کودکان باید کتاب بخوانند. باید برایشان کتاب خواند. این حرف‌ها بارها و بارها تکرار شده است.

ضیافت

همشهری آنلاین _ شقایق عرفی‌نژاد: اما آنچه مهم است، انجام دادن این کار است. در کتابخانه کودک خانه کتابدار در محله منیریه، اما قدمی‌ واقعی در این مسیر برداشته شده است. در این کتابخانه که یکی از کتابخانه‌های این مجموعه است، کارگاه‌هایی برای کودکان برگزار می‌شود که کتاب خواندن را به آنها یاد می‌دهد و با کتاب آشنایشان می‌کند. آنچه می‌خوانید شرحی از یک روز این کلاس‌هاست.   .

کتابخانه به سکوتش معروف است. اما امروز اینجا در این کتابخانه مطلقا خبری از سکوت نیست. وقتی چند کودک زیر ۶ سال با هم یکجا باشند، معلوم است که هیچ نشانی از سکوت نیست! دورتادور میزی که در میان کتابخانه است، ۶ کودک نشسته‌اند. مادرانشان هم چند قدم پشت سر آنها روی صندلی‌ نشسته‌اند. آنها بخش مهمی ‌از کلاس خواهند بود.
«مینا حبیب‌نژاد» که مربی بچه‌هاست، کنار میز ایستاده و برای بچه‌ها توضیح می‌دهد که در کتابخانه نباید با صدای بلند حرف زد، ولی امروز اجازه دارند بلند حرف بزنند و داد بکشند. او برای مادران که تازه ‌به‌ گروه‌ پیوسته‌اند می‌گوید هم‌ریتم و هماهنگ شدن با بقیه و ارتباط برقرار کردن با دیگران بخش مهمی ‌از زندگی اجتماعی است.
کتابخانه هم یکی از جاهایی است که این ارتباط وجود دارد. امروز بچه‌ها در اینجا در کنار هم بودن در کتابخانه را یاد می‌گیرند.
او از مادران می‌پرسد که فکر می‌کنند چرا کتابخانه برای این کار انتخاب شده و نه مثلاً مهدکودک؟ مادران جواب‌های مختلف می‌دهند. خانم مربی توضیح می‌دهد که کتابخانه انتخاب شده تا هم بچه‌ها با هم کتاب خواندن را یاد بگیرند و هم با هم بودن را.
 آنها ۲ سال است که به دلیل کرونا در خانه بوده‌اند و با همسالانشان بازی نکرده‌اند و حالا لازم است تحرک فکری و بدنی داشته باشند. او این را هم می‌گوید که در این کلاس‌ها مهم است بچه‌ها در جمع اشتباه کنند و مربی و مشاور فقط مشاهده کند.

ضیافت شاد با یار مهربان

  • نیاز به خواندن مثل کرم ابریشم

مینا حبیب‌نژاد کتاب‌هایی مقابل بچه‌ها روی میز می‌گذارد و نسخه‌های دیگری از آن را هم به بچه‌ها می‌دهد تا به مادرانشان بدهند. به آنها یاد می‌دهد چطور کتاب را در آرامش و با بیان واضح به مادرانشان تحویل دهند. بچه‌ها که پشت میز برمی‌گردند، خانم مربی از آنها می‌خواهد عکس شغل‌های مختلف را که در کتاب می‌بینند و برایشان آشناست به او معرفی کنند. هرکدام از بچه‌ها چند شغل را تشخیص می‌دهند و سعی می‌کنند توضیح دهند که صاحب این شغل چه‌کاری انجام می‌دهد. او بعد قفسه‌های کتابخانه را دورتادور بچه‌ها به آنها نشان می‌دهد و با خواندن شعر به آنها می‌فهماند این قفسه‌ها برای نگهداری کتاب هستند. کار بعدی نشان دادن صفحه شناسنامه کتاب است. او به بچه‌ها یاد می‌دهد که در این صفحه می‌توانند اطلاعات کتاب را ببینند و به پدر و مادرشان نشان دهند تا کتاب را برایشان سفارش دهند.

او حالا کتابی را برایشان می‌خواند، کتابی با اسم کرم ابریشم. بعد از خواندن کتاب، او به بچه‌ها می‌گوید ما هم مثل کرم ابریشم هستیم. باید خوراک فکری داشته باشیم و کتاب بخوانیم و بعد در پیله برویم و فکر کنیم که می‌خواهیم چه پروانه‌ای باشیم. او کپی‌هایی از ۲ نقاشی از کرم ابریشم نشان می‌دهد که در یکی کرم ابریشم به دنبال یک کاپ کیک است و در دیگری زیر نور خورشید به فکر فرو رفته است. از بچه‌ها می‌خواهد یکی از نقاشی‌ها را برای رنگ‌آمیزی انتخاب کنند. یک جعبه بزرگ مدادرنگی هم روی میز می‌گذارد. بچه‌ها تصویرهایشان را انتخاب می‌کنند و رنگ‌آمیزی شروع می‌شود. حبیب‌نژاد به مادران می‌گوید بنا به هدفی ۲ نقاشی به بچه‌ها داده تا آنها مجبور به فکر و انتخاب شوند و بفهمند اگر چیزی را انتخاب می‌کنند، چیز دیگری را از دست می‌دهند. برایشان می‌گوید در طول کارگاه‌ها بچه‌ها را مدام در معرض انتخاب قرار می‌دهد تا مسئولیت و پذیرفتن عواقب تصمیمشان را یاد بگیرند. به همین دلیل هم هیچ پاک‌کنی در کلاس نیست و بچه‌ها با هر رنگ و به هر شکلی نقاشی کنند، همان‌طور باید ادامه دهند.

  •  بازی، بازی و بازی

حالا نوبت آنچه است که بچه‌ها عاشقش هستند. بعد از نقاشی و بازی‌های مختلف آنها به اتاق بازی می‌روند تا در کنار هم با اسباب‌بازی‌هایی که در اختیارشان است، شکل‌های مختلف بسازند و قرار است این کار را هر ۲ نفر با هم انجام دهند. طولی نمی‌کشد که بچه‌ها با هم گروه تشکیل می‌دهند و هر ۲ نفر به ساختن یک شکل با اسباب‌بازی مشغول می‌شوند. گرچه یکی‌ـ دو نفر ترجیح می‌دهند تنهایی بازی کنند، اما حبیب‌نژاد همان‌طور که سر میز به آنها توضیح داده، اینجا هم اصرار می‌کند حتماً با هم بسازند.

ضیافت شاد با یار مهربان

  •  اینجا بچه‌ها مجازند  اشتباه کنند

حالا بچه‌ها کاردستی‌هایشان را تمام کرده‌اند و به مربی نشان می‌دهند. کلاس تمام است و می‌شود چند دقیقه‌ای با مینا حبیب‌نژاد صحبت کرد. او کارشناس علوم تربیتی است و از سال ۶۸ در حوزه کودک‌کار می‌کند و حالا ۱۸ سال است با خانه کتابدار در ارتباط است. او به کشورهای مختلف سفر کرده و دوره‌های بازی‌درمانی را در این کشورها گذرانده و تجربه‌های مختلفی به دست آورده که سعی می‌کند آنها را به کار بگیرد. می‌گوید: «فکر می‌کنم اگر فقط در یک حوزه، مثل ریاضی یا حفظیات، با بچه کار شود یا روی حرف زدنش کار شود، او به دردسر می‌افتد. این را هم از دانشگاه یاد نگرفته‌ام. از تجربه‌ام در دانشگاه زندگی به دست آورده‌ام. من علوم تربیتی خوانده‌ام، اما هرچه در زمینه تعلیم و تربیت می‌توانسته به من کمک کند، از آن استفاده کرده‌ام. وقتی در هند بودم، به جای نشستن در هتل، به تمام توانبخشی‌هایی که در اطرافم بود، سر زدم. متوجه شدم حتی به این بچه‌ها که توان‌یاب هستند، موضوعات متنوع یاد می‌دهند و به آنها می‌آموزند چطور ارتباط برقرار کنند و کمک بخواهند.»
 او با ابراز تأسف از اینکه چنین الگویی در ایران ندارد، می‌گوید: «من مدت‌ها با گروه ویژه شورای کتاب کار می‌کردم. می‌دیدم بچه‌های توان‌یاب توسط خانواده‌هایشان مجبور می‌شوند به سمتی بروند که خلاف توانایی‌شان است. به نظرم، بزرگ‌ترین کمبود در آموزش و پرورش همین است. ما روی مهارت‌های اجتماعی و خودیاری بچه‌ها کار نمی‌کنیم. به همین دلیل است که فردی با مدرک فوق‌لیسانس نمی‌تواند درست مقصودش را بیان کند و نمی‌داند وقتی برای کار به جایی مراجعه می‌کند چه بگوید و یا حتی چه بپوشد.»

ضیافت شاد با یار مهربان

  • با بچه‌ها گفت‌وگو کنیم

مهم‌ترین مسئله کلاس او یاد دادن اهمیت و چند و چون گفت‌وگو با بچه‌هاست. می‌گوید: «باید یاد بگیریم، به جای حرف زدن، با هم گفت‌وگو کنیم. در حرف زدن یک نفر صحبت می‌کند و دیگران گوش می‌کنند، ولی در گفت‌وگو ۲ طرف با هم صحبت می‌کنند. در خانه هم باید به جای حرف زدن گفت‌وگو کرد. باید به هم گوش داد. وقتی از یکی از افراد خانواده ناراحت هستیم، بهترین کار این است که با او حرف بزنیم و حرف‌های او را هم گوش کنیم. این چیزی است که سعی می‌کنم به مادرها و بچه‌ها یاد بدهم.»
یکی دیگر از مسائل مهم که در این کلاس‌ها به بچه‌ها یاد داده می‌شود، فکر کردن است. مینا حبیب‌نژاد به آنها تأکید می‌کند حتماً قبل از هر حرف و واکنشی فکر کنند.

او معتقد است این فکر کردن قبل از هر عملی، خشونت را کاهش می‌دهد و لازم است بچه‌ها و خانواده‌هایشان آن را یاد بگیرند. بچه‌ها در اینجا یاد می‌گیرند انتخاب کنند و مجازند در جمع اشتباه کنند و از اشتباهشان بیاموزند. وقتی از او می‌پرسم چرا مهم است که بچه‌ها کتاب خواندن را یاد بگیرند و چرا کلاس‌ها در کتابخانه برگزار می‌شود، می‌گوید: «این کار بخشی از کتاب‌درمانی است. در کتاب‌درمانی بزرگسالان یک منبع توسط درمانگر یا سرگروه انتخاب می‌شود و هرکسی درباره بخشی که خوانده صحبت می‌کند. راهنما هم بنا به گروهی که با آنها کار می‌کند، به نگاه آنها جهت می‌دهد.

مثلاً اگر اعضای گروه تصمیم به ترک اعتیاد دارند، موضوع را به سمتی می‌کشد که بتواند از این نظر به آنها کمک کند. او می‌گوید در کلاس‌های بازی‌درمانی و همین‌طور کتابخوانی، فضایی برای مخاطب ایجاد می‌شود که بتواند بیرون‌ریزی کند. در این کلاس‌ها بچه‌ها ماسک یک بچه باادب خوش‌اخلاق را برمی‌دارند و خود واقعی‌شان را نشان می‌دهند و همین باعث می‌شود مشاور و مربی بتواند متوجه مشکلات شود. اگر لازم باشد، مداخله می‌کند و اگر لازم است به روان‌شناس ارجاع داده می‌شود و در شرایط دیگر کارگاه‌هایی برای خانواده‌ها برگزار می‌شود.

ضیافت شاد با یار مهربان

  •  والدین از تأثیر کتاب بر کودکان می‌گویند

 رفتار بچه‌ها فرق کرده است

در فاصله‌ای که بچه‌ها بازی می‌کنند، مادران هم فرصت پیدا می‌کنند تا سؤال‌هایشان را از مربی بپرسند. زمان خوبی است برای اینکه با مادران حرف زد و از تجربه‌هایشان از این کلاس پرسید.   «نیلوفرشریفی» با امیرعلی ۳‌ساله‌اش به این کلاس آمده است. می‌گوید با وقفه‌هایی که به دلیل کرونا در کلاس‌ها افتاده، مدتی به اینجا نیامده است، اما روی هم حالا ۲ ماه است به این کلاس می‌آیند. یکی از هدف‌هایش برای شرکت کودکش در این کلاس کم شدن وابستگی او بوده و نتیجه خوبی هم گرفته است. اهل همین محل است و پسر بزرگش هم پیش از این در همین کلاس‌ها شرکت می‌کرده است. حالا هم خوشحال است که امیرعلی در این کلاس‌ها در جمع بودن را تجربه می‌کند و با بچه‌های دیگر وقت می‌گذراند. این کلاس‌ها برای خودش هم تجربه خوبی بوده و بعضی از رفتارها با کودک را به او یاد داده است.

«مریم اسماعیلی» هم با دخترش، پرگل، که بیشتر از ۵ سال ندارد، در کلاس شرکت می‌کند. او پرگل را از ۶ ماهگی‌ به این کلاس‌ها می‌آورده و بی‌وقفه آن را ادامه داده است. او هم از اهالی همین خیابان است. می‌گوید: «از طریق یکی از دوستانم که کتابدار است، با این کتابخانه آشنا شدم. عجیب است که با اینکه کتابخانه در نزدیکی خانه‌ام بوده، آن را ندیده بودم.»  به هرحال بعد از آشنایی با کتابخانه و خانم حبیب‌نژاد دیگر آن را رها نکرده و هم پسر بزرگش و هم پرگل در آن شرکت کرده‌اند. اسماعیلی می‌گوید متوجه شده است فرزندانش به واسطه شرکت در این کلاس‌ها نسبت به همسالانشان آموزش‌های بیشتری دیده‌اند و رفتارشان متفاوت شده است و کارهای بیشتری در مقایسه با بچه‌های دیگر انجام می‌دهند. مثلاً هر کتابی ببینند می‌پرسند نویسنده و تصویرگر و ناشرش کیست. او از علاقه پرگل به این کلاس‌ها می‌گوید و اینکه نام عروسک‌هایش اسم همکلاس‌هایش است.

ضیافت شاد با یار مهربان

  • حلقه مطالعه مادران

مینا حبیب‌نژاد در همین کتابخانه، با مادران حلقه مطالعه مادران را داشته است و می‌گوید که لذت‌بخش‌ترین روزهایش همین زمان بوده‌ است: «در طول یک هفته همه ما یک کتاب می‌خواندیم و درباره‌اش حرف می‌زدیم و بقیه نظر می‌دادند. این جلسات باعث می‌شد مادرها دیده شوند.» او البته از این هم که کلاس‌ها آن‌طور که باید، با استقبال مواجه نشده، می‌گوید و از اینکه خیلی از همسایه‌ها هم از وجود این کلاس‌ها با خبر نیستند، خوشحال نیست: «پیش از این کلاس‌ها رایگان بود، ولی باز هم آن‌طور که دوست داشتیم مخاطب نداشتیم. مبنای کار ما بر تبلیغ نیست؛ چون کار ما باید آدم‌ها را جذب کند.»
او درباره حضور مادران در این کارگاه‌ها هم می‌گوید: «مادران در این کلاس‌ها مشاهده‌گرند، که نقش بسیار مهمی است.

من حتی در مواقعی باورهای آنها را می‌شکنم. مثلاً یاد می‌دهم از بچه نپرسید صبحانه چه می‌خوری، چون شاید چیزی را بگوید که در خانه ندارید. بنابراین، باید نوع سؤال کردن را عوض کنید. می‌توانید چند خوراکی را که برای صبحانه در دسترس دارید، به کودک بگویید و از او بخواهید بین آنها انتخاب کند. وقتی در کلاس می‌نشینند و نوع برخورد من را با بچه‌ها می‌بینند، متوجه می‌شوند که چطور باید از کودکشان چیزی بخواهند یا چطور باید به حرفش گوش دهند.»  در این کلاس‌ها پدرها حضور ندارند و حبیب‌نژاد علتش را زمان آن می‌داند که با کار پدرها همزمان است. اما توضیح می‌دهد در کلاس‌های دیگر و به‌خصوص کارگاه‌های تربیت جنسی، پدرها هم حتماً باید حضور می‌داشتند.   او امیدوار است کارگاه‌ها در بهترین شکلشان ادامه پیدا کنند و خانواده‌های بیشتری از محله در آن شرکت کنند.

کد خبر 634775

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha