«بعضی‌ها خیال می‌کنند فوتبال مسئله مرگ و زندگی است. این طرز تفکر من را بسیار ناامید می‌کند. به شما اطمینان می‌دهم که فوتبال مسئله بسیار مهم‌تری است.»؛ این نقل‌قول حالا دیگر مشهور از بیل شنکلی، بازیکن و مربی فقید بریتانیایی، هرچند نشان‌دهنده شوخ‌طبعی شنکلی است اما قدری از حقیقت هم در آن یافت می‌شود.

نشست فوتبال

به گزارش همشهری آنلاین، برای بعضی‌ها فوتبال خود زندگی است؛ چراکه بسیاری از واقعیت‌های زندگی در آن به شفاف‌ترین و در دسترس‌ترین شکل ممکن وجود دارد. وجود شادی، غم، غافلگیری، برنامه‌ریزی، اتحاد، اختلاف، دوستی، دشمنی، مروت، شقاوت، شجاعت، ترس، احترام، بی‌حرمتی، غنی، فقیر، قوی، ضعیف، سرکوب، بالندگی، تبعیض، تبانی، فساد، اسپانسر، تبلیغات، زبان، پول و ساختارهای پیچیده و متعدد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در فوتبال، این ورزش محبوب و پرطرفدار را به نسخه قابل درک‌تر و بی‌پیرایه‌تر و سرراست‌تری از زندگی بدل کرده است.

هر کسی با هر سطح دانش و تجربه‌زیسته‌ای می‌تواند دویدن ۲۲ آدم به‌دنبال توپ را بفهمد، به آن واکنش نشان دهد، با تیمی همدلی کند و از تیمی دیگر متنفر باشد، بازیکنی را در حد جنون بپرستد یا بازیکنی را بی‌دلیل یا به هر دلیلی تحقیر کند، از قوانین بازی سر در آورد، از ناپختگی داور میدان در اجرای قوانین به ستوه بیاید و حتی به این پدیده جهانی بی‌اعتنا باشد و با این بی‌اعتنایی به نوعی موضع خود را در قبال جهان پیرامونش و دوستداران فوتبال نشان دهد. گروه‌ها و اقشار مختلف مردم، از کارگران گرفته تا سیاستمداران، از آدم‌های عادی گرفته تا سلبریتی‌ها، از کوره‌سوادان گرفته تا روشنفکران، همگی نظری درباره این ورزش محبوب دارند و فوتبال درنظرشان چیزی بیش از ورزش صرف است. همین خاصیت فوتبال است که آن را به موضوع بررسی‌های جامعه‌شناختی بدل کرده است.

اخیراً در نشست «جامعه‌شناسی فوتبال» که با حضور مهدی حسین‌زاده، عضو هیأت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد، فوتبال به‌عنوان پدیداری جامعه‌شناختی مورد تحلیل قرار گرفت. در گزارشی که روابط‌ عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی از این نشست منتشر کرده، به موضوعاتی اشاره شده که مشخص می‌شود چرا فوتبال برای بعضی‌ها مسئله‌ای مهم‌تر از مرگ و زندگی است و اساسا چرا فوتبال دیگر صرفا یک ورزش نیست و به فعالیتی اجتماعی ـ سیاسی با ابعاد مهم بدل شده است.

استادیومی‌ شدن فضای اجتماعی
 

هر کسی می‌تواند دویدن ۲۲ آدم به‌دنبال توپ را بفهمد! |  فوتبال چگونه می تواند عامل تبعیض و ضد تبعیض باشد؟‌

در ابتدای این نشست، میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، با بیان اینکه اگرچه جامعه‌شناسی ورزش یک حوزه متاخر است و ادبیات فربهی ندارد اما رویکردهای مختلف درباره نسبت ورزش و فرهنگ و سیاست و ورزش وجود دارد، گفت: از چند رویکرد نظری درباره جامعه‌شناسی فوتبال می‌توان سخن گفت. نخستین رویکرد کارکردگرایانه است که روی کارکرد فردی، جمعی، ملی و فراملی رقابت‌های ورزشی تمرکز دارد و بیشترین سهم از تبیین‌ها را در این حوزه دارد. در مقابل، رویکردهای دیگری هم سر برآوردند که در نقد رویکردهای کارکردگرایانه بودند؛ مانند رویکردهای انتقادی. از سوی دیگر برخی از رویکردها از نگاه پدیدارشناسانه، کنش متقابل و... به بحث نگاه کردند.

در رویکرد کارکردگرایانه، ورزش به‌مثابه یک نهاد اجتماعی در خدمت نیازهای فردی و جمعی است. وقتی کتاب‌های این حوزه را می‌بینید متوجه می‌شوید که از تفاوت بازی و ورزش شروع می‌کنند و اینکه چگونه ورزش به نهاد اجتماعی تبدیل شده است و چطور هواداران تیم‌ها با اعضای تیم احساس یکپارچگی می‌کنند و احساس هویت جمعی ایجاد می‌کند. در رویکرد انتقادی از کالایی‌شدن فوتبال بحث می‌شود و اینکه قواعد بازار بر ورزش حاکم می‌شود و آن را از کارکردهای فرهنگی و اجتماعی‌اش دور می‌کند. در رویکرد سوم هم بحث این است که در تیم‌های ورزشی چطور ارتباطات، معنا و هدف مشترک و... شکل می‌گیرد و این رویکردها از موضع روانشناسی اجتماعی به مسئله نگاه می‌کند.
وی با اشاره به اینکه فوتبال به تقویت امر ملی کمک می‌کند چون درون خودش هویت ملی هم دارد البته گاهی به ضدامر ملی هم تبدیل می‌شود گفت: فوتبال ۲ روی اصلی دارد؛ رویی که می‌تواند به انسجام ملی کمک کند و روی دیگر هم می‌تواند به امری ضدملی تبدیل شود و از جامعه سیاست‌زدایی کند. در چند دهه اخیر از نیمه‌دهه ۷۰ مطبوعات ورزشی، پرخواننده‌ترین مطبوعات ما بودند. آنجا هم دعواها و رقابت‌هایی مورد بحث بود که نسبتی با امر اجتماعی نداشتند. بنابراین از اواسط دهه‌۷۰، مباحث فوتبالی درباره امور اعتباری بود؛ یعنی رقابت استقلال و پرسپولیس فاقد مباحث هویتی بود. البته یک زمانی اینطوری نبود و در دهه‌های ۳۰و ۴۰ طرفداری از یک تیم به‌معنای نزدیکی به مردم یا حکومت بود. اما در دهه‌۷۰ دوباره طرفداری فوتبال از امر هویتی تهی می‌شود. در ادامه هرچه پیش می‌آییم، فضای اجتماعی ما هم استادیومی می‌شود.


عامل تبعیض و ضدتبعیض


معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه اکنون هم در دانشگاه‌ها ما شعارهای سکوهای ورزشی را می‌بینیم، بیان کرد: از سوی دیگر اقتصاد سیاسی بر فوتبال تأثیر داشته و غلبه جریان نئولیبرالیسم از دهه۶۰ به بعد باعث شد لیگ‌هایی مانند انگلستان تغییر کند و فوتبال به عرصه‌ای از خرید و فروش تبدیل شده است. در این نگاه، لمپنیسم حاکم بر فوتبال تحت‌تأثیر نئولیبرالیسم حاکم بر فوتبال نیز هست. به‌گفته این محقق علوم اجتماعی، از سوی دیگر فوتبال به‌مثابه یک زبان مشترک می‌تواند در سطح ملی و جهانی عمل کند چون مفاهیم مشترکی داریم. بسیاری از کشورها را در حوزه عمومی فقط در فوتبال می‌بینیم. بنابراین فوتبال یک تیغ دولبه است که هم می‌تواند به امر ملی آسیب بزند و هم آن را تقویت کند.
معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه فوتبال در ایران به امر ملی تبدیل شده و به همین دلیل نهادهایی مانند شهرداری به گسترش امکانات در این‌باره کمک کردند افزود: اما همزمان فوتبال هم به این تبعیض دامن می‌زند چون به اقتصاد سیاسی گره خورده است. درآمد بازیکنان فوتبال نسبت به ورزش‌های دیگر قابل مقایسه نیست حتی بین بازیکنان فوتبال هم این درآمد یکسان نیست؛ پس این فوتبال می‌تواند تبعیض‌آمیز هم باشد. ما نباید پدیده‌های اجتماعی را ساده ببینیم. وبر به ما یاد می‌دهد که درباره تبعات پدیده‌ها حرف بزنیم. پس اساسا فوتبال هم می‌تواند به رفع تبعیض کمک کند و هم به تبعیض منجر شود!
 

همزاد پارلمانیسم

او با اشاره به اینکه باید بین فوتبال به‌مثابه بازی و رقابت تمایز قائل شویم توضیح داد: فوتبال به‌مثابه بازی، وجه تفننی دارد اما فوتبال به‌مثابه رقابت، وجه دیگری دارد. فوتبال در ایران با تجدد گره خورده است و به نوعی همان جامعه است. دولت از زمانی که به فوتبال نگاه کرد از دوره رضاخان به‌مثابه نهاد شکل گرفت. پیش از این ورزش ما کشتی زورخانه‌ای بود که درون آن اخلاقی بود که با سنت ما میانه داشت اما اینجا سیاست، فوتبال را پررنگ کرد و تا مدت‌ها وجه غالب سنت ورزشی ما یعنی سنت زورخانه‌ای حذف شد.

این فوتبال ارزش‌های وارداتی داشت و در واقع این کار به‌صورت آگاهانه صورت گرفت. این حرکت درست مانند آن چیزی بود که درباره دانشگاه رخ داد و باعث از بین‌رفتن نهادهای سنتی آموزش شد. بنابراین ما وقتی فوتبال را به‌ یک رقابت تبدیل کردیم، درباره اقتضائات آن حرف نزدیم. به‌گفته مهدیار، فوتبال در عرض، پیوند اجتماعی برقرار می‌کند اما به شرطی به امر ملی تبدیل می‌شود که در طول هم بتواند پیوند اجتماعی برقرار کند. ما در علوم اجتماعی هم عموما سرمایه اجتماعی را در بعد عرضی می‌سنجیم نه طولی. پس مسئله فوتبال به‌عنوان یک امر ملی باید بتواند در بعد عرضی و طولی برای ما کارکرد داشته باشد.

معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه فوتبال، پدیده‌ای همزاد پارلمانیسم است عنوان کرد: امروز فوتبال می‌تواند خشونت لخت عرصه اجتماعی را پنهان‌تر کند. بنابراین بسیاری بین فوتبال و جامعه مدرن تناظر برقرار کردند. امروز فوتبال واقعیت ماست و باید برای استفاده از ظرفیت‌های آن ابعاد مختلفش را بشناسیم. باید بدانیم در مقام یک سیاستگذار و هوادار چگونه باید با فوتبال برخورد کنیم. امروز فوتبال فراطبقاتی شده، درحالی‌که قبلا فوتبال متعلق به طبقات پایین بوده است و به‌عنوان زبانی برای مقابله با طبقات فرادست استفاده می‌شد. امروز اما سرمایه‌داری از هر چیزی که بتواند استفاده می‌کند و فوتبال هم در این‌باره یکی از ابزارهای جذاب است. امروز فدراسیون فوتبال دنبال دولت‌زدایی است و ما چون وارد این واقعیت شدیم نمی‌توانیم از فدراسیون فوتبال حساب‌کشی کنیم. به‌طور مثال قطر با استفاده از رشوه توانست میزبانی را بگیرد. پس سرمایه‌داری جهانی می‌خواهد از فوتبال دولت‌زدایی کند.



ورزشی متعلق به همگان

هر کسی می‌تواند دویدن ۲۲ آدم به‌دنبال توپ را بفهمد! |  فوتبال چگونه می تواند عامل تبعیض و ضد تبعیض باشد؟‌

در ادامه این نشست، حسین‌زاده، عضو هیأت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، طی سخنانی گفت: من فوتبال را به‌مثابه جامعه می‌بینم و فوتبال همان جامعه و جامعه همان فوتبال است؛ بدین معناکه اگر جامعه در کنش‌های افرادش شور و شوق برمی‌انگیزاند و اشتیاق ایجاد می‌کند، اگر جامعه محدودیت‌هایی دارد همه اینها را در فوتبال هم می‌بینید و در سالی که فوتبال به شکل حرفه‌ای شروع شده و به همه جهان رفت جایش را بیشتر در جوامع باز می‌کند. کوچک‌ترین واحد شهری و روستایی در ایران فوتبال برایشان ابزاری برای دورهمی و روابط جمعی است. برخی از رشته‌های ورزشی متعلق به نخبه‌هاست اما فوتبال ورزشی متعلق به همه است. بنابراین در این رویکرد باید کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... فوتبال را درنظر گرفت. گویی با فوتبال می‌شود ابراز هویت، بیانیه سیاسی، اعتراض و... کرد. بنابراین در بخش‌های مختلف، فوتبال این را نمایندگی می‌کند.

عضو هیأت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به اینکه یکی از کارکردهای دقیق فوتبال، بحث هویت‌بخشی است و جوامع با امر فوتبال خودشان را به دیگری نشان می‌دهند عنوان کرد: در آبادان و انزلی، هواداری فوتبال بخشی از هویت افراد است. بنابراین اینها خودشان را با فوتبال معرفی می‌کنند. به تعبیر اردکانی، روزانه بخشی از صحبت‌هایشان مربوط به تیم محبوبشان است. البته لزوما همه هویت شهر به فوتبال نیست اما به هر حال در بخشی از شهرها فوتبال بخشی از هویت افراد است. به‌گفته این مدرس دانشگاه، در نگاه انسجام اجتماعی بسیاری از فاکتورها باید به این انسجام کمک کند. در جامعه ایرانی که تنوع فرهنگی، قومی، دینی و... وجود دارد فوتبال می‌تواند به انسجام‌بخشی کمک کند.
 

شاخص مدرن‌شدن جامعه


او درباره کارکرد فوتبال در انسجام امر ملی گفت: ما در علوم اجتماعی یاد گرفتیم به سمت تقلیل‌گرایی نرویم. شعارها از سال‌۸۸ به بعد اتفاقا نشان می‌دهد که لمپنیسم حاکم نیست. این تقلیل‌گرایی است و من تقلیل‌گرایی مهدیار را به لمپنیسم نمی‌فهمم. فوتبال، پکیجی در دنیای مدرن است که درون آن طرفداران وجود دارند و فوتبال بدون تماشاگر اصلا معنایی ندارد.
فوتبال، یک شاخص مدرن‌شدن جامعه است و در آن عقلانیت جدی، سرمایه‌داری و... وجود دارد. نمونه‌های فوتبالی سال‌های اخیر نشان می‌دهد لمپنیسم وجود ندارد. تعبیرهای اینچنینی ما را از تحلیل‌های واقعی دور می‌کند.

او با اشاره به اینکه در مسیر مدرن‌شدن جامعه ایرانی، فوتبال یاری‌دهنده است و می‌تواند فراپایگاهی عمل کرده و یک فرزند پایین‌شهری به جای بهتری هم برسد، گفت: مدرن‌شدن البته به‌معنای له‌شدن نیست بلکه در آن عدالت اجتماعی هم وجود دارد. به‌طور مثال در کشورهایی مانند سوئد این عدالت اجتماعی هست. به‌گفته حسین‌زاده، فوتبال حتی می‌تواند به رفع تبعیض هم کمک کند. می‌شود به بهانه فوتبال امکانات را به شهرهای کوچک برد و باعث توسعه عدالت اجتماعی شد.

 

فوتبال به‌مثابه فوتبال

عضو هیأت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه فوتبال مانند بسیاری از محصولات دیگر مدرن است، افزود: امروز حتی خواندن و نخواندن سرود ملی یک اکت سیاسی می‌تواند باشد.

پس فوتبال اکنون یکی از ابزارهای جامعه مدرن  و حتی واکنش به مسائل سیاسی است. ما باید اجازه بدهیم فوتبال در سطح فوتبال باقی بماند و اینگونه نشود که حتی خواندن یا نخواندن سرود ملی، عمل سیاسی باشد. نباید به فوتبال بیش از اندازه امر اجتماعی بار کرد. من البته نمی‌پذیرم که تجدد آمرانه فوتبال را القا می‌کند و اینگونه نیست که فوتبال با برنامه‌ریزی آمده باشد. ما چه می‌خواستیم یا نمی‌خواستیم فوتبال به زندگی ما آمده بود.

حسین‌زاده در پایان بیان کرد: کشور قطر امروز از جام‌جهانی برای بیان هویت خود استفاده کرده مانند پخش قرآن در افتتاحیه مسابقات یا ممنوعیت استفاده از مشروبات الکلی در ورزشگاه‌ها. من نگران فضای جامعه هستم. امروز فضای جامعه ما دوقطبی شده است و باید به‌دنبال انسجام‌بخشی باشیم.
 

کد خبر 726015
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha