چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۷ - ۱۸:۲۵
۰ نفر

فرید زکریا: اگر حملات به شهر بمبئی را 11 سپتامبر کشور هند بنامیم، باید بپذیریم که این کشور بسیار متفاوت از آمریکا در مقابل 11 سپتامبر خودش واکنش نشان داد.

بحث پیرامون این فاجعه اکنون به جدلی داخلی میان هندی‌ها تبدیل شده و محور آن هم آماده نبودن دولت برای مقابله با چنین رویدادهایی و دستگاه ضعیف اطلاعاتی است.

مقامات ارشد هندی استعفا داده‌اند، بعضی شواهد از ارتباط تروریست‌ها با گروه شبه‌نظامی لشکر طیبه حکایت دارد اما دولت هند جنگ را انتخاب نکرده‌است.

حتی حزب بنیادگرای هندوی بهاراتیا جاناتا که به‌طور سنتی افراطی است، از «دیپلماسی همه‌جانبه» حمایت می‌کند و از دنیا خواسته‌است که به پاکستان برای اجرای تعهدات خود به سازمان ملل برای مبارزه با تروریسم فشار بیاورد.

هند به دلایلی منطقی خویشتن‌داری نشان می‌دهد. هر دو کشور هند و پاکستان کشورهای هسته‌ای هستند و یک حمله نظامی می‌تواند ملی‌گرایی پاکستانی‌ها را در نقطه اوج خود قرار دهد.

اما یک دولت دمکراتیک مانند هند که در آستانه انتخابات هم قرار گرفته، تنها وقتی می‌تواند به این خویشتن‌داری ادامه دهد که نتیجه‌ای ببیند، اگر نتیجه‌ای به دست نیاید، جنوب آسیا و از جمله افغانستان بی‌ثبات‌تر از این خواهد شد.

بعضی گفته‌اند که هند باید از سرویس اطلاعاتی خود و نیروی هوایی‌اش برای پیگیری و سرکوب کمپ‌های لشکر طیبه در مناطق مرزی کشمیر استفاده کند، اما برای یافتن رهبر این گروه یعنی حافظ محمد سعید، نیازی به هواپیما و جاسوس نیست.

او در لاهور زندگی و کار می‌کند؛ البته فعالیت  لشکر طیبه در سال 2002 توسط دولت پاکستان ممنوع اعلام شد اما سعید، اکنون شاخه خیریه این جنبش را موسوم به جماعت‌الدعوه هدایت می‌کند.

این شاخه نیرویی بزرگ و در حال رشد در کشور پاکستان است. مشکل گروه‌های شبه نظامی اسلامی در پاکستان این نیست که یافتنشان سخت باشد چون آنها کاملا در معرض دید هستند بلکه دولت پاکستان هرگز تصمیم اساسی برای پشت کردن به فرهنگ شبه‌نظامی‌گری از خود نشان نداده‌است.

هنگام صحبت کردن از دولت پاکستان باید دقیق بود. دولت منتخب غیرنظامی این کشور یک ناظر بی‌گناه در این مورد به‌نظر می‌رسد. ابتدا آصف‌علی‌زرداری، رئیس‌جمهوری پاکستان تروریست‌ها را محکوم کرد و وعده داد که در تحقیقات دولت هند درباره این فاجعه، همکاری کامل می‌کند.

نخست‌وزیر پاکستان هم پیشنهاد اعزام رئیس سرویس اطلاعاتی خود به دهلی برای کمک در این مورد را مطرح کرد، اما وقتی ارتش ابرویی بالا انداخت، این پیشنهاد پس گرفته‌شد. بیانات زرداری نشان داد که دقیقا چه کسی این کشور را اداره می‌کند.

اینکه آیا ‌نظامیان پاکستان در حملات بمبئی نقش داشته‌اند یا نه، هنوز معلوم نیست. هندی‌ها بدون شک فکر می‌کنند جواب این سؤال مثبت است.

یک مقام هندی در صحبتی خصوصی به من گفت: عاملان این حمله در 4 منطقه در پاکستان توسط مردانی با عنوان‌های سرهنگ و سروان آموزش دیده‌اند. آنها از کانال‌های ارتباطی استفاده می‌کردند که از نظر ما کانال‌های شناخته شده ارتباطی سرویس اطلاعات ارتش پاکستان بوده‌است.

همه این‌ کارها بدون اطلاع ارتش پاکستان ممکن نیست. البته مقامات هندی در این ظن و گمان تنها نیستند.

دیوید کیلچولن، یک کارشناس ضد‌ناآرامی و از مشاوران دیوید پترائوس در این باره می‌گوید: این عملیات یک عملیات 3 مرحله‌ای بوده، عاملان حمله بدون استفاده از هیچ ابزار صوتی ارتباطی و با شناخت کامل از مسیرهای اطراف هتل‌ها، به تجهیزات تصویری ارتباطی، کارت اعتباری و مدارک شناسایی جعلی مجهز بوده‌اند.

این عملیات بیشتر به عملیات یک نیروی ویژه کلاسیک یا کماندویی شبیه بود تا یک نیروی تروریستی. تا به حال هیچ‌کدام از گروه‌های وابسته به القاعده یا لشکر طیبه چنین حملات دقیق با این پیچیدگی انجام نداده‌اند. اما کدام سناریو بدتر است؛ اینکه ارتش پاکستان از قبل از این عملیات مطلع بوده یا اینکه مطلع نبوده‌است؟

وضعیت در جنوب آسیا بسیار پیچیده است، اما یک نکته روشن است و آن اینکه، همه راه‌ها به راولپندی و مقر ارتش پاکستان ختم می‌شود. طی سال‌ها این ارتش از گروه‌های نظامی مانند لشکر طیبه و طالبان به‌عنوان راهبرد کم‌هزینه‌ای حمایت کرده که به وسیله آن به هند لطمه بزند و در افغانستان نفوذ به دست بیاورد.

اکنون ارتش پاکستان باید انتخاب کند؛ اگر پاکستان برداشت خود را از منافع و استراتژی‌اش تغییر ندهد، این کشور همچنان منطقه‌ای بی‌ثبات و مورد بی‌اعتمادی همه همسایگان باقی می‌ماند. حتی چینی‌ها که متحد دیرینه اسلام‌آباد به شمار می‌آیند چنین بی‌اعتمادی را به پاکستان دارند.

پاکستان باید دیدگاهی غیرنظامی به منافع ملی‌اش داشته باشد نه دیدگاهی نظامی. در یک دیدگاه ملی، روابطی خوب با هند دیده می‌شود که به رشد اقتصادی و تجاری و البته ثبات در کل منطقه منجر خواهد شد.

البته در چنین دنیایی، پاکستان نیازی به ارتشی که یک‌چهارم بودجه دولت را ببلعد و مانند یک نیروی ویژه برتر، بر این کشور حکومت کند ندارد.

برای هند حمله کردن به کمپ‌های آموزشی لشکر طیبه به معنای حمله به نشانه‌های بیماری است نه ریشه آن. این کار تنها باعث ایجاد همدردی با شبه‌نظامیان در میان مردم عادی پاکستان می‌شود. آنچه دنیا به آن نیاز دارد و در انتظارش به سر می‌برد، تصمیم پاکستان درباره آینده خودش است.

دیپلماسی آمریکا تا‌کنون در این باره سریع و مؤثر بوده‌است. اما باید فشار بر اسلام‌آباد بیشتر شود و کشورهایی مانند چین و عربستان هم درگیر این روند بشوند. باراک اوباما پیشنهاد کمک به پاکستان را داده‌است. این پیشنهاد مشروط است و هدف آن نوسازی کشور پاکستان است.

اگر شرایط در جنوب آسیا به هم بریزد، آمریکا بیشتر از هر کس دیگری بازنده خواهد شد. اگر تنش میان هند و پاکستان بالا بگیرد، افغانستان بی‌ثابت‌تر خواهد شد و در چنین شرایطی دست طالبان و القاعده برای فعالیت بیشتر باز می‌شود.

نیوزویک- 8 دسامبر 2008

ترجمه: نیلوفر قدیری

کد خبر 70526

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز