سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۷ - ۰۶:۲۶
۰ نفر

سهند صادقی بهمنی: عبدالعظیم، پسر عبدالله‌بن علی حسنی، از سادات بزرگوار حسنی و معروف به شاه‌ عبدالعظیم از‌جمله اصحاب ائمه(ع) در دوران سفارت و وکالت ایشان به‌شمار می‌آید.

هر چند برخی حضور ایشان را به پیش از دوران امامت حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) می‌رسانند، اما آنچه قطعی به‌نظر می‌آید، معاصرت و صحبت عبدالعظیم با ائمه چهارگانه پیش از دوران غیبت صغری است. عبدالعظیم تلاش شگرفی در جمع‌آوری و عرضه میراث علمی اهل بیت(ع) از خویش به یادگار نهاده است.

وجود 33 روایت درکتب اربعه و صدها روایت در سایر کتب نشان از تلاش‌های بی‌پایان فقهی و کلامی حضرت عبدالعظیم دارد. از سوی دیگر عبدالعظیم را باید درواقع نخستین نگارنده و یا به سخن دقیق‌تر اولین گردآورنده باورنامه‌های شیعی دانست. پس از این به روایتی که شیخ صدوق(ره) در التوحید به‌دست داده است اشارت خواهیم کرد و در آن نحوه عرضه عقاید از سوی عبدالعظیم و تایید شدن آن از سوی امام را به نظاره خواهیم نشست.  این مقاله به مناسبت پانزدهم شوال، سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی فراهم آمده است.

عبدالعظیم فرزند پنجم امام‌حسن(ع) از تیره حسن‌بن زید است. می‌دانیم که سادات حسنی از دو سو خویش را مرتبط می‌یابند با امام حسن(ع)؛ نخست حسن، مثنی است و دیگری زید. از قضا 3 فرزند حسن‌بن زید، یعنی قاسم، علی و اسماعیل همگی دارای فرزندانی شدند که ازجمله بنیانگذاران حکومت علویان در طبرستان بودند و عبدالعظیم فرزند عبدالله‌بن علی بود که نسبت به عموزادگانش کمترین بهره را از کارهای سیاسی علویان که آن زمان بیشتر ارتباط‌های مکرر و البته کم حجم ایشان متجلی می‌شد، داشت. اما او هر چه از سیاست برکنار بود، دستی در نقل و روایات ائمه(ع) و برقراری میراث فقهی و کلامی ایشان داشت. در این‌باره نقل اندکی از سخنان بزرگان رجال و انساب، خالی از فائدت نیست.

جاشی در رجال خویش او را صاحب کنیت ابوالقاسم دانسته که از آن اوست. کتاب خطب امیر‌المؤمنین(ع) شیخ الطائفه، طوسی(ره) او را از سادات علوی دانسته که صاحب اصل و کتاب است و مدفنش در ری است. شیخ همچنین در الرجال از او با عنوان مترضی یاد کرده که در اصطلاح رجالیون برابری دارد با واژه «ثقه» و مورد اعتماد. شیخ در الفهرست او را در دو موقع یکی در رجال امام هادی(ع) و دیگری در رجال امام عسکری ذکر کرده است.

هرچند برخی روایات، توثیق و تمجید او که بر زبان امام‌رضا (ع)  جاری گردیده و به زائران قبر او در ری ثوابی همچون زائران حضرت‌امام‌حسین(ع) در کربلا اعطا کرده است، چندان مورد توجه رجالیونی چون نجاشی و شیخ‌الطائفه واقع نشده و قدمت او را به پیش از امام هادی بردن چندان روا‌   ندانسته‌اند.

گرچه این خود مانع اعجاب و نگریستن و تحسین ناظران در وی نخواهد بود؛ چنانکه شیخ صدوق(ره) از او با عنوان «کان مرضیا» یاد کرده است و این عبارت به‌سادگی و حتی آسان‌تر از عبارت شرفی و بر وثاقت وی دلالت می‌کند. عابد، ورع، جلیل‌الشأن و معروف المزار(آنکه قبر و جایگاه دفنش آشکار است) دیگر عباراتی است که بزرگان حدیث و رجال در مدح وی به کار گرفته‌اند.

عبدالعظیم در مجموع از 3 شیوه برای انتقال بر جای‌گذاری میراث دینی اهل بیت (ع) استفادت کرده است؛ نخست آنکه او از طریق عضویت در سازمان وکلای امام هادی سبب انتشار احادیث فقهی، اخلاقی و نیز کلامی ایشان می‌شد؛ هرچند عضویت او در این سازمان مخفی بود و در ظاهر از وکلای شناخته شده امام به شمار نمی‌رفت. دیگر اینکه سال‌های متمادی تلمذ وی در محضر امام هادی (ع) را نباید در موقعیت علمی‌ای که پس از این برای او حاصل آمد نادیده گرفت.

دوم آنکه اگر به تقریبا اندکی بیش از 33 روایت منقوله او در کتب اربعه یعنی، الکافی، التهذیب،‌ الاستبصار و من لایحضر ‌که توسط محقق برجسته معاصر، حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(رض) در معجم گرانسنگ رجالی یعنی معجم رجال الحدیث فراهم آمده، توجه کنیم درخواهیم یافت که او معمولا در میانه سند روایات قرار دارد در اصطلاح نه راوی سامع است و نه راوی نهایی بل راوی ناقل است و این از اهمیت زائدالوصف او حکایت دارد چرا که او از این طریق به ذکر روایات صادقین علیهماالسلام نیز پرداخته است. از سوی دیگر طریقی که او در آن قرار می‌گیرد معمولا مورد توجه فقها و اعتماد ایشان است.

سومین روش که در واقع جالب‌ترین و شاید بتوان آن را ابتکار خود وی به شمار آورد، شیوه عرضه احادیث و عقاید به ائمه اطهار و گرفتن تثبیت از ایشان است. شیخ بزرگوار، شیخ صدوق(ره) در کتاب التوحید که درباره نگاه شیعه به خداوند و صفات وی فراهم آمده است، در باب التوحید و نفی‌التشبیه، حدیث سی و هفتم، اینگونه از علی‌بن احمد دقاق از هارون صوفی از ابوتراب عبیدالله رویانی از عبدالعظیم حسنی به گزارشگری می‌پردازد:«عبدالعظیم می‌گوید: بر مولایم امام نقی (ع) حاضر شدم.

هنگامی که چشم او به من افتاد فرمودند: سلام بر تو ای ابوالقاسم. تو به حقیقت از دوستان ما هستی. من نیز گفتم ای پسر رسول خدا می‌خواهم دین خود را به شما عرضه کنم و در صورت تایید از جانب شما می‌خواهم تا هنگام ملاقات با پروردگار بر آن ثابت قدم بمانم. فرمودند. ای اباالقاسم آغاز کن. گفتم من بر این باورم که الله تبارک و تعالی واحد است. چیزی چون او نیست.

خارج از دو چیز است. یکی ابطال (یعنی آنکه او را از هر چیزی حتی وجود مبرا بدانیم که در واقع منجر به تعطیل‌شدن عقل می‌گردد) و دیگری تشبیه (او به آفریدگانش). او نه جسم است، نه صورت؛ نه عرض است و نه جوهر بلکه او جسم‌دهنده به اجسام و شکل‌دهنده به اشکال است؛ آفریدگار صورت و ماده و جوهر و عرض. پروردگار هر چیزی است و مالک و علت فاعلی و علت غایی(جاعل و محدث) و بر این باورم که محمد، بنده او و فرستاده او خاتم پیامبران(ع) است.    بنابراین پس از او تا روز قیامت پیامبری نیست.

و اینکه امام، خلیفه و ولی‌الامر پس از او امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است سپس حسن(ع) و حسین(ع) سپس علی‌بن حسین و محمد بن علی و جعفربن‌محمد و موسی‌بن جعفر و علی‌بن موسی و محمدبن‌علی(ع) و سپس شما ای مولای من! امام فرمودند پس از من حسن فرزندم امام است. آنگاه پرسیدند: پس از او مردم چگونه‌اند نسبت به جانشین او؟ گفتم: چگونه ای‌مولای من. فرمودند: زیرا او شخصاً دیده نمی‌شود و حلال نیست نام بردن او تا آنگاه که خروج کند و زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و ستم شده است. آنگاه گفتم: ای مولای من اقرار نمودم و بر این باورم که: دوست ایشان(ع) دوست خداست و دشمنان ایشان، دشمنان خدایند.

تبعیت از ایشان تبعیت خداست و نافرمانی‌ ایشان، نافرمانی خداست و نیز بر این باورم که معراج، حق است و سؤال قبر حق است، بهشت حق است، جهنم و آتش حق است، صراط حق است، میزان حق است و قیامت حتماً برپا خواهد شد و شکی در آن نیست و خداوند بی‌گمان آنان را که در قبرهایند برخواهد انگیخت و نیز بر این باورم که واجبات الهی پس از ولایت، نماز و زکات، روزه، حج، جهاد و امر به‌معروف و نهی از منکر است. آنگاه امام هادی(ع) به ایشان فرمودند: ای ابوالقاسم این، به خدا سوگند همان دین الهی است که خداوند نسبت به بندگانش به شرط دینداری به آن راضی گردیده است.

بر آن ثابت بمان که خدا تو را در آن حیات دنیوی و اخروی ثابت نگاه دارد.» [التوحید، ص 80-79] از جمع‌بندی این 3 شیوه می‌توان درواقع علاوه بر وقوف به ویژگی‌های شخصیت فقهی عبدالعظیم‌بن عبدالله‌بن علی حسنی، درک نسبتاً جامعی در مورد این دوران بخصوص از ادوار فقه شیعه که آن را عصر تفسیر و تبیین نام نهاده‌اند به کف آورد.

کد خبر 65751

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز