سه‌شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۷ - ۲۰:۰۳
۰ نفر

ترجمه - کیکاووس زیاری: «تندر استوایی» یکی از کمدی‌های موفق تابستان امسال صنعت سینما بود.

این فیلم که توسط بن‌استیلر، کمدین جوان و سرشناس سینما کارگردانی شده، طی سه هفته نمایش نزدیک به 160میلیون دلار در سطح بین‌المللی فروش کرد و تماشاگران زیادی را جذب قصه با نمک خود کرد.

 در این فیلم استیلر، رابرت داونی جونیور و جک بلک نقش بازیگرانی بی‌دست و پا را بازی می‌کنند که برای بازی در فیلم جدید خود راهی یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی می‌شوند. فیلمی که آنها در آن بازی دارند یک کار جنگی است، اما به زودی در محل فیلمبرداری آنها یک جنگ واقعی درمی‌گیرد، زیرا حضور یک گروه چریکی این منطقه را تبدیل به محلی ناامن می‌کند.

این گروه که نمی‌داند یک گروه فیلمسازی در محل حضور دارد و بر این تصور است که جنگی واقعی در منطقه صورت گرفته به مبارزه و نبرد با بازیگرانی می‌پردازد که هیچ اطلاعی از اصول و قواعد جنگی ندارند و فقط در حال ایفای نقش گروهی نظامی هستند. قصه فیلم به این ترتیب انتقاداتی را هم متوجه دو جنگ عراق و افغانستان می‌کند. استیلر قبل از این در فیلم‌هایی مثل «ملاقات والدین» 1و2 ، «زولندر» ، «دوبلکس» ، «حسادت»، انیمیشن «ماداگاسکار» (فقط صدا)، «بازی وسطی»، «شبی در موزه» و «بچه دل شکسته» بازی داشته است.

  • هفت‌ سال از آخرین فیلمی که کارگردانی کردید می‌گذرد. چرا فکر کردید اکنون زمان بازگشت به پشت دوربین است و این فیلمنامه چه چیزی داشت که آن را برای کار انتخاب کردید؟

خب، «تندر استوایی» فیلمی بود که از مدتی قبل در فکر ساخت آن بودم. طرح اصلی قصه فیلم را 20سال قبل نوشتم، یعنی زمانی که داشتم روی فیلم «امپراتوری خورشید»(1987) کار می‌کردم. آن روزها تولید فیلم‌های جنگی درباره ویتنام خیلی مد بود و بسیاری از فیلمسازان دوست داشتند فیلمی در این ارتباط بسازند. من و دوستانم هم تحت تاثیر این موضوع قرار داشتیم و تمام این فیلم‌ها را تماشا می‌کردیم، صحنه‌های این فیلم‌ها را در بازی‌های روزمره‌مان تقلید می‌کردیم و در حیاط پشتی خانه‌هایمان اردوگاه‌های جنگی درست کرده بودیم. فضا و شرایط به گونه‌ای بود که انگار همه بازیگران سینما می‌خواستند در این نوع فیلم‌های جنگی بازی کنند و درباره این تجربه‌های استثنایی صحبت کنند.

آنها می‌گفتند بازی در این فیلم‌ها زندگی‌شان را کاملا تغییر داده است و در دل تمام این جمله‌ها و چیزها نکته‌ای وجود داشت که برای من با نمک و جذاب بود. شاید یکی از دلایلش این بود که من هیچ وقت بخشی از آن فیلم‌ها نبودم و نقشی در آنها نداشتم. ولی به خودم می‌گفتم: غصه نخور، تو هم روزی بازیگر یکی از آنها خواهی بود، ولی همیشه سؤالی که از خودم می‌کردم این بود که وضعیت آن آدم‌هایی که واقعا راهی میدان جنگ می‌شوند چگونه است؟ بازیگران فیلم‌های جنگی طوری از تجربیات خود حرف می‌زدند که انگار واقعا به جنگ رفته‌اند. این هم یک تجربه بزرگ بود، ولی مثل حضور در یک نبرد واقعی نبود.

این مسئله مرا به این فکر فرو برد که به بازیگرانی فکر کنم که راهی بازی در یک فیلم جنگی درباره ویتنام می‌شوند و وقتی به خانه برمی‌گردند، به کلی فراموش می‌شوند. کم‌کم این قصه مرا به سمتی برد که این بازیگران را هنگام بازی در یک فیلم جنگی، در یک جنگل رها کنم تا درگیر یک وضعیت واقعی جنگی شوند. احساس کردم این سوژه تازه‌تر و بهتری است. 10سال روی این طرح کار کردم. بعد سرو کله یکی از دوستان فیلمنامه نویسم پیدا شد و هشت سالی هم با هم روی آن کار کردیم. سه سال قبل یکی از تهیه‌کنندگان را ملاقات کردم و به او گفتم این قصه را بارها و بارها نوشته‌ام و آن را از چند منظر، مورد بررسی قرارداده‌ام. او هم فیلمنامه را پسندید.

  • برای فیلم چقدر تعلیمات نظامی دیدید؟

خیلی کم. یک افسر سینمایی هست که برای فیلم‌های جنگی مشاوره می‌دهد. او را از زمان «جوخه نظامی» الیور استون می‌شناختم. او کسی است که همه جور کار جنگی انجام می‌دهد وکارش در «نجات سرباز رایان» اسپیلبرگ عالی بود. تقریبا هر کسی که می‌خواهد فیلم جنگی بسازد، برای مشاوره نزد او می‌رود. زمانی که فیلمنامه را می‌نوشتم با او مشاوره کردم و او اطلاعات خوبی را درباره اردوگاه‌ها و وضعیت‌های جنگی به من داد.

چیزهایی که به من گفت کمک خیلی زیادی کرد تا قصه فیلمنامه حال و هوای طبیعی و واقع‌گرایانه‌تری به خودش بگیرد. این افسر سر صحنه فیلمبرداری هم آمد و درباره نوع صحنه‌آرایی هم توضیحات خوبی به ما داد. هنگام تمرین صحنه‌های جنگی در هاوایی کمک زیادی به ما کرد. زمان فیلمبرداری فیلم، داونی جونیور باید همزمان سر صحنه فیلمبرداری «آیرن من» هم می‌رفت. این مسئله کمی کار ما را سخت کرد. برای همه ما بازیگران، این فیلم سرشار از لطف بود که نقش بازیگرانی را بازی کنیم که قرار است تبدیل به سربازان واقعی شوند.

  • بازیگر فیلم‌های موفقی بوده‌اید که همیشه تیتر اول رسانه‌ها بوده‌اند و همیشه بحث تولید قسمت‌های جدید این فیلم‌ها مطرح است؛ احساس خودتان در این باره چیست؟

فکر می‌کنم نکته اصلی این است که آن دنباله چه می‌خواهد بگوید و در چه ارتباطی است. تا زمان اکران عمومی «ملاقات والدین» من در دنباله فیلم‌هایم بازی نمی‌کردم. علت اصلی این کار هم رابرت دنیرو بود. او به من زنگ زد و گفت: «تو در قسمت دوم هم بازی می‌کنی. باشه؟!» چاره‌ای نداشتم  جز اینکه قبول کنم. اصلا انتظارش را نداشتم که او با من تماس بگیرد. در عین حال، خیلی خوشحال بودم که باربارا استرایسند و  داستین‌ هافمن هم در فیلم هستند. یک چنین فرصت و شانسی، فقط یک‌بار در زندگی به آدم رو می‌کند. فیلمنامه قسمت دوم «شبی در موزه» خیلی بهتر از قسمت اول آن است. ایده فیلم استثنایی است و از بازی در آن خیلی لذت می‌برم. ارتباط‌گیری با بچه‌ها خیلی خوب و دیدنی است و یکی از نقاط مثبت کارنامه کاری‌ام است.

  • زمان ساخت «تندر استوایی» یک فیلم مستند هم از پشت صحنه ساختید؛ در این‌باره هم صحبت می‌کنید؟

می‌خواستم ببینم ساخت یک کمدی اکشن جنگی چه حال‌وهوایی دارد. خیلی جالب بود. این هم برای خودش یک فیلم در فیلم بود، مثل خود فیلم که یک فیلم در فیلم بود. المان‌های مختلفی را که در چنین فیلم‌هایی وجود دارد، هنگام ساخت یک مستند بهتر می‌توان درک کرد. زمانی که فرانسیس فوردکاپولا «اینک، آخرالزمان» را می‌ساخت، همسرش پشت صحنه آن را فیلمبرداری کرد و براساس آن «قلب تاریکی» را ساخت. من هم احساس کردم ساخت یک مستند از پشت صحنه فیلمم می‌تواند جذاب باشد. ساخت یک مستند از فیلمی که خودش یک فیلم در فیلم است، خیلی بانمک است.

  • وقتی سر صحنه با یک مشت کمدین کار می‌کنید که هر یک برای خودشان کسی هستند، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟

عالی است. همه از یکدیگر چیزهای زیادی یاد گرفتیم. می‌دانید، اولین بار که فیلم تدوین شد حدود سه ساعت و نیم بود! آن‌قدر سر صحنه فیلمبرداری خوش گذشته بود و خندیده بودیم که حواسمان نبود چقدر فیلم گرفته‌ایم. در چند دوره مختلف مجبور شدیم زمان آن را کوتاه کنیم. باید فیلم را به زمان معتدلی می‌رساندیم که یک فیلم سینمایی شود.

  • در نسخه دی‌وی‌دی، فیلم به صورت کامل پخش می‌شود؟

امیدوارم بتوانیم این کار را بکنیم. شاید آن را در یک دی‌وی‌دی و به صورت فیلمی دو قسمتی ارائه دهیم تا حوصله تماشاچی هم سر نرود.

  • آیا قصد خاصی داشتید که بازی افتخاری و کوتاه تام‌کروز در فیلم به صورت یک راز باشد؟

هدفمان شگفت‌زده کردن تماشاگران بود. می‌دانید که مردم او را خیلی دوست دارند و کارهایش را پیگیری می‌کنند. وقتی ناگهان او را در فیلم دیدند، شوکه شدند و وقتی از سالن سینما بیرون آمدند درباره حضورش در فیلم صحبت می‌کردند. این صحبت‌ها یک‌جور تبلیغات برای فیلم شد.

  • دنیرو هنوز در ارتباط با قسمت سوم «ملاقات والدین» با شما تماس نگرفته است؟

خیر! جز آنچه که شما روزنامه‌نگاران درباره تولید قسمت جدید فیلم می‌گویید، چیز دیگری درباره چنین فیلمی نشنیده‌ام! اما اگر او تماس بگیرد، دوباره در دردسر افتاده‌ام!

  • پس از «شبی در موزه2» فیلم دیگری هم در دست دارید؟

هنوز نه. چند پیشنهاد شده و خودم هم طرح‌هایی دارم ولی هنوز چیزی قطعی نیست. می‌خواهم کمی استراحت کنم، البته اگر سینما بگذارد!

movieonline.com- سپتامبر 2008

کد خبر 62887

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز