با عبور از میدان حسن‌آباد و خیابان‌های وحدت اسلامی و اسدی‌منش، اگر ناشناس باشید و با نقشه به دنبال چهارراه «حاج مهراب» بگردید، جز سردرگمی چیزی عایدتان نمی‌شود. اما کافی است از ساکنان قدیمی نام این چهارراه را بپرسید تا راه را نشانتان دهند و شما را به تقاطع خیابان‌های اسدی منش، کیان و فردوسی هدایت کنند و بگویند: «چهارراه حاج مهراب اینجاست.»

حاج مهراب

همشهری آنلاین - مریم باقرپور: این روزها چهارراه حاج مهراب جز نام، هیچ نشانی از صاحبش به یادگار ندارد. اما برخی از ساکنان، به‌ویژه سالمندان، از آن و تغییراتی که در محل صورت گرفته است، خاطراتی به یاد دارند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

چهارراه حاج مهراب، به یادگار در خاطر قدیمی‌ها | چهارراهی به نام اسطوره فن

تنها نام است که به یاد میماند

کمی پایینتر از میدان حسنآباد و عبور از خیابان وحدت اسلامی و چند کوچه، خیابان اسدیمنش قرار دارد که به ۲ بخش شرقی و غربی تقسیم میشود. تقاطع خیابانهای اسدیمنش با کیان و فردوسی به چهارراه حاج مهراب معروف است و هیچ تابلو و نام و نشانی در محله وجود ندارد و تنها آژانس املاک سر چهارراه نام محل کسب و کارش را «مهراب» گذاشته است. البته این واحد صنفی قدمت زیادی ندارد و مالکش میگوید: «۵ سال پیش به این محله آمدم. شنیدم نام چهارراه مهراب است و من هم اسم مغازهام را همین نام گذاشتم.»

داستانها و روایتها

درباره نامگذاری چهارراه به حاج مهراب روایتهای مختلفی بیان شده و افشار که پدرش خاطرات زیادی را برایش نقل کرده است، دراینباره میگوید: «گویا حاج مهراب به محل تردد داشته و در همین زورخانه کل عباسعلی ورزش میکرده و در اصل خواهرزاده کل عباسعلی هم بوده و به دلیل مردمدار بودن و پهلوانیاش این گذر به حاج مهراب معروف شده بود.» تهرانی هم صحبتهای او را اینگونه ادامه میدهد: «حاج مهراب یکی از ورزشکاران محله بوده است که خیلیها به او احترام میگذاشتند. البته مدت زمانی ساکن محله نبود، اما اینجا ورزشکاران زیادی را تربیت کرد.»

اسطوره فن

در نیمه‌های خیابان اسدی‌منش، بعد از چهارراه حاج مهراب، زورخانه‌ای به نام پهلوان پور قرار دارد که از سال‌ها پیش ساخته شده است. اما زورخانه قدیمی‌تر کمی جلو و نزدیک بازارچه کل عباسعلی است که این روزها به گفته قدیمی‌های محله به قهوه‌خانه تبدیل شده است. «افشار افشار» یکی دیگر از کاسبان قدیمی محله می‌گوید: «از محدوده ورودی زورخانه پهلوان پور تا سقاخانه، سرپوشیده بود و به بازارچه کل عباسعلی شهرت داشت و زورخانه‌اش هم اینجا بود. زورخانه کل عباسعلی همانجایی است که مختاری در بخش دیگری از کتابش درباره اسدالله حاج مهراب نوشته: «اسدالله حاج مهراب اسطوره فن بود. هم پهلوان واقعی و هم سفره‌دار بود. در زورخانه کل‌عباسعلی، پیرمردی به نام «کریم بدلکار» بود از اسدالله پیرتر، که معروف به کتاب ورزش بود. یعنی بدل هر فنی ‌را می‌دانست و می‌زد. یک شب بحث در می‌گیرد. اسدالله می‌گوید که گرچه تو بدلکاری ولی نمی‌توانی هر فنی رو بدل بزنی. قرار می‌شود با هم کشتی بگیرند.آنها روبه‌روی هم ایستاده بودند و همین که با هم وارد گود می‌شوند، اسدالله حاج مهراب چشمش به در می‌افتد و با احترام می‌گوید خوش آمدید، صفا آوردید. بدلکار برمی‌گرد ببینه کیست. حاج مهراب ، بدلکار را بغل کرده و بالای گود می‌گذارد. پس از آن بدلکار می‌خندد و می‌گوید، چنین فنی تا حالا نخورده بودم.»

حاج مهراب که بود؟

«ابراهیم مختاری» در کتاب «میراث پهلوانی»، «اسدالله حاج مهراب» را به‌عنوان فراش دربار معرفی کرده و گفته است: «اسدالله حاج مهراب (مهراب‌زاده) از پهلوان‌های نامی ایران بود، درباره‌اش هرچه گفته شود کم است. او و ۲ برادرش پهلوان بودند اما اسدالله چیز دیگری بود. حاج مهراب، پدر این‌ها، خیلی متدین بود. چهارراه حاج مهراب در محدوده بازارچه کل‌عباسعلی، به همین حاج مهراب ‌(پدر) منسوب است. اسدالله حاج مهراب اول در زورخانه «حسین سیاه» بازارچه کل‌عباسعلی ورزش می‌کرد. اما از آنجا قهر و زورخانه «درخونگاه» ‌را اجاره کرد. اسدالله در زورخانه درخونگاه کلاس داشت، هفته‌ای ۳ شب به بزرگسالان و هفته‌ای ۳ روز هم به نوجوانان ۱۵ تا ۱۶ ساله آموزش می‌داد. اسدالله در کمتر از یک هفته آدم مبتدی‌ را راه می‌انداخت و ورزشکار درست‌کار تحویل می‌داد.»

کد خبر 701469

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha