شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷ - ۰۵:۴۰
۰ نفر

سعید مروتی: در آخرین روزهای آبان، «دعوت» با گذر از رقم 700میلیون تومان، پرفروش‌ترین فیلم پاییز و یکی از فیلم‌های پرمخاطب سینمای ایران در سال87 لقب گرفته است.

فروش بقیه فیلم‌های پاییزی در بهترین حالت، متوسط است. این تازه یکی از اکران‌هایی بود که خیلی‌ها به آن امید بسته بودند؛ فیلم‌هایی از کارگردانان شاخص با حضور بازیگران پولساز و موضوعات ملتهب و... . اما جز «دعوت»، نه از بازیگر ستاره کاری برآمد، نه از سوژه‌های جسورانه و نه جاروجنجال‌های کارگردانان در رسانه‌ها توانست تماشاگر چندانی را به سالن‌های سینما جذب کند.

فیلم‌های اکران دوم پاییزی هم که جایگزین فیلم‌های روی پرده خواهند شد، چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای را نوید نمی‌دهند. کمی بعد هم نوبت جشنواره فجر است تا عملا سال سینمایی ایران به پایان برسد. به این ترتیب، می‌شود از همین الان وضعیت گیشه سینماها در سال87 را کاملا ناامیدکننده خواند.

در شرایطی که مدیران فرهنگی از آشتی‌دادن خانواده‌ها با سینما می‌گویند آمارها از چیز دیگری حکایت می‌کنند؛ اینکه بحران مخاطب همچنان معضل جدی در سینمای ایران است و بیش از 70درصد فیلم‌های اکران‌شده موفق به بازگشت سرمایه نمی‌شوند؛ فیلم‌هایی که با وجود درخدمت‌گرفتن تمام ابزارهای تبلیغاتی از بیلبوردهای شهری گرفته تا تیزرهای متعدد تلویزیونی و... حتی توانایی پر کردن 2ردیف از صندلی‌های سینما را هم ندارند. تازه فیلم‌های پرفروش این سینما هم- اگر قرار باشد قیمت بلیت سینماها را لحاظ کنیم- خیلی هم پرفروش نیستند. حتی همین «دعوت» که فروش 700میلیونی‌اش به هر حال اتفاق خوشایندی در پاییز بی‌رونق سینماست، در مقایسه با برخی فیلم‌های سازنده‌اش مثل «آژانس شیشه‌ای» (اکران شده در سال 76) یا «از کرخه تا راین»(1372) خیلی فیلم پرمخاطبی نیست.

به نظر نمی‌رسد که سال آینده هم اتفاق ویژه‌ای برای سینمای ایران رخ دهد؛ این را می‌شود از فیلم‌های در حال تولید حدس زد. نیمی از پروانه ساخت‌های سال 87 برای فیلمسازانی صادر شده که کار اول یا دومشان را جلوی دوربین خواهند برد. آیا این میزان جوان‌گرایی کمی عجیب نیست؟ پشت این سیاست درهای باز چه چیزی نهفته است؟ آیا غیبت فیلمسازان حرفه‌ای در عرصه تولید نگران‌‌کننده نیست؛ کسانی که بسیاری از آنها این روزها در تلویزیون مشغول کارند؟

اگر نگاهی به تیتراژ سریال‌ها و تله فیلم‌هایی که روی آنتن می‌روند بیندازید متوجه می‌شوید که بسیاری از آنها را کارگردانان سینما ساخته‌اند. یکی از کارگردانان می‌گفت خوب شد تلویزیون وجود دارد که بچه‌های سینما در آن فعالیت کنند وگرنه با این وضعیت مشخص نبود چه سرنوشتی در انتظار ما بود... .

شرایط بحرانی تولید در سینما، در حالی رخ نموده که بودجه سینما افزایش قابل توجهی یافته است ولی به نظر می‌رسد که در  تخصیص این بودجه، دقت نظر کارشناسانه‌ای خرج نمی‌شود. در حالی که  بسیاری از پروژه‌ها لنگ اندکی مساعدت هستند، برای برخی از فیلم‌ها هزینه‌های چند میلیاردتومانی صورت گرفته است. باید دید ایده سینمای فاخر
(به عنوان مهم‌ترین شعار مدیران سینمایی) در نهایت به کجا خواهد رسید و آیا از این نمد کلاهی هم برای سینمای ایران دوخته خواهد شد یا خیر!این روزها بازار تئوری‌بافی از سوی مدیران سینمایی داغ است و در هر اظهارنظری شاهد حرف‌های شاعرانه‌ای در باب سینمای ملی هستیم اما آنچه در عمل رخ می‌دهد با این شعارها همچنان فاصله‌ای محسوس و غیر قابل انکار دارد؛ سینمایی که به لحاظ اقتصادی در بدترین شرایط سال‌های اخیرش قرار دارد و بیشتر فیلم‌هایش دخل و خرج نمی‌کنند. وضعیت تولید هم نامطلوب است و بسیاری از پروژه‌ها عملا ساختشان تنها در عرصه رسانه‌ها دنبال می‌شود  (خیلی از فیلم‌هایی که در این چندماهه پروانه ساخت گرفته‌اند هنوز جلوی دوربین نرفته‌اند). تنش‌های میان بنیاد سینمایی فارابی و سینماگران هم دیگر به اوج خود رسیده است.

در اینکه بسیاری از مشکلات سینمای ایران، معضلاتی ریشه‌ای هستند تردیدی وجود ندارد، ولی نمی‌توان این نکته را نیز انکار کرد که عملکرد سؤال‌برانگیز فارابی در تشدید بحران یا دست‌کم فضای پرتنش حاکم بر سینما تاثیرگذار بوده است. در روزهای اخیر شاهد نامه تند کانون کارگردانان سینما در نقد سیاست‌های مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بودیم و جالب اینکه 2 طیف کاملا غیرهمسو  از تهیه‌کنندگان نیز از مواضع کانون حمایت کردند. فارابی از ابتدای تاسیس‌اش مهمترین بازوی فکری و اجرایی معاونت سینمایی بوده و باتمام فراز و نشیب‌هایش در بیشتر مقاطع به تعامل با فیلمسازان پرداخته است. حالا و در شرایطی که کمتر فیلمسازی امکان حتی یک ملاقات ساده با شخص مدیرعامل فارابی را دارد، به نظر می‌رسد که نوعی مبارزه منفی درگرفته است که نه به نفع فارابی است و نه به سود فیلمسازان.

کارشناس سابق برنامه «سینما ماوراء» در مقام مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، بیشتر از مفاهیم تئوریک در حوزه اندیشه و تاویل سینما، به عملگرایی نیازمند است؛ چیزی که مهمترین ویژگی مدیرعامل قبلی فارابی بود. تنش‌های میان سینماگران و فارابی در حالی به اوج خود رسیده است که زمان زیادی تا برپایی بیست‌و هفتمین جشنواره فیلم فجر باقی نمانده است؛ جشنواره‌ای که متولی‌اش فارابی است و مشخص نیست در صورت تداوم این شرایط چگونه و با چه کیفیتی برگزار خواهد شد. آیا واقعا برقراری دیالوگ میان مدیر و تاثیرگذارترین نهاد تصمیم‌گیرنده در حوزه سینما و سینماگران امری بعید و غیر ممکن است؟ آیا کمی تعامل نمی‌تواند شرایط را کمی مطلوب کند؟ و سؤال اساسی‌تر، تا کی قرار است چرخ را از نو اختراع کنیم؟!

سینمای ایران در حالی به حرکت خود در مسیری پر دست‌انداز ادامه می‌دهد که شاخه جشنواره‌ای آن هم همچنان از تکرار موفقیت‌های پیشین در جشنواره‌های معتبر و رده اول ،ناتوان است. گویا برای پوشش دادن به افول سینمای نوین ایران، حضور پررنگ‌تر در جشنواره‌ها و محافل بین‌المللی نه چندان معتبر در دستور کار قرار گرفته است به طوری به لحاظ آماری، حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی حتی از دهه طلایی نود هم بیشتر شده است ولی باید دید حاصل این حضور چیست و جز انعکاس اخبار این موفقیت‌ها در رسانه‌ها،‌ سینمای ایران چه سود دیگری از هر حضور در هر جشنواره‌ای و با هر کیفیتی می‌برد. آیا حضور در این فستیوال‌ها که خبر موفقیت‌هایش ‌ بعضا بزرگنمایی هم می‌شود، صرفا مصرف داخلی ندارد؟

سینمای ایران با چالش‌های پیش‌رویش چه خواهد کرد؟ قهر تماشاگر با سینما، بحران تولید و افول ستاره اقبال فیلم‌ها در جشنواره‌های معتبر در کنار انبوهی از مشکلات ریز و درشت دیگر، این سینما را تهدید می‌‌کند. متاسفانه این از آن مواردی است که در آن بدبینی عین
 واقع بینی است!

کد خبر 68337

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز