شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷ - ۰۹:۰۸
۰ نفر

ترجمه - نیلوفر قدیری: جنگ در غزه را نویسنده انگلیسی روزنامه ایندیپندنت، یکطرفه‌ترین جنگ روی کره زمین نام گذاشته‌است

جنگی که یک سوی آن تانک‌های اسرائیلی هستند و سوی دیگرش، مردان و زنان و کودکانی که اکنون ماه‌هاست ذره‌ذره جیره غذایی دریافت می‌کنند. نویسنده روزنامه ایندیپندنت در مقاله‌ای که می‌خوانید، روایت اسرائیل از این جنگ را نادرست می‌داند و روایت خود را مطرح می‌کند.

جهان این روزها تنها شاهد ارتکاب جنایت دولت اسرائیل در غزه نیست؛ موضوع دیگری که اکنون دنیا به نظاره آن نشسته، اقدام  اسرائیل برای لطمه‌زدن به ‌خودش است. صبح امروز و صبح فردا و صبح‌های دیگر تا زمانی‌که این جنایات در غزه ادامه داشته‌باشد، جوانان غزه پر از خشم و کینه علیه اسرائیل خواهند شد و برای مقابله با این رژیم با هر وسیله‌ای- از سنگ گرفته تا کمربند انفجاری و موشک- عزم بیشتری پیدا می‌کنند. رهبران اسرائیلی خود را متقاعد کرده‌اند که هر چه به فلسطینیان بیشتر فشار وارد شود، آنها انعطاف بیشتری نشان خواهند داد اما وقتی این تهاجم پایان یابد، مقابله با اسرائیل با قدرت بیشتر آغاز می‌شود و همه‌‌چیز به حالت اولیه بازمی‌گردد.

برای اینکه به‌خوبی درک کنید که اهل غزه بودن این روزها چقدر هولناک است، کافی است کنار مدیترانه بوی باروت را استشمام کنید. نوار غزه منطقه باریک و کوچکی است اما در همین منطقه کوچک بیش از 5/1 میلیون نفر زندگی می‌کنند که هیچ راه فراری از این منطقه ندارند. آنها مدت‌هاست با بیکاری و گرسنگی دست به گریبانند و در همین مصیبت زندگی می‌کنند؛ دورنمایی که از پنجره خانه‌هایشان می‌بینند، سیم‌های خاردار است؛ وقتی بمباران شروع می‌شود جایی برای پنهان‌شدن ندارند و راهی برای فرار هم وجود ندارد. اکنون که بمباران این شهر با شدت ادامه دارد و مرگبارترین حمله از سال 1967 تا‌کنون هم  ادامه پیدا کرده و  باز هم مردم غزه پناهی ندارند.

اما اکنون بر سر ماجرای این جنگ هم جنگی درگرفته‌است. دولت اسرائیل می‌گوید ما در سال 2005 از غزه عقب‌نشینی کردیم و آنچه در مقابل عایدمان شد موشک‌های حماس و قسام بود. این موشک‌ها تاکنون 16 کشته داده‌اند. این روایت سوزناکی است اما همه حقیقت نیست؛ برای درک بهتر واقعیت باید چند سالی به عقب برگردیم و ماجراهای قبل از این جنگ را هم بررسی کنیم.

اسرائیل در سال2005 از غزه عقب‌نشینی کرد تا بتواند کرانه باختری را بهتر در کنترل بگیرد.
داو ویزگلس،  مشاور ارشد آریل شارون نخست‌وزیر وقت اسرائیل در آن زمان گفت که خروج از غزه کاری لازم بود تا بتوان به وسیله آن  مذاکره  سیاسی با فلسطینیان را احیا کرد.
مردم عادی فلسطین اما در آن زمان از فساد رهبران فتح سرخورده شده‌بودند و به حماس رای دادند. این انتخاب غرب و اسرائیل نبود.

اما باید صادق بود؛ انتخاباتی که برگزار شد یک انتخابات آزاد و دمکراتیک بود نه پاسخ منفی به راه حل دو کشور در فلسطین. یکی از مفصل‌ترین نظرسنجی‌هایی که از فلسطینیان انجام شده و دانشگاه مریلند آمریکا هم آن را انجام داده نشان می‌دهد 72درصد از مردم فلسطین خواستار راه حل دو کشور در چارچوب مرزهای 1967 و 20درصد هم خواستار کل کشور فلسطین هستند. حماس پیشنهاد آتش‌بس اسرائیل را پذیرفت و راه حل دو کشور را هم به‌طور کلی قبول کرد اما به شرطی که اسرائیل به مرزهای گذشته بازگردد.

دولت اسرائیل به جای پذیرفتن این وضعیت، با مجازات مردم عادی و غیرنظامیان فلسطین پاسخ حماس را داد و اعلام کرد که غزه را محاصره می‌کند تا مردم را تحت فشار بگذارد و آنها از انتخاب دمکراتیک خود بازگردند و منصرف شوند. اسرائیلی‌ها غزه را محاصره کردند و اجازه ندادند هیچ‌کس از این منطقه خارج یا به آن وارد شود؛ ذره‌ذره اجازه می‌دادند محموله‌ای کوچک از غذا یا سوخت یا دارو وارد غزه شود اما این محموله‌ها برای داشتن یک زندگی راحت کافی نبود.

اسرائیلی‌ها به مزاح و تحقیر می‌گفتند که مردم غزه تحت رژیم غذایی هستند. به گفته مؤسسه کمک‌رسانی انسانی بین‌المللی آکسفام، در ماه گذشته تنها 137 کامیون مواد غذایی اجازه ورود به غزه را پیدا کردند که این برای سیرشدن بیش از 5/1 میلیون جمعیت این شهر اصلا کافی نیست. آمار و ارقام سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که شدت فقر در  غزه به میزان بی‌سابقه‌ای رسیده‌است.

خبرنگارانی که در هفته‌های قبل از حمله، در این شهر بوده‌اند از بیمارستان‌هایی خبر می‌دادند که به خاطر کمبود امکانات و دارو، بیماران را از جلوی در ورودی خود بازمی‌گردانند. آنها شاهد کودکان گرسنه‌ای بوده‌اند که به‌دنبال تکه‌ای نان در خیابان‌ها سرگردان بوده‌اند.
 در چنین شرایط اسفناکی بود که نیروهای حماس در غزه تصمیم دیگری گرفتند؛ آنها به‌عنوان نمایندگان  دولت دمکراتیک، موشک‌های قسام را به سوی اسرائیل روانه کردند.

اسرائیل ادعا می‌کند که این موشک‌ها تا‌کنون 16 غیرنظامی را به کشتن داده و برای توقف این حملات و جلوگیری از کشتار غیرنظامیان مجبور شده دست به حمله به غزه بزند اما این هم استدلال خوبی نیست؛ چطور اسرائیل می‌تواند ادعا کند که برای دفاع از غیرنظامیان دست به چنین کاری زده در حالی‌که این حمله چنین تلفات سنگینی در میان غیرنظامیان به جا گذاشته است؟

دولت‌های اروپایی و آمریکایی با چنان جانبداری‌ای در قبال این وقایع موضع‌گیری کرده‌اند که گویی آشکارا واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند. آنها می‌گویند که نمی‌توان در شرایط حملات موشکی، از اسرائیل انتظار مذاکره داشت اما خودشان دقیقا تحت همین شرایط چنین توقعی از فلسطینیان دارند. فلسطینی‌ها تحت محاصره و اشغال نظامی چطور می‌توانند وارد مذاکره با اسرائیل شوند؟

این را هم فراموش نکنیم که حماس هفته گذشته پیشنهاد آتش‌بس در مقابل توافق‌های اولیه و قابل دسترسی را داد. براساس گزارش‌های رسانه‌های اسرائیلی، یووال دیس‌کین، رئیس کنونی سرویس امنیتی اسرائیل شین‌بث 23دسامبر در نشست کابینه اسرائیل گفت که حماس به ادامه آتش‌بس علاقه‌مند است اما می‌خواهد که شرایط تغییر کند. به گفته او حماس 2 درخواست داشته؛ پایان محاصره غزه و آتش‌بس در کرانه باختری. کابینه اسرائیل اما با سرسختی همه این شرایط را رد کرد.

این دولت اسرائیل است که راه‌حل‌های بینابین را نمی‌پذیرد. اسرائیل راه‌حلی را می‌خواهد که با شرایط تحمیلی خودش همسو باشد؛ می‌خواهد شهرک‌های خودش را داشته‌باشد و منابع آب هم در کنترلش باشد؛ این به معنای دوپاره کردن فلسطین است. مذاکره به نوعی این شرایط را برای اسرائیل محقق نمی‌کند. صلح تحمیلی، صلح نیست و به خشونت‌ها و درگیری‌ها و نفرت‌ها هم پایان نمی‌دهد.

صدای سوختن و ویران‌شدن شهر غزه در کلام لری درفنر، نویسنده اسرائیلی این‌چنین منعکس می‌شود: جنگ اسرائیل در غزه، یکطرفه‌ترین جنگ روی کره زمین است؛ اگر راهی برای پایان آن وجود داشته‌باشد، توپی است که در زمین اسرائیل است نه حماس.

7 سناریو برای پایان جنگ غزه

روزنامه اسرائیلی هاآرتص می‌نویسد، «فرماندهان ارتش و مسئولان تشکیلات امنیتی اسرائیل 7 سناریو را در برابر خود برای تعامل با غزه در پیش رو دارند.» سناریوی اول به ادامه وضعیت کنونی اشاره دارد؛ یعنی اینکه اسرائیل به حملات خود علیه اهداف جنبش حماس در غزه ادامه دهد و مناطق دیگری که به‌اصطلاح مکان شلیک خمپاره و موشک‌های مبارزان فلسطینی است را نیز مورد حمله قرار دهد. ارتش اسرائیل بر این باور است که ویژگی این گزینه آن است که شمار تلفات اسرائیلی اندک باقی خواهد ماند اما مشکل این گزینه در این است که اسرائیل قادر به یکسره کردن معرکه و شکستن اراده مقاومت جنبش حماس نیست.

اما سناریوی دوم، حمله زمینی محدود است که ویژگی مثبت آن ضربه به حماس بوده اما جنبه منفی آن شمار فراوان کشته‌های اسرائیلی است.

سناریوی سوم گزینه‌ای است که ارتش اسرائیل آن را ترجیح نمی‌دهد و آن اشغال کامل غزه است که منجر به کشته‌های فراوانی از دو طرف فلسطینی و اسرائیلی خواهد شد.
اما سناریوی چهارم اعلام آتش‌بس یکجانبه از سوی اسرائیل است که موجب بهبود جایگاه این رژیم در جهان خواهد شد؛ اما از سوی دیگر اسرائیل با این کار موفق به تحقق اهداف خود نشده و تنها توانسته خون بسیاری را روی زمین بریزد.

سناریوی پنجم که برای اسرائیل بهترین است، دستیابی به آتش‌بس توسط جامعه جهانی است به شرط آنکه آتش‌بس دائمی باشد و منجر به آزادی گلعاد شلیت نظامی اسیر اسرائیلی نزد گروه‌های فلسطینی در غزه شود. این موضوع البته از سوی دیگر به مسئله آزادی اسیران فلسطینی توسط اسرائیل مرتبط می‌شود که تاکنون تل‌آویو با آزادی آنان مخالفت کرده است.

سناریوی ششم، اشغال مجدد محور صلاح‌الدین و محور مرزی بین غزه و مصر، معروف به محور فیلادلفیاست که این کار دستاورد نظامی برای اسرائیل در این جنگ محسوب نمی‌شود.

اما سناریوی هفتم و کمتر واقعی از نظر اسرائیل، شروع به گفت‌وگوی سیاسی با جنبش حماس است که این امر نیازمند تغییر اساسی در سیاست اسرائیل است که جنبش حماس را به رسمیت نمی‌شناسد.

ایندیپندنت- 1 ژانویه 2009

کد خبر 72568

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز