک سالن خصوصی خوب ایجاد کنیم. سرمایه‌گذار هم پیدا شد، ولی مدیر ارشاد وقت، حمایت نکرد و حتی حاضر نشد با افرادی که من برای   سرمایه‌گذاری پیدا کرده بودم، صحبت کند. این موضوع اهمیت ندارد که ما در کرج سالن تئاتر داشته باشیم یا نه یا اصلا تئاتر داشته باشیم یا نه! الان فقط دو سالن در اداره ارشاد داریم و دو سالن هم در تئاترشهر. ولی این سالن‌ها به شدت فرسوده هستند و امکانات نور و صدا در آنها بسیار نامناسب و قدیمی‌است. هیچ رسیدگی به این سالن‌ها نمی‌شود. من تلاش کردم حمایت‌هایی را برای بچه‌های تئاتر جذب کنم، ولی نشد. یک جایی می‌بینید، هر چقدر بیشتر تلاش می‌کنید، کم‌تر به نتیجه می‌رسید. به همین دلیل استعفا دادم. ضمن این که انجمن متاسفانه تبدیل به یک انجمن منفعل شده بود که نسبت به هیچ موضوعی واکنش نداشت. وقتی دیدم در جایی که هستم کاری از دستم ساخته نیست، ترجیح دادم استعفا بدهم.

چیزی هست بخواهید به حرف‌هایتان اضافه کنید؟

شبی که می‌خواستیم دکور کار را آماده کنیم، اتفاقی افتاد که خیلی عجیب بود. ما ساعت ۹ شب سالن را تحویل گرفتیم و گفته شد می‌توانیم تا صبح حضور داشته باشیم و کار را آماده کنیم. اما ساعت ۱۱ اعلام کردند خانم‌ها باید سالن را ترک کنند. هرچقدر گفتم من کارگردان کار هستم و باید حضور داشته باشم، فایده‌ای نداشت. مجبور شدم صبح برای ادامه کار به سالن بیایم. خوشبختانه کار من دکور سنگینی نداشت. ولی اگر کار دکور زیاد بود، با این شرایط من اصلا دیروز نمی‌توانستم اجرا داشته باشم. امیدوارم این موضوع به گوش دبیر جشنواره برسد و متوجه شود که این کار چقدر اشتباه است. در این جشنواره کارگردانان خانم حضور داشتند که باید بالای سر کارشان می‌ایستادند. ولی شرایط برایشان مهیا نشد.

کد خبر 738183
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha