قرار بود تهران شهر دوستدار کودکان باشد، شهری که بچه‌ها در آن می‌خندند، بازی می‌کنند، می‌دوند و صدای شادی‌شان در شهر می‌پیچد اما حالا سال‌هاست در این شهر یکی از اصلی‌ترین نمادهای بازی و تفریح بچه‌ها تبدیل به بیابانی از وسایل آهنی فرسوده شده که به جای صدای خنده بچه‌ها، در آن باد گرم لابه‌لای وسایل ازکارافتاده می‌پیچد.

شهربازی بعثت

همشهری آنلاین - زهرا کریمی: تابستان شاید برای خیلی از شهروندان یادآور روزهای بلند ِگرم باشد که آفتاب داغش طاقت فرسا و غیر قابل تحمل است، اما برای بچه‌ها تابستان یعنی رهایی از درس و مشق، خوابیدن تا ظهر، داشتن تفریحاتی که خودشان دوست دارند و سرگرمی‌هایی که ۹ ماه تحصیلی در رویای انجام آن، روزهای سخت مدرسه رفتن و امتحان دادن را سپری کرده‌اند.

در زمان نه چندان دور، یعنی تا همین ۱۰ سال پیش، یکی از تفریحات کودکان و نوجوانان رفتن به شهربازی در شب‌های نیمه خنک تهران بود. ایستادن در صف خرید بلیط‌، منتظر ماندن در گیت ورود و بعد هم سوار ترن هوایی، رنجر برقی، تاب‌های گردون، چرخ و فلک، ماشین برقی و.... شدن  و چند ساعتی بالا رفتن آدرنالین خون، جیغ و هوار زدن، خندیدن‌های بی‌پایان. تجربه‌هایی که لذت تابستان را دو چندان می‌کرد.

حالا اما سالهاست که اغلب شهربازی‌ها تبدیل به قبرستان متروکه‌ای از وسایل بازی کهنه و قدیمی شده که صدای خندیدن هیچ کودکی از آن بیرون نمی‌آید. گهگداری فقط پیمانکاری سراغ‌ یکی از آنها می‌رود، چند وسیله را تعمیر می‌کند و بخشی از شهربازی را راه می‌اندازد و دوباره بدون هیچ توضیحی آن را می‌بندد. شهربازی‌هایی که شور و هیجان آن را می‌شود در عکس‌های یادگاری قدیمی دید و در خاطرات روزهای دور بازگو کرد. به عبارت دیگر مردم سالهاست که رفتن به شهربازی را از فهرست تفریحات خانواده‌ خط زده‌ و به جای آن به شهربازی‌های کوچک و بی‌رمق فروشگاه‌ها و مال‌های شهر بسنده کرده‌اند.

تهران ۹ شهربازی سر باز دارد که اغلب آنها زیر نظر نهادهای عمومی غیر از شهرداری تهران است که حالا یا متروکه شده‌اند یا نیمه تعطیل هستند. در گزارش زیر به سراغ سه شهربازی بزرگ و قدیمی در جنوب تهران رفتیم تا ببینیم در این تابستان که بعد از دو سال، کرونا از آن رخت بسته، وضعیت این فضای بازی کودکان و نوجوانان چگونه است:

سکانس اول:‌ شهربازی پامچال

یک ساعتی می‌شود که در شهربازی پامچال در شهرک مشیریه باز شده، اما حتی یک نفر هم از در آن داخل نمی‌آید. بین وسایل بازی کهنه و قدیمی، چند کارگر مشغول تعمیرات هستند و گاهی صدای ناله وسیله قدیمی در فضا می‌پیچد. رنگ و روی وسایل بازی از گرما و سرمای تابستان پریده و آجر و سیمان پله‌ها و گیت‌های بلیط فروشی آن را باد و باران خراب کرده. انگار در یک لحظه خنده و شادی از رنگ و رخ شهربازی پریده و ایستاده مرده باشد. 

کمی که می‌گذرد و هوا رو به خنکی می‌رود، دو پسربچه‌ وارد بوستان می‌شوند. هر دو ۱۱ یا ۱۲ ساله‌اند. آمده‌اند تا سوار ماشین‌برقی شوند. سهیل می‌گوید:‌ « ای کاش امسال یکی دو وسیله بازی مهیج به شهربازی اضافه می‌شد، ولی فکر نکنم چون هنوز بیشتر وسایل خاموش‌اند و حتی نرده‌ها هم زنگ زده‌اند طوری که وقتی دست بهشان می‌زنیم، کف دستمان زنگ آهن می‌چسبد. نیما اما بی‌خیال حرف‌های سهیل در تقلای سوار شدن ماشین برقی است. « میگن یه زمانی اینجا خیلی شهربازی قشنگ و تمیزی بوده، حالا که به ما رسیده تعطیلش کردن. خوب ما هم دوست داریم زود به زود بیایم شهربازی و چند تا وسیله سوار بشیم. اما همین ماشین برقی هم که باز کردن، حسابی کثیفه و مامانمون نمی‌ذاره سوار شیم. چون یکی اون دفعه بالا آورده بود و بوی استفراغش همه جا می‌یومد.»

شهربازی یا قبرستان اسباب‌بازی‌ها | جای خالی طفلی به نام شادی | وحشت خانواده‌ها در استفاده از وسایل بازی
نمایی از شهربازی پامچال در مشیریه تهران | عکس از امیر پناهپور

از آن طرف شهربازی صدای چند دختری که تازه آمده‌اند، به گوش می رسد. ساحل و هانیه هر دو ۱۵ ساله هستند و بعد از دو سال کرونایی، اولین بار است که آمده‌اند اینجا ببینند چه خبر است؟ ساحل می‌گوید:‌ « معمولا تابستون‌ها پنج یا شش بار به شهربازی میایم. اما هیچ کدو م بازی‌ها برامون جذاب نیست. تازه با ترس و لرز سوار می‌شیم چون خیلی صداهای بد و ناجور می‌دن. ماها دوست داریم سوار وسایلی مثل رنجر و سفینه هوایی و چرخ و فلک یا ترن بشیم که یا اینجا ندارن یا خرابن و بسته شدن. اصلا چرا ما نباید یه شهربازی خوب داشته باشیم که بتونیم با دوستانمون بیایم و بهمون خوش بگذره؟» 

هانیه هم از اینکه شهربازی پامچال متروکه شده، ناراحت است. « اینجا همه چیز خراب است، تیکه تیکه علف هرز در اومده، همه چیز بوی کهنگی میده، چرا همه جا پیشرفت می کنن و وسایل بازی جدید میارن اما اینجا همون وسایل قدیمی هم فرسوده و خراب می‌شن؟ چند وقت پیش داشتیم با بچه‌ها می‌گفتیم شهربازی شبیه شهر ارواح شده مخصوصا با اون سگ‌هایی که تو محوطه ول شدن» 

شهربازی یا قبرستان اسباب‌بازی‌ها | جای خالی طفلی به نام شادی | وحشت خانواده‌ها در استفاده از وسایل بازی
نمای دیگری از شهربازی پامچال | عکس از امیرپناهپور

سمانه عاشوری مادر ماهان از ساکنان افسریه است. او هم از امکانات شهربازی پامچال گلایه دارد و می‌گوید: « تابلو شهربازی‌ها در جذب کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان نقش داره؛ در حالی‌که اولین چیزی که موقع ورود به شهربازی تو ذوق من و پسرم خورد، چراغ‌های شکسته و خاموش تابلو بود. حتی برای بازگشایی شهربازی دلشون نیامده که یه قوطی رنگ به قاب تابلو ورودی بزنن. منظورم اینه که قیمت بلیط بازی‌ها زیاد شده اما امکانات در حد صفر مونده. راستش اصلا دلم نمی‌خواست پسرم رو به شهربازی بیارم ولی آنقدر شوق بازی‌ها رو داشت، نخواستم منصرفش کنم. هنوز بعضی از دستگاه‌ها خاموشه و تکنسین‌ها در حال تعمیر هستن و این آماده نبودن شهربازی رو نشان می‌ده. یکی به ما جواب بده که با چه آرامشی بچه‌ها رو برای بازی‌های مهیج به شهربازی بیاوریم؟»

سکانس دوم:‌ شهرشادی بعثت

کنار هواپیمای داکوتای قدیمی پارک بعثت که معلوم نیست چرا و کی در این محدوده نشسته و حالا تبدیل به یک اثر تاریخی شده، شهربازی وجود دارد که بچه‌ها را به سمت خودش جذب می‌کند اما چند قدم مانده به در، همه آرزوهای آنها را بر باد می‌دهد چرا که در بسته است و وسایل خاموش. بچه‌ها از پشت میله‌ها با حسرت به وسایل بازی نگاه می‌کنند و احتمالا در ذهنشان کارتون‌هایی مرور می‌شود که در آن کودکان سوار بر تاب‌ها و اسب‌های گردان شاد و خوشحال می‌خندند.

ریحانه و رحمان خواهر و برداری هستند که تعطیلی شهربازی ذوقشان را کور کرده، ریحانه می‌گوید: « شهربازی روز ۱۳ به‌در باز بود. از شلوغی نشد هیچ دستگاهی سوار شیم و قرار شد یک روز وسط هفته بیایم. اما حالا هر چه میایم بسته است.» بچه‌ها مغموم و ناراحت دنبال معجزه‌ای هستند. « بریم شاید یک ساعت دیگه باز کردن. آخه اون آقاهه قول داد که باز می‌کنن، یعنی دروغ گفت؟» مادر حریف بچه‌ها نیست که از آن محوطه عبور کنند. بالاخره بعد از نیم ساعت گریه و زاری با وعده و وعید یک شهربازی دیگر راهی‌شان می‌کند. 

شهربازی یا قبرستان اسباب‌بازی‌ها | جای خالی طفلی به نام شادی | وحشت خانواده‌ها در استفاده از وسایل بازی
شهربازی بعثت در کنار ترمینال جنوب | عکس از امیر رستمی

علف‌های هرز  آنقدر رشد کرده‌ که روی بیشتر دستگاه‌های شهربازی به خصوص ریل قطار بازی را گرفته است. ۱۰، ۱۲ کودک در چند قدمی شهربازی مشغول فوتبال گل کوچیک هستند. هر وقت توپ آنها به سمت شهربازی پرت می‌شود، برای چند دقیقه داخل شهربازی را نگاه می‌کنند. یکی که از بقیه کوچکتر است، سعی دارد با بالا رفتن از نرده‌ها خودش را به داخل شهربازی و دستگاه‌ها برساند اما دوستش به زور می‌کشاندش پایین.

دو باغبان داخل شهربازی مشغول شستن لباس‌هایشان هستند و هر کودکی که به سمت آنجا می‌دود را با توپ و تشر طرد می‌کنند. یکی از باغبانان بوستان که شلنگ‌های آب را روی دوش گذاشته درباره اشتیاق بچه‌ها برای استفاده از دستگاه‌های شهربازی می‌گوید: « هر روز تعداد زیادی از بچه‌ها برای شهربازی با خانواده‌هایشان به پارک می‌آیند و یا بسیاری از مسافران که خبر دارند چنین شهربازی در پارک وجود دارد به اینجا می‌آیند اما با درهای بسته‌اش مواجه می‌شوند و این باعث دلخوری آنها می‌شود. به ولله ما هم ناراحتیم که دیگر صدای خنده و بازی کودکان از شهربازی نمی‌آید و پارک بعثت هم به خاطر بسته بودن شهربازی سوت و کور شده.»

سکانس سوم : شهربازی رازی

ساعت ۱۰ شب است و هر کجای بوستان رازی باشید، صدای بچه‌ها را می‌شنوید. این شهربازی بعد از ۹ سال تعطیلی از عید ۱۴۰۱ فعال شده و به گفته ساکنان دوباره صدای شادی بچه‌ها حس و حال خوبی به این پارک در جنوب تهران بخشیده است.

با اینکه شهربازی فعال است اما کمتر کسی را می‌توان دید که سوار وسایل بازی باشد. اردهال لشنی از ساکنان خیابان کارگر جنوبی است. او می‌گوید: « امسال این سومین بار است که خانواده‌ام را به شهربازی رازی آورده‌ام اما حقیقتش اصلا از وسیله‌ها راضی نیستم چون قدیمی و فرسوده‌اند.»

صف بلیط چرخ و فلک و کشتی از بقیه بازی‌ها طولانی‌تر است. یک جوان وقتی بلیط  از باجه می‌خرد با گلایه از قیمت‌ها می‌گوید:‌ «قیمت بازی‌ها خیلی گران شده و اصلا ارزش ندارد. مخصوصا که وسایل قدیمی است و صندلی‌ها بی‌کیفیت است.»  

شهربازی یا قبرستان اسباب‌بازی‌ها | جای خالی طفلی به نام شادی | وحشت خانواده‌ها در استفاده از وسایل بازی
شهربازی رازی در کنار پارک رازی | عکس از امیر رستمی

کنار تاپ کودکان، خانم جوانی برای دختر خردسالش دست تکان می‌دهد و مدام به او سفارش می‌کند که زیاد تکان نخورد و میله‌های تاپ را محکم بگیرد.او درباره امکانات و بازگشایی مجدد شهربازی می‌گوید: « تا الان دخترم را سوار سه وسیله بازی کرده‌ام که سر هر کدام دلهره دارم. چرا قبل از بازگشایی مجدد شهربازی، دستگاه‌های آن را به روز نکردند؟  یادم هست چند سال پیش در دوره نوجوانی که به شهربازی می‌آمدم همین وسایل بازی بود که تازه کیفیتش از الان خیلی بهتر بود. واقعا ما اهالی جنوب تهران چه گناهی کردیم که از هر نوع تفریح محرومیم؟»

در همسایگی شهربازی رازی، شهر کتاب قرار دارد و به گفته فروشنده شهر کتاب برخی از دختران و پسران نوجوان پس از گشت وگذار در شهر کتاب از در پشتی وارد مجموعه شهربازی می‌شوند. هادی حقیقت از ساکنان خیابان روبرویی شهربازی می‌گوید:‌ « شهربازی به تازگی باز شده اما برای استفاده از وسایل ترس دارم چون صداهای عجیب و غریب می‌دهند و همه دستگیره‌ها و صندلی‌هایشان هم کثیف هستند. بعضی از دستگاه‌ها هم محافظ و ایمنی خوبی ندارند.»

شهربازی یا قبرستان اسباب‌بازی‌ها | جای خالی طفلی به نام شادی | وحشت خانواده‌ها در استفاده از وسایل بازی
نمای دیگری از شهربازی رازی | عکس از امیر رستمی

تاپ گردون از حرکت می‌ایستد، چند کودکی که سوار شده بودند با گریه و زاری پیاده می‌شوند. مادران با سرعت می‌روند که بچه‌ها را پیاده کنند. صداهای پراکنده شادی بچه‌ها با تق و توق وسایل نیمه سالم در فضا می پیچد. نگاه پرحسرت بعضی از بچه ها و تلاش والدین برای انصراف آنها از ورود به شهربازی جزو تصویرهای تکراری است که کنار در ورودی می توان بارها و بارها دید. 

کد خبر 680607
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha