با گذشت نزدیک به ۸۰ سال از استقلال لبنان از قیمومیت فرانسه، پاریس همچنان از نفوذ و تأثیرگذاری ویژه‌ای در معادلات داخلی این کشور برخوردار است.

لبنان

همشهری- سیاوش فلاح‌پور: ۷۸ سال از روزی که لبنان، استقلال خود را به دست آورد و از قیمومیت فرانسه خارج شد می‌گذرد؛ قیمومیتی که آثار مهمی بر تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی لبنان از خود بر جای گذاشته است. بسیاری استیلای فرانسه را همچون دیگر الگوهای استعماری در آسیا، آفریقا یا آمریکای جنوبی، میراثی تلخ و سیاه برای مردم لبنان به‌شمار می‌آورند؛ میراثی که مانع از استقلال سیاسی و توسعه اقتصادی این کشور به‌معنای حقیقی شده و لبنان را تا همیشه به کشوری وابسته به خارج تبدیل کرد. در مقابل اما گروهی دیگر با تأکید بر توسعه برخی زیرساخت‌های مدنی و اقتصادی در لبنان، همزمان با حضور فرانسوی‌ها، این قیمومیت را الگویی متفاوت و نسبتاً موفق در تاریخ خاورمیانه به‌حساب می‌آورند.

فروپاشی عثمانی و رؤیای «کشوری مسیحی»

ماجرای قیمومیت فرانسه بر لبنان با جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری بزرگ عثمانی آغاز می‌شود. در آن زمان، لبنان همچون دیگر نقاط جهان عرب، بخشی از امپراتوری اسلامی ترک‌های عثمانی به‌شمار می‌رفت؛ امپراتوری که برای سال‌های طولانی از معضل توسعه‌نیافتگی و فساد رنج می‌برد و در جریان آخرین اقدام سرنوشت‌ساز خود تصمیم گرفت همراه با آلمانی‌ها، وارد جنگ جهانی با کشورهای متفقین (فرانسه، انگلیس، روسیه و در ادامه آمریکا) شود.

این تصمیم اشتباه به بهای فروپاشی کامل امپراتوری عثمانی و تقسیم مناطق گسترده نفوذ آن در جهان عرب به مثابه غنیمت جنگی میان قدرت‌های اروپایی تمام شد. بر این اساس دو قدرت استعماری اروپا، یعنی انگلیس و فرانسه پس از مذاکراتی سخت و فشرده، به توافقی مشهور برای تقسیم کشورهای عربی امپراتوری عثمانی میان یکدیگر دست یافتند؛ توافقی به نام سایکس-پیکو (نام ۲ کارمند وزارت خارجه انگلیس و فرانسه که مسئول مذاکرات بودند).

در این توافق، مناطقی که امروزه تحت عنوان اردن، فلسطین، بخش‌های جنوبی عراق و همچنین خلیج‌فارس شناخته می‌شوند سهم انگلیس شدند. در مقابل، قسمت‌های شمالی عراق (موصل)، سوریه و لبنان به کنترل فرانسه درآمد. پیش از این، نام لبنان به منطقه‌ای کوهستانی در نوار مرزی سوریه (جبل لبنان) اطلاق می‌شد که با اکثریتی مسلمان و اقلیتی مسیحی، زیر سلطه امپراتوری عثمانی قرار داشت. اما فرانسوی‌ها در سال ۱۹۲۰ تصمیم گرفتند ۳ امارت ساحلی صور، بیروت و طرابلس را نیز به جبل لبنان الحاق کرده و از کشوری به نام «لبنان بزرگ» رونمایی کنند.

دوران قیمومیت فرانسه بر لبنان مجموعاً ۲۳ سال به طول انجامید. در این دوران، لبنان که به‌دلیل سیطره امپراتوری بحران‌زده عثمانی به منطقه‌ای فقیر و عقب‌مانده تبدیل شده بود، شاهد رشد سریع زیرساخت‌های مدرن شهری و اقتصادی بود؛ زیرساخت‌هایی که البته تماماً متناسب با منافع اقتصادی پاریس در شرق مدیترانه بنا شد. مطالعه اسناد تاریخی هیچ جای شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد که فرانسه طی این سال‌ها به‌دنبال تأسیس «کشوری مسیحی» در قلب جهان عرب و اسلام بود؛ هدفی که باید با پاکسازی لبنان از مسلمان‌ها و تقویت جایگاه مسیحیان محقق می‌شد.

اگرچه فرانسه برای تقویت جایگاه مسیحیان در لبنان قدم‌های بزرگی برداشت (اعطای امتیازهای سیاسی اداری غیرعادلانه، حمایت از افزایش جمعیت، همکاری‌های بازرگانی پرسود با تجار مسیحی و...) اما هرگز نتوانست مسلمانان اهل سنت و شیعه را به‌طور کلی از صحنه این کشور حذف کند. از سوی دیگر، در مقابل رویکرد غیرعادلانه فرانسوی‌ها، به‌تدریج مقاومتی اسلامی نسبت به استعمار خارجی در لبنان شکل گرفت. جریان مقاومت اسلامی به ۳ دلیل عمده حاضر نشد قیمومیت فرانسه بر لبنان را پذیرفته و در مقابل اخذ برخی امتیازات از آرمان‌های خود دست بکشد:

۱- سیاست‌های استعماری فرانسه، اکثریت مسلمان لبنان را در درازمدت ناچار به مهاجرت یا پذیرش زندگی در شرایطی ناعادلانه می‌کرد.
۲- مسلمانان عرب پس از رهایی از سیطره عثمانی، خواهان پیوستن به کشور سوریه بزرگ با رهبری امیر فیصل بودند؛ کشوری که به‌دلیل مخالفت انگلیس و فرانسه هرگز تشکیل نشد.
۳- حاکمیت یک قدرت استعماری خارجی با دیانت مسیحی بر سرزمین لبنان، هرگز مورد پذیرش اکثریت مسلمان واقع نشد.

در نتیجه این عوامل، جنبش استقلال‌طلبانه مردم لبنان با حضور گروه‌های ملی و اسلامی از سال ۱۹۳۰ به‌تدریج آغاز شد و مطالبه تغییر قانون اساسی کشور به شکلی عادلانه‌تر را طرح کرد. با تقویت شاخه‌های سیاسی و نظامی این جنبش، سرانجام دولت فرانسه در ۲۲ نوامبر سال ۱۹۴۳ استقلال کشور لبنان را به رسمیت شناخت و تا سال ۱۹۴۶ تمامی نیروهای نظامی خود را از این کشور خارج کرد. جنبش ملی- اسلامی لبنان تا پیش از پیروزی موفق شد حمایت برخی از جریانات مسیحی این کشور را هم برای مقابله با قیمومیت فرانسوی‌ها جلب کند.

ابریشم و بازار شام؛ ۲ محور رقابت‌های انگلیس و فرانسه

سرزمین لبنان و شهر بیروت، به‌عنوان مهم‌ترین دروازه ارتباط دریایی خاورمیانه با مدیترانه، در دوران جنگ جهانی از ۲منظر برای استعمار اروپا اهمیت داشت؛ اول، ظرفیت بالای این منطقه برای تولید و صادرات ابریشم و دوم، بازارهای بزرگ شام برای مصرف کالاهای اروپایی. کریدور بیروت-دمشق یکی از مهم‌ترین مسیرهای بازرگانی جهان در دوران جنگ جهانی اول به‌حساب می‌آمد. بر این اساس، رقابت‌های میان انگلیس و فرانسه برای حضور در این منطقه و سیطره بر آینده آن، از پیش از سقوط عثمانی به‌واسطه سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی آغاز شد. اگرچه انگلیس به‌دلیل قدرت بالا در حوزه دریایی، ابتدا موفق شد نفوذ خوبی در صنایع کشتیرانی و بیمه بندر بیروت داشته باشد اما در ادامه، بازی را به حجم بالای سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی فرانسوی‌ها باخت.

مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌های فرانسه در لبنان شامل موارد زیر بوده است:

۱- ساخت جاده بیروت-دمشق که طی مسافت ۱۱۰ کیلومتری میان این دو شهر را به کمتر از ۳ ساعت رساند.
۲- برقراری نخستین شبکه تماس تلگرافی در بیروت.
۳- انعقاد قرارداد اجاره ۱۰۰ ساله بندر بیروت که شامل توسعه تمام زیرساخت‌های بندر می‌شد.
۴- سرمایه‌گذاری ۱۷۰ میلیون فرانکی برای توسعه خطوط ریلی و جاده‌ای از بیروت به سایر نقاط جبل لبنان.
۵- تأسیس بیش از ۱۰۰ کارگاه تولید ابریشم که البته اغلب کارگران آن مسیحی بودند.

زمانی که برای انگلیس روشن شد با وجود حجم بالای سرمایه‌گذاری‌های فرانسه، شانس بالایی برای نفوذ در آینده لبنان ندارد، تمرکز خود را بر بندر حیفا در فلسطین معطوف کرد. به این ترتیب رقابت میان بنادر بیروت و حیفا، به یکی از مهم‌ترین جلوه‌های تقابل منافع انگلیس و فرانسه به‌عنوان دو قدرت استعماری در قرن ۱۹ بدل شد. فواز طرابلسی، پژوهشگر تاریخ لبنان در کتاب مشهور خود «تاریخ معاصر لبنان» می‌نویسد: فرانسه با نفوذ و سرمایه‌گذاری‌های خود بر کریدور بیروت-دمشق و تمام بازارهای آن سیطره یافت. در مقابل انگلیس تلاش کرد با حضور در فلسطین، حیفا و کانال سوئز، امنیت مسیر تجاری هند را حفظ کند.

عصر جدید؛ لبنان، دروازه بازگشت فرانسه به خاورمیانه

تصاویر قدم زدن امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، میان شهروندان لبنانی در خیابان‌های بیروت، پس از انفجار بندر این شهر در سال ۲۰۲۰ برای بسیاری از رسانه‌ها و همچنین افکار عمومی کشورهایی که با تاریخ لبنان آشنایی چندانی نداشتند، شگفت‌آور بود. مکرون در جریان این سفر از پیش اعلام نشده به سادگی وارد خیابان‌های بیروت شد، با مردم معترض این کشور چهره به چهره سخن گفت و پس از آن، نمایندگان تمامی احزاب لبنانی را برای رایزنی فراخواند؛ رایزنی‌هایی که مقدمه‌ای بود برای تولد دولت نجیب میقاتی. مکرون در فرانسه ازجمله حامیان تفکری به شمار می‌رود که خواهان احیای نفوذ این کشور در خاورمیانه است. این تفکر باور دارد که پس از تضعیف موقعیت جهانی آمریکا، شرایط برای بازیابی حضور تاریخی فرانسه در خاورمیانه، همچون دوران ناپلئون و ژنرال دوگل مهیا شده و بدون شک، لبنان دروازه بازگشت فرانسه به این منطقه است.

بر این اساس، طی سال‌های اخیر، نفوذ فرانسه در لبنان بار دیگر در مدار صعودی قرار گرفته است؛ از سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی گرفته تا مداخله برای تشکیل دولت‌ها و برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی برای جمع‌آوری کمک‌های مالی. در این میان، باید توجه داشت که رویکرد فرانسه در قبال لبنان، برخلاف رویکرد آمریکا و عربستان سعودی در قبال این کشور، مبتنی بر حفظ ثبات داخلی و تعامل با همه گروه‌ها، ازجمله حزب‌الله لبنان بوده است. این کشور اروپایی وقوع هرگونه آشوب و ناامنی در لبنان را به دلایل مختلفی ازجمله بحران مهاجرت و تضعیف موقعیتش در خاورمیانه، به ضرر خود می‌داند. بر این اساس فرانسه تاکنون با سیاست آمریکا و عربستان برای تحریم شبکه بانکی حزب‌الله در لبنان همراهی نکرده و تلاش کرده لبنان بتواند با تشکیل دولت، از بحرانی که مدت‌هاست گریبان آن را گرفته خارج شود.

پرچم لبنان، یادگار استقلال از فرانسه

از جمله نشانه‌های رسمی استقلال لبنان، تغییر پرچم این کشور بود. انقلابیون لبنانی، در همان سال ۳۴۹۱ پرچم کشور خود را که براساس ۳ رنگ پرچم فرانسه تعیین شده بود، تغییر دادند. دو حاشیه قرمز در بالا و پایین پرچم جدید لبنان، نمادی از خون‌های ریخته شده برای استقلال این کشور است. رنگ سفید در میانه نیز نشانی از برف‌های همیشگی در ارتفاعات جبل لبنان است. درخت «ارز» نیز از خانواده درخت صنوبر است که به وفور در جبل لبنان یافت شده و به نمادی بین‌المللی برای این کشور تبدیل شده است.

کد خبر 638890

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha