پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۴
۰ نفر

کارش که تمام شد انگار که می‌خواست چیزی بگوید و توان نداشت به یک باره مشتری را در آغوش کشید و التماس دعا گفت. دلش پرکشیده بود تا دوباره زیر قبه بنشیند و حرف بزند اما اینجا مهمانان حسینی را بدرقه می‌کرد.

نذر اربعين

به گزارش همشهری‌آنلاین، بسته نبات و شکلات را جلوی مشتری گرفت و گفت آنجا که خسته راه بودی و لبت خشک شده بود و خواستی چایی بخوری چایی‌ات را با این نبات شیرین کن و مرا یاد کن.

مکان کسب و کارش حال و هوای دیگری داشت از در که وارد می‌شدی کتیبه‌ها و پرچم‌های مشکی خودنمایی می‌کردند، گاهی بوی اسپند هوا را پُر می‌کرد گاهی بوی گلاب و گاهی صدای بلند صلوات...

تمام دیوارها مزین به نام ارباب بود و این توجهت را جلب می‌کرد و برخلاف همه آرایشگاه‌ها که برای جلب مشتری آهنگ‌های عجیب و غریب پخش می‌کنند اینجا نوای حسین حسین به گوش می‌خورد برایم این جو عجیب بود.

ماجرا از ۱۷ ساله پیش شروع شده است، ۱۷ سال استیصال و خواستن،۱۷ سال سردرگمی، ۱۷ سال امتحان، ۱۷ سال خواستن و نشدن...

«نذر خاص» آقا ابراهیم برای زائران اربعین!

سفر به وادی عشق

آقا ابراهیم تصمیم خودش را ۱۰ سال پیش گرفته بود بار سفر بسته بود سبک بار می‌رفت ولی دلش حسابی پر بود از همه جا ناامید اما امیدوار به کرم امامش راهی شده بود با خودش می‌گفت اگر این بار هم باز دست خالی برگردم چه، همه اگرها را از روی زبان خود پس زد و در گوشه دلش پنهان کرد.

برای اولین بار بود که راهی کرب و بلا می‌شد وارد بین‌الحرمین که شد بغض فروخورده چند ساله‌اش ترکید و اشک بود که جاری می‌شد. زبانش بند آمده بود فقط اشک می‌ریخت و خواسته‌اش را مرور می‌کرد هر چه کرد دهان بگشاید و شکایت کند نشد. بعد از گریه‌های مدام زمانی که دلش آرام گرفت با امام حسین علیه حرف زد و از خواسته‌اش برای ارباب گفت. آقا ابراهیم از همه کس و همه جا بریده بود و حالا دلش را به حسین(ع) گره زده بود تا حاجتش را بگیرد. حاجتی که سال‌ها در دلش بود و کسی خبر نداشت اما این بار دلش روشن بود که زیر قبه حسین(ع) دستش خالی نمی‌ماند.

سفر کربلا کار خودش را کرده بود و ابراهیم چندی پس از بازگشت حاجت‌روا شد و شیرینی اینکه حسین(ع) صدایش را شنیده و دستش را گرفته برایش به قدری بود که کار خود را فدای حسین(ع) کرده بود.

«نذر خاص» آقا ابراهیم برای زائران اربعین!

پیرایش رایگان

و حالا پس از گذشت ۱۰ سال از روزهای شیرین زیارت و حلاوت گره‌ کوری که با دستان امام حسین(ع) باز شده آقا ابراهیم نوکری زوار امام حسین را می‌کند اما نه در آن سوی مرزها و در موکب‌های مشایه بلکه در شهر خودش و مغازه کوچکش.

 محرم و سفر این آرایشگاه حسینی می‌شود و آقا ابراهیم رایگان قیچی بر موی مشتری‌ها می‌زند.

مشتری که از در وارد شد آقا ابراهیم سلام گرمی کرد و به احترام مشتری بلند شد و همین که مشتری گفت راهی سفر است انگار خودش راهی باشد ذوق‌زده شد و به صورت ویژه مشغول کار شد و قیچی را با عشق باز و بسته می‌کرد، آب‌پاش را که به سر مشتری نزدیک می‌کرد بوی گلاب تمام فضا را معطر می‌کرد صلواتی می‌فرستاد و مدام زیر لب ذکر می‌گفت.

کارش که تمام شد انگار که می‌خواست چیزی بگوید و توان نداشت به یک باره مشتری را در آغوش کشید و التماس دعا کرد. دلش پرکشیده بود تا دوباره زیر قبه بنشیند و حرف بزند اما اینجا مهمانان حسینی را بدرقه می‌کرد.

«نذر خاص» آقا ابراهیم برای زائران اربعین!

برای آقا ابراهیم فرقی ندارد بقیه راست می‌گویند یا نه، زائر است یا نه اصلا این فرد از کدام نقطه آمده، فقط کافیست فردی بگوید زائر امام حسین علیه السلام است حتی اگر نیاز به پیرایش هم نداشته باشد آقا ابراهیم دستش را می‌گیرد و حتی شده خطی پشت موهایش می‌اندازد و بسته‌ای دستش می‌دهد و با سلام و صلوات راهی‌اش می‌کند.

ظهر عاشورا و تولد حسین

آقا ابراهیم از برکت این کار در زندگی‌اش می‌گوید اینکه توکل بر امام حسین باعث شده نه تنها در خرج خانه‌اش کم نیاورد بلکه این کار در ایام پیاده‌روی اربعین باعث شده مالش برکت بگیرد و گاهی در مغازه‌اش جای سوزن انداختن هم نیست و از دو فرزندش که برکت زندگی‌اش هستند می‌گوید از مسیح چهارساله بازیگوش تا حسینی که ظهر عاشورا به دنیا آمده و زندگی را برایش شیرین کرده است.

برای انجام این گونه کارها آدمی با خدا معامله می‌کند و کاری که توسط دستگاه امام حسین علیه السلام بیمه شود غیرممکن است برکت و رضایت قلبی نداشته باشد.

آقا ابراهیم ۱۷ سال منتظر یک معجزه در زندگی‌اش بوده است معجزه‌ای که خنده و شادی را به زندگی‌اش بازگرداند.

تا اینکه از عالم وآدم ناامید می‌شود و دست به دامان دستگاه امام حسین(ع) می‌شود آقا هم که پناهگاه دل شکسته‌گان است و کسی را ناامید برنمی‌گرداند از وقتی که حاجتش را گرفته نوکری زائران ارباب را می‌کند. با کوتاهی موی هر زائر التماس دعایی می‌گوید و کار نفر بعدی را شروع می‌کند برخی با کنایه می‌گوید مرد بیچاره دیوانه شده است شاید هم راست می‌گویند مگر کسی هست که اسمش در دستگاه امام حسین(ع) ثبت شده باشد و نامش دیوانه نباشد.

کد خبر 704032
منبع: فارس

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار جامعه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha