وکیل پایه یک دادگستری و حوزه تخصصی‌اش جرم‌شناسی و دفاع از کودکان بزهکار است.مثل همه همکارانش وکالتی را برعهده می‌گیرد و بزهکاری را آزاد می‌کند. اما تفاوت کار او با بقیه آنجاست که بعد از اثبات بی‌گناهی فرد، متهم را رها نمی‌کند. برای آزادی‌اش پول جمع‌آوری می‌کند و برای دوران بعد از حبس آنها هم برنامه دارد.

وکیل

همشهری‌آنلاین - نصیبه سجادی: آشنایی ما با «عباس عنصری‌فرد» وکیل پایه یک دادگستری، به کارزار جمع‌آوری زباله برمی‌گردد که برای آزادی «فرهاد» کودک‌ مجرم زندانی به راه انداخته و در این کارزار از مردم می‌خواهد که زباله‌هایشان را به او بدهند تا بتواند از محل فروش آنها، دیه این کودک را که خودش تبرئه کرده، بپردازد. آقای وکیل، سناریوی جمع‌آوری زباله را برای آزادی جهاد می‌نویسد و قبل‌تر هم سناریوهای مشابه برای آزادی کودک‌ مجرمان یا کودکانی که در زندان به دنیا آمده‌اند، نوشته است. او برای هر متهم یک سناریوی ویژه طراحی و اجرا می‌کند.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

ترفندهای آقای وکیل برای آزادی کودکان زندانی

حمایت مددجوها

سال‌ها به دانشجویان درس وکالت می‌داد، ولی تدریس خیلی راضی‌اش نمی‌کرد تا اینکه با دیدن کودکانی که مرتکب جرم می‌شدند، تصمیم گرفته به این حوزه وارد شود، چراکه به گفته خودش تنها کسانی که به وکیل نیاز دارند کودکان بزهکار هستند که وکیل تخصصی ندارند. رساله مقطع دکتری‌اش را هم به کودک اختصاص داده و برای اینکه ریشه‌ای‌تر به این زمینه ورود کند آن هم با هدف پیشگیری. سال‌ها دفاع از کودکان و مادران بزهکاری را که کودکان‌شان در زندان به دنیا می‌آیند برعهده گرفته و در نهایت با همکاری وکلای جوان و علاقه‌مند انجمنی به نام «سه یک» راه‌اندازی کرده که ۶ سال از شروع فعالیتش می‌گذرد.

«عباس عنصری‌فرد» جزو معدود وکیل‌هایی است که بعد از آزادی موکل و مددجوی‌ خود را رها نمی‌کند؛ برایش کار تعریف می‌کند، او را مشاوره می‌فرستد، برایش وام می‌گیرد و... حمایت‌هایش ادامه دارد تا زمانی که مطمئن شود که زندگی‌ مددجو سر و سامان گرفته و دیگر گرفتار بزه نخواهد شد.

مجرمی که سفیر «نه به پلاستیک» شد

«آرمان» نخستین پروژه‌ آقای وکیل است. کودک‌ مجرمی که در یک نزاع بچگانه مرتکب بزه شده و دفاعش را دکتر عنصری‌فرد برعهده گرفته‌است. او تبرئه شد، اما برای جلب رضایت شاکی باید جریمه‌هایش را پرداخت می‌کرد ولی آرمان پولی در بساط نداشت. برای همین دکتر عنصری‌فرد تصمیم گرفته کارزار «نه به پلاستیک» راه بیاندازد. او می‌گوید: «با کمک یک پاساژ تجاری کیسه پارچه‌ای تولید کردیم. بخشی از هزینه‌ها را آن مجتمع می‌پرداخت. ما هم نام مجتمع را روی کیسه‌های‌مان تبلیغ می‌کردیم. کیسه‌ها را هم یکی از زنان سرپرست خانواری می‌دوخت که قبلاً او را آزاد و برایش چرخ خیاطی تهیه کرده بودیم و الان خودش کارآفرین شده که محصولات انجمن را تولید می‌کند و سفارش می‌گیرد و چند زندگی از کنار آن روزی خود را به دست می‌آورند. خود آرمان هم در فروش محصول به ما کمک کرد و ما با همان درآمد هزینه آموزش و مهارت‌آموزی آرمان را بعد از آزادی برعهده گرفتیم و برایش کار ایجاد کردیم.»

به باور دکتر عنصری‌فرد تولید کیسه پارچه‌ای یک کالای اجتماعی است که همه از آن سود می‌برند: «اول اینکه این کار کمک به محیط‌زیست است. دوم زنان سرپرست خانوار آن را تولید می‌کنند یعنی شغل ایجاد می‌شود و سوم اینکه با فروش آن دیه آرمان را دادیم و زندگی‌اش روبه‌راه می‌شود.»

او می‌افزاید: «ما آرمان را رها نمی‌کنیم. قصه‌اش را که چرا مرتکب جرم شد با مردم و مخاطبان‌مان به اشتراک گذاشتیم که تا از تکرار جرم در موارد مشابه جلوگیری کنیم.» هنوز هم با آرمان ارتباط دارد و می‌گوید که تا زمانی که در زندگی‌اش به ثبات برسد، کارش ادامه خواهد داشت.

کار خوب و لزوم حمایت مردم

بچه‌های زیادی دارد. بابک، هستی، ساناز، باران، آرش و... که باید رضایت‌شان را از شاکی بگیرد وحمایت‌شان کند تا توانمند شونداز طریق پویش‌هایی که راه می‌اندازد؛ پویش نه به کیسه پلاستیکی، اجرای تئاتر، تولید کیف‌های تجاری، نقاشی ساختمانی و... تلاش دارد به آنها کمک کند. او می‌گوید: «اینها بچه‌های من هستند. زندگی‌ام را پای‌شان گذاشته‌ام. نمی‌توان فقط به آزادی‌شان بسنده کرد. وقتی فردی از زندان بیرون آمد حالبا باید چه کار کند. کسی به او کار نمی‌دهد. جامعه او را پس می‌زند. همه مسئولیم در مقابل‌شان و باید حق‌مان را ادا کنیم.» عنصری‌فرد ادامه می‌دهد: «فرهاد را هم رها نمی‌کنم. جمع‌آوری زباله شاید نتوانست منجر به آزادی‌ فرهاد شود، ولی من بی‌خیال نمی‌شوم و راه دیگری برای آزادی او پیدا خواهم کرد.»

او می‌افزاید: «دست گدایی به سوی کسی دراز نمی‌کنیم که به ما پول بدهند ولی می‌خواهیم از مردم و سازمان‌ها که از اقدامات این انجمن که به نفع کودکان زندانی است حمایت کنند.» اما چطور؟ عنصری فرد پاسخ را با یک مثال می‌دهد: «بابک (یکی از کودکان مجرم) را آزاد کرده‌ایم. او نقاشی ساختمان بلد است. ما هم به یاری‌اش آمدیم و او را پیش مشاور فرستادیم و آموزش‌های لازم را هم دیده است و باید کار کند و صاحب درآمد شود تا دوباره آلوده نشود. مردم هم خانه‌های‌شان نقاشی می‌خواهد. می‌توانند از انجمن ما بخواهند بابک را به آنها معرفی کنیم. اینجا بابک درآمد دارد و زندگی‌اش می‌چرخد. درصدی از حقوقش را هم به انجمن می‌دهد و این چرخه همچنان ادامه خواهد یافت.» 

ترفندهای آقای وکیل برای آزادی کودکان زندانی

قصه فرهاد، کودک زباله‌گرد شهر

اما ماجرای جمع‌آوری زباله توسط یک وکیل پایه یک دادگستری در ادامه سناریونویسی برای آزادی و حمایت از کودکان زندانی، این بار برای کودکی ۱۷ ساله برای «فرهاد» نوشته می‌شود تا به داد او برسد. فرهاد هم در یک دعوای بچگانه مرتکب قتل غیرعمد می‌شود. دکتر عنصری‌فرد وکالت او را بر عهده می‌گیرد. برای آگاهی قاضی مبنی براینکه که بداند تحت چه شرایطی این قتل اتفاق افتاده و فرهاد در ارتکاب این کار عمدی نداشته، او را به مجموعه‌شان دعوت می‌کند و با وکلای همراهش تئاتری اجرا می‌کنند و خودشان هم بازیگران یک حادثه واقعی می‌شوند. نتیجه این هنرنمایی هم این‌می‌شود که کودک به قتل غیرعمد و با رضایت شاکی به پرداخت دیه ۴۵۰ میلیونی به خانواده متوفی محکوم می‌شود. پدر کودک زباله‌گرد بوده و خانه‌اش را در یکی از روستاهای دور می‌فروشد، تا دیه را پرداخت کند ولی پول چندانی نمی‌شود.

دکتر عنصری‌فرد کارزار جمع‌آوری پسماندهای خانگی راه می‌اندازد و از مردم می‌خواهد زباله‌های‌شان را جمع کنند و به ماشین حمل زباله که آقای وکیل به در خانه‌های‌شان می‌فرستد تحویل دهند. او هم زباله‌ها را در اختیار پدر فرهاد می‌گذارد تا بفروشد و هر ماه مبلغی را به حساب کانون واریز می‌کنند. با استقبال مردم مبلغی جمع‌آوری می‌شود اما کفایت نمی‌کند و سال که به پایان می‌رسد مبلغ دیه دوبرابر می‌شود و خانواده شاکی دیگر حاضر نمی‌شوند گذشت کنند و این کودک، به‌رغم اینکه تبرئه شده همچنان به دلیل نداشتن توانایی در پرداخت دیه، در زندان مانده است.

دکتر عنصری‌فرد، اما ناامید نیست و همچنان مردم را در شبکه‌های اجتماعی به تحویل زباله‌های‌شان؛ آهن، فلز، روحی و ...که قیمت بیشتری دارند به این پدر تشویق می‌کنند تا از این طریق پول دیه را جمع‌آوری کند و از ماندن فرهاد در زندان جلوگیری کند. او می‌گوید: «یک وکیلی در یک جایی زباله جمع می‌کند تا یک کودک‌ کار را از زندان آزاد و توانمندش کند. زباله‌های‌تان را جمع کنید و به این وکیل بدهید. وقتی آن فرد آزاد شد، می‌گذاریم درس بخواند، آموزشش می‌دهیم‌ تا مهارت بیاموزد و...» دکتر عنصری‌فرد می‌افزاید: «این کار نه لطف است نه دلسوزی. سود این کار را همه می‌بریم، هم آن کودک و خانواده‌اش و هم جامعه.»

خاطی که بچگی کار دستش داد

«درنا» یکی دیگر از موکلان دکتر عنصری‌فرد است.۱۲ سالگی ازدواج کرده و چند سال بعد به جرم سرقت در حالیکه یک پسر داشته و ۸ ماهه باردار بوده، راهی زندان شده است. او می‌گوید: «۶ ساله بودم که پدرم را از دست دادم آن هم به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر. یک شب خوابید و بیدار نشد. مادرم هم معتاد بود. روز بعد از مرگ پدرم دیگر او را ندیدیم.»

سال‌ها بعد از خانواده مادری‌اش می‌شنود که مادر را یکی از دایی‌ها همان شب به خاطر حفظ آبروی خانوادگی کشته‌ است. درنا همراه عمو و زن عمو زندگی می‌کند تا اینکه در ۱۲ سالگی با یکی از اقوام زن عمو ازدواج می‌کند و بلافاصله بچه‌دار  می‌شود و در حالی که هنوز کودک است باید از کودکی دیگر مراقبت کند.

او ادامه می‌دهد: «بچه دومم را در ۱۶ سالگی باردار شدم. یک روز جاری‌ام گفت برویم دزدی. درست یک هفته مانده بود به عید نوروز. اول مقاومت کردم، ولی بعد با درنگی در زندگی‌ام؛ گفتم شاید بتوانیم پولدار شویم. اولین بارم بود چیزی هم ندزدیم، بچگی کردم. ساعت ۱۲ ظهر از خانه‌مان که شهرری بود بیرون زدیم بعد از اینکه به تهران رسیدیم سوار اتوبوس‌های میدان آزادی به میدان انقلاب شدیم. کم‌کم نگرانی سراغم آمد، دلهره و استرس گرفتم. به محض اینکه جاری‌ام بلند شد کاری بکند مسافران متوجه شدند و داد و هواری به پا شد، یکی می‌گفت دزدها را بگیرید. یکی فحش می‌داد، اتوبوس شلوغ شد و من از ترس هیچ نمی‌گفتم.»

درنا آن روز دستگیر و راهی زندان شده و بچه را هم در زندان به دنیا آورده است. شوهرش با فشار خانواده تصمیم به طلاق گرفته، ولی به گفته درنا شاید خدا دلش سوخت و جدا نشدند. او می‌افزاید: «۲ ماه بعد که شوهرم برای گرفتن شناسنامه بچه‌ به زندان آمد به او گفتند سنم پایین است و نباید زندانی می‌شدم و من و بچه‌ام که دیگر ۸ ماهه‌ شده بود به کانون اصلاح و تربیت رفتیم.»

دادگاه برای درنا که کودک‌مجرم بوده، وکیل تسخیری می‌گیرد و وکیل او هم دکتر عنصری‌فرد می‌شود. درنا تعریف می‌کند: «سواد نداشتم. چیزی ندزدیدم ولی هر چه می‌گفتند می‌پذیرفتم.  شاکیانم زیاد شدند و وقتی که آزاد شدم باید خسارت همه را می‌دادم. ۹۰۰ میلیونی می‌شد. وکیلم خیلی کمک کرد. هنوز هم کمک می‌کند. شاید اگر او نبود نمی‌توانستم چیزی را ثابت کنم و الان من و بچه‌ام همانجا بودیم» اما آقای دکتر برای درنا هم سناریوی نجات‌بخش می‌نویسد.

او می گوید: «در قضیه درنا ما با ۲ نفر درگیریم. یک بزهکار که همان مادر است که آسیب‌های اجتماعی، خانوادگی و روانی دست به دست هم داده و از او یک مجرم ساخته، چون مادر بود باید از او حمایت می‌کردیم و دوم اینکه ۲ کودکی که یکی با او در زندان زندگی می‌کرد و اگر همانجا می‌ماند مستعد انواع بزهکاری می‌شدند و کودک دوم که قرار بود بی‌مادر بزرگ شود.» آقای وکیل، با دفاعی جانانه درنا را همراه فرزندش از زندان و بعد از کانون بیرون می‌آورد. و می‌گوید: «بعد از آزادی او را تنها نگذاشتیم. سرایداری شعبه کرج انجمن «سه‌یک» را به او دادیم تا برای فرزندانش مادری کند و وامی هم برای همسرش دست و پا کردیم تا کسب و کاری راه بیاندازد و در کنار اداره زندگی خسارت شاکیان را هم بپردازد.»

آقای وکیل تأکید می‌کند: «هیچ کودکی نباید تاوان ندانم‌کاری و اشتباهات خانواده را بپردازد.»

کد خبر 681688

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 24
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • IR ۱۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    6 1
    خدا خيرت بده آقاي وكيل
  • حسين جليلي IR ۱۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    5 1
    اين آدمها لايق ستايشند
  • IR ۱۲:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    5 1
    آقاي وكيل جامعه به آدمهاي مثل شما نياز داره
  • فخرالدین شمسعلی میرزا IR ۱۲:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    4 1
    بسیار عالی
  • الهه IR ۱۲:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 2
    عالی. چه کار ویژه ای
  • ایوب IR ۱۲:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 1
    احسنت به آقای وکیل
  • مارال IR ۱۳:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 0
    یعنی میره خیابون زباله جمع می کنه 😥
  • real IR ۱۳:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 1
    درود به شرفش
  • رضا زاده IR ۱۳:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 0
    ایول بابا
  • شاهین صمیمی IR ۱۳:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 0
    ❤️❤️
  • علی IR ۱۳:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 0
    بسسسیار پسندیده
  • سالاري IR ۱۳:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    4 0
    چطور مي‌توان با اين آقاي وكيل ارتباط گرفت
  • سودابه IR ۱۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    1 0
    ممنون‌ از مطالب بسبار زیبای شما
    • IR ۱۷:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
      0 0
      سرچ کن منم توو گوگل دیدمش
  • حسین GB ۱۳:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    1 0
    درود بر شما
  • مستاصل IR ۱۴:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    3 0
    بنده برای مشکلی دو وکیل گرفتم که هردو بی مسئولیت ونا اگاه به پرونده بودند وانچنان گره ای در پرونده ایجاد کردند که شخص بی گناه الان در زندان است ،
  • IR ۱۴:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 1
    راه ارتباط با اين وكيل چيست؟
    • IR ۲۱:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
      0 0
      سوال منم هست
  • IR ۱۴:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 0
    احسنت... خدا خیرتان دهد
  • IR ۱۶:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 0
    خدا خیرش بده
  • سميه IR ۱۶:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    2 0
    خدا خيرش بده
  • IR ۲۱:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    0 0
    مگه میشه وکیلی بدون پول کار کنه؟! یه چیزی بگین آدم باور کنه حتما بخشی از فعالیتش را سانسور کرده اید!!!!!
    • IR ۱۷:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
      0 0
      ایشون بدون پول کار میکنه اونایی م ک بی پناهن و کسی و ندارن کمک می کنه فراخواناش هم هست سرچ کنید
  • IR ۱۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
    0 0
    خدا امثال ایشون رو زیاد کنه و زالوهای اجتماع رو کم کنه ، الهی دیگه کسی برای سیر کردن شکم خودش و خانوادش دست به خلاف و دزدی نزنه