معتقد بود اگر کار می‌کنید باید کار شما مسیر خدایی داشته باشد. امیر سرلشکر خلبان شهید احمد کشوری چه در زمان رژیم شاهنشاهی و چه بعد از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، هیچ‌گاه از یاد خدا و پرداختن به مسائل مذهبی غافل نبود.  

احمد کشوری

همشهری آنلاین- شهره کیانوش‌راد: ثمره تلاش‌های شبانه‌روزی او را می‌توان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شهید شیرودی گفت: «احمد استاد من بود.» آرزویش این بود شاهد روزی باشد که آمریکایی‌ها از کشورش رفته و بتواند زیرپرچم اسلام و ایران برای کشورش خدمت کند.

امیرسرلشکر شهید خلبان کشوری در طول چند ماه قبل از شهادتش یکی از شجاع‌ترین خلبانان بود که بارها پایگاه‌های نظامی دشمن را مورد هدف قرار داد و سرانجام ع‍قاب‌ ت‍ی‍زپ‍رواز ج‍ب‍‍هه‌های‌ ج‍نگ، ۱۵آذر ۱۳۵۹پس از ۳روز عملیات در منطقه ایلام به شهادت رسید. روز شهادت او به پاس رشادت‌های این خلبان تیزپرواز، در تقویم رسمی ایران «روز هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران» نام‌گرفت. همزمان با سالروز شهادت شهید احمد کشوری، زندگی پرافتخار این خلبان‌شجاع را از زبان همسر و همرزمانش مرور کرده‌ایم.

احمد کشوری، تیرماه‌۱۳۳۲در شهرستان فیروزکوه در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. خانواده کشوری اهل بروجرد و پدرش (غلامحسین) ژاندارم بود. شغل پدر ایجاب می‌کرد تا از شهری به شهر دیگر نقل مکان کنند. دوره کودکی احمد با شروع ماموریت پدر به شهر کیاکلای مازندران مصادف شد.

زندگی در میان مردم خونگرم کیاکلا موجب شد تا خانواده کشوری برای همیشه در این شهر شمالی ماندگار شوند. احمد تا پایان دوره متوسطه را با موفقیت در کیاکلا و شهرستان بابل سپری کرد و در کنار تحصیل با تشویق و همراهی مادرش به فعالیت‌های هنری از قبیل نقاشی، خطاطی و صنایع‌دستی می‌پرداخت به‌طوری که یک‌بار در مسابقه طراحی کشور مقام نخست را کسب کرد.

عقاب تیزپرواز جبهه‌های جنگ

عشق به پرواز

شرایط مالی خانواده او به‌گونه‌ای نبود که بتواند از پس هزینه‌های دانشگاه برآید. برای همین پس از گرفتن دیپلم در سال۱۳۵۱در آموزشگاه خلبانی هوانیروز ثبت‌نام کرد و توانست دوره خلبانی چرخ‌بال (هلی‌کوپتر) کبری را در اصفهان به‌مدت یک‌سال‌ونیم با موفقیت سپری کند. سپس به‌مدت ۶ماه دوره پیاده‌نظام را در شیراز طی کرد و به اصفهان بازگشت.

احمد کشوری که بعد از پایان دوره دبیرستان و قبولی در امتحان افسری هوانیروز، به خواستگاری دختردایی خود، شیرین سیلاخوری رفته بود، در اسفند سال‌۱۳۵۵با او ازدواج کرد؛ ازدواجی که به‌گفته سیلاخوری در کمال سادگی و بدون تشریفات برگزار شد؛ «تنها خرید ازدواج ما لباس و حلقه بود و مراسم ازدواج ما هم در خانه پدری ما برگزار شد.

بعد از ازدواج به کرمانشاه، محل خدمت شهید کشوری رفتیم.» شهید احمد کشوری قبل از انقلاب اسلامی، کتاب‌های‌ مذه‍ب‍‍ی‌، س‍ی‍‍اس‍‍ی‌ را م‍خ‍ف‍ی‍‍انه‌ ن‍گ‍‍هداری‌ و در ف‍رص‍ت‌ مناسب م‍ط‍ال‍‍ع‍ه‌ م‍‍ی‌ک‍رد و ب‍ه‌ ‌ه‍می‍ن‌ دل‍ی‍ل‌ چ‍ندی‍ن‌ بار از سوی ارتش م‍ورد ب‍‍ازج‍وی‍‍ی‌ و ت‍‍ه‍دی‍د ق‍رار گ‍رف‍ت. ۴سال زندگی مشترک با شهید احمد کشوری خاطرات شیرین و ماندگاری برای سیلاخوری به یادگار گذاشته است؛ «توجه به مسائل دینی یکی از ویژگی‌های مهم رفتاری احمد بود.

او از زمان دبیرستان، فعالیت‌های مذهبی داشت و با صدایی خوش در مراسم و مجالس مذهبی مرثیه‌خوانی می‌کرد. در دوران خدمت در ارتش نیز از هر فرصتی برای مطالعه و تحقیق درباره مسائل دینی استفاده می‌کرد. همیشه دعا می‌کرد خدایا من زنده باشم و روزی که آمریکایی‌ها و شاه از ایران می‌روند را ببینم.»

فرماندهی عملیات هوانیروز

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنی‌های ایجادشده توسط ضدانقلاب ناراحت بود. شهید ولی‌الله فلاحی می‌گفت: «من شبی برای انجام مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که جوانی از صف بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز چنان از خود کیاست، لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف‌ناکردنی است.‌» ۳خرداد ۱۳۵۹پس از آنکه در یک عملیات ضربتی چادر مهمات و ۲تانک دشمن را در منطقه سقز منهدم کرد، هلی‌کوپتر او مورد اصابت قرار گرفت. بازویش زخمی شد و چند ترکش به گردن و سینه او اصابت کرد.

با وجود آنکه حالش بسیار وخیم بود با تلاش و شهامت بسیار مانع از سقوط چرخ‌بال شد و آن را در پایگاه سقز به زمین نشاند. پس از چند عمل جراحی در تهران، بهبودی نسبی یافت، اما ترکش داخل سینه وی خارج نشده بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. شهریور ۱۳۵۹برای انجام مأموریت‌های حساس به منطقه ایلام اعزام شد و در آنجا فرماندهی عملیات هوانیروز را به‌عهده گرفت.

شهادت در مسیر الهی

کشوری ۲۰ روز قبل از شهادت به تهران مراجعت کرد و همسر و ۲ فرزندش مریم۳ساله و علی۳ماهه را با خود به ایلام برد. در این‌باره به همسرش گفت: «دلم می‌خواهد این چند روز آخر عمر کنارم باشید.»

عقاب تیزپرواز جبهه‌های جنگ
شهید احمد کشوری

خلبان احمد کشوری سرانجام در روز شنبه‌۱۵آذر ۱۳۵۹پس از ۳روز عملیات در منطقه ایلام با ۲فروند هواپیمای عراقی درگیر شد. هلی‌کوپتر او با اصابت موشک سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر او پس از تشییع بسیار باشکوه در بهشت‌زهرا(س) در تهران به خاک سپرده شد.

سیلاخوری، همسر شهید کشوری می‌گوید: «احمد معتقد بود اگر کار می‌کنید باید کار شما مسیر خدایی داشته باشد. مطمئن هستم اگر شهدا و شهید احمد دوباره برگردند بازهم به همان مسیر خود می‌روند و خانواده شهدا هم حاضر هستند در این راه از عزیزان خود بگذرند.» م‍‍ادر شهید احمد کشوری هنگام خاکسپاری فرزندش، ‌پ‍رچ‍م‌ ‌ای‍ران‌ را ک‍ه‌ ب‍‍ا دس‍ت‌ خ‍ود دوخ‍ت‍ه‌ ب‍ود، ب‍ر س‍ر م‍زار ف‍رزند ‌آوی‍خ‍ت‌ و ف‍ری‍‍اد زد: «اح‍س‍ن‍ت‌ پ‍س‍رم‌، ‌اح‍س‍ن‍ت‌.»

مکث

نابودی ۴۰ تانک دشمن در ۲ روز

خاطره‌ سرهنگ خلبان، غلامرضا شهپرست، از شجاعت شهید کشوری در عملیات چنگوله خواندنی‌است: «پاییز سال‌۱۳۵۹، به همراه کشوری، مشهدی و سایر دوستان، در عملیاتی در منطقه چنگوله شرکت کردیم. مأموریت ما مقابله با یک تیپ از ارتش عراق بود که در آن منطقه مستقر شده بود و کسی هم جلودارش نبود.

 نیروهایشان میمک را رد کرده بودند. ما اول صبح، قبل از طلوع خورشید، مسیرمان را انتخاب کردیم. پس از مدتی پرواز به چنگوله رسیدیم و از پشت سر با ۳فروند بالگرد کبرا به ستون عراقی‌ها حمله کردیم.

آنها اول فکر می‌کردند به اشتباه از طرف نیروهای خودشان هدف قرار گرفته‌اند اما به‌زودی فهمیدند که اشتباهی در کار نیست و این نیروهای ایرانی هستند که آنها را موشکباران می‌کنند. ما دوباره پس از بارگیری مهمات و تکمیل سوخت، این بار از سمت چپ به آنها یورش بردیم و هر بار از جناحی دیگر، با شکار ادوات، دشمن را زمینگیر کردیم و خسارات و تلفات زیادی به آنان وارد ساختیم.

جالب اینکه بعد از پایان این عملیات، رادیو عراق اعلام کرد که در منطقه چنگوله نیروهای ما (عراقی‌ها) با هوشیاری به‌موقع، ۱۲فروند بالگرد ایرانی را مورد هدف قرار دادند که تمامی آنها سرنگون شده‌اند. درصورتی که نیروهای خودشان در کمال غافلگیری و عجز، تاوان سختی را دادند.

بارها تصاویر این عملیات و مصاحبه احمد از تلویزیون پخش شد که گفته بود: این موفقیت حاصل تلاش همه اعضای گروه اعم از فنی، سوخت‌رسان، خلبان و... بود. ما ظرف ۲روز گذشته بیش از ۴۰تانک دشمن را کاملاً نابود کردیم، این تعداد آنهایی است که کاملاً نابود کرده‌ایم، جز تعدادی که نیم‌سوخته شده‌اند و این شوخی نیست.»

معرفی کتاب

کتاب «چای آخر» نوشته مسعود آب آذری، براساس زندگی پرافتخار شهید سرلشکر خلبان احمد کشوری نوشته شده است. در این کتاب که توسط انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ناجا چاپ شده‌ می‌توانید روایت‌هایی کوتاه و دلنشین درباره زندگی شهید را به نقل از خانواده، دوستان، همکلاسی‌ها، هم‌دوره‌ای‌ها و همرزمان شهید بخوانید. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

خوابی که تعبیر شد

احمد در آخرین روزهای پرواز ابدیش در جمع دوستانش صحبت می‌کرد. او گفت: «دیشب خواب سهیلیان (شهید خلبان) را دیدم. حمیدرضا را در یک باغ و مزرعه بسیار بزرگ دیدم که زیبایی‌اش خیره‌کننده بود، آنجا پر از درخت‌های میوه و سرشار از سرسبزی بود. داخل باغ ساختمانی را به من نشان داد و پرسید: این خانه زیباست؟ این خانه مال توست، خیلی وقت است که منتظرت هستم، چرا نمی‌آیی؟» با تعریف این خواب از سوی احمد انگار روی همه آب یخ ریخته باشند، همه جا خوردند و متاثر شدند چون معنی این خواب یعنی رفتن او نزد حمیدرضا سهیلیان و باهم‌بودن آن دو یار باوفا و صمیمی، یعنی نشانی بهشت و سفر بهشتی احمد و دیدن جایگاه خود در ملک عشق و مستی و ارادت بندگی.

دستگیری از نیازمندان

محمد نیک‌رهی، از هم‌دوره‌ای‌های احمد کشوری است که کمک به نیازمندان را یکی از ویژگی‌های بارز شهید کشوری در دوران قبل از انقلاب ذکر می‌کند و با یاد خاطره‌ای از آن دوران می‌گوید: «یک شب بهاری احمد با پیکان جوانان فیروزه‌ای‌رنگی جلوی منزل ما آمد و گفت: «اگر وقت داری لباست را بپوش و با من بیا!» خودرو پر از بسته‌های برنج، روغن و... بود. به راه افتادیم و پس از مسافتی به «تازه‌آباد» کرمانشاه یکی از روستاهای بسیار محروم منطقه رسیدیم. احمد در تک‌تک خانه‌ها را می‌زد و بسته‌ها را تحویل می‌داد. فهمیدیم این کار همیشگی اوست.»

کد خبر 727586
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فرهنگ عمومی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha