مهدیه مصطفایی: نخستین روزهای خرداد ماه، زن جوانی به اداره پلیس استان تهران رفت و مدعی شد خواستگار جوانش بعد از آزار و اذیت وی و ربودن طلاهایش ناپدید شده‌است.

این زن در توضیح ماجرا به کارآگاهان پلیس کرج گفت: مدتی قبل در یک باشگاه ورزشی با زن جوانی به نام افسانه آشنا شدم، وقتی افسانه فهمید از همسرم طلاق گرفته‌ام، ادعا کرد که یکی از آشنایانشان به نام فرشید یک مهندس پرواز است که قصد ازدواج دارد و ترتیبی داد که من و او با هم آشنا شویم.

بعد از گذشت مدتی از آشنایی‌مان، در حالی که به شدت از نظر عاطفی به مرد جوان وابسته شده بودم او از من خواست برای گفت‌وگو درباره ازدواج به خانه‌ام بیاید و من هم پذیرفتم اما وقتی او به خانه‌ام آمد مرا با تهدید چاقو مورد آزار قرار داد و بعد از سرقت طلا و جواهرات و پول‌هایم فرار کرد.

بعد از رفتن او به هر جایی که احتمال می‌دادم می‌توانم او و یا افسانه را پیدا کنم سرزدم اما آنها هیچ ردی از خود برجای نگذاشته بودند و آن وقت بود که فهمیدم تمام ماجرا سناریویی برای سرقت از من بوده است.

با شکایت زن جوان، تیمی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی کرج، تحقیقات خود را برای به دام انداختن جوان تبهکار آغاز کردند و وقتی در بررسی سوابق متهمان خطرناک دریافتند مرد جوان یک متهم سابقه‌دار است که سوابق متعددی در زمینه رابطه نامشروع، جعل عنوان و آدم ربایی دارد تحقیقات پلیسی برای دستگیری وی آغاز شد.

درحالی که کارآگاهان پلیس در جست و جوی جوان تبهکار بودند، آنها در جریان پرونده‌های مخوف دیگری قرار گرفتند که جوان تبهکار رقم زده بود، او این بار با معرفی خود به‌عنوان مامور اداره برق، به سراغ زنان تنها در خانه رفته بود و پس از ورود به خانه آنها، نقشه شیطانی خود را رقم می‌زد و سپس با سرقت طلا و پول‌های آنها، سوار بر خودروی پراید سفیدرنگی از محل می‌گریخت.

در ادامه تحقیقات برای یافتن مرد جوان، مخفیگاهش در مهرشهر کرج شناسایی شد  و وی در عملیات ضربتی کارآگاهان پلیس آگاهی استان تهران به دام افتاد و در حالی که 8 زن از وی شکایت کرده بودند،جوان سابقه‌دار لب به اعتراف گشود و گفت: سال‌ها قبل به اتهام ربودن دختر مورد علاقه‌ام به زندان افتادم و در آنجا با جوان خلافکاری آشنا شدم، وقتی دوران محکومیتم به اتمام رسید، او شماره تلفن دختری فراری به نام افسانه را به من داد و گفت که به سراغ این دختر بروم، بعد از آزادی از زندان با شماره تلفن دختر جوان که  8 سال قبل از خانه فرار کرده بود تماس گرفتم و به خانه مجردی او در مهرشهر کرج رفتم.

در خانه دختر جوان به مخدر شیشه اعتیاد شدیدی پیدا کردم به‌طوری که هر شب من و او برای خرید شیشه بیشتر از 100 هزار تومان هزینه می‌کردیم و در این شرایط بود که برای تامین هزینه مواد‌مخدرمان، نقشه سرقت از زنان تنها را طراحی کردیم و با شگردهای مختلف به اجرای آن پرداختیم .

مامور برق، اولین شگرد

متهم جوان در توضیح شگرد سرقت‌ها گفت: در اولین شاخه از سرقت‌هایمان،  با شناسایی خانه افراد ثروتمند، زمانی که آنها  خانه را برای رفتن به محل کار ترک می‌کردند، با معرفی خود به‌عنوان مامور اداره برق و به بهانه بازدید کنتور وارد این خانه‌ها می‌شدم و بعد از آنکه با تهدید  زنان تنها در خانه ، نقشه شیطانی خود را به اجرا می‌گذاشتم، با سرقت طلا و جواهرات و پول‌ها از خانه می‌گریختم و به همراه افسانه که سوار بر خودروی پراید سفیدرنگی در نزدیکی محل سرقت در انتظارم بود از آنجا می‌گریختیم.

مهندس پرواز و مامور آگاهی

متهم جوان درباره دومین شگرد سرقت‌ها گفت: در شاخه دیگری از سرقت‌ها، افسانه در محل‌هایی مثل باشگاه‌های ورزشی، استخرها و آرایشگاه‌های زنانه، زنان مطلقه و یا دختران پولدار را شناسایی می‌کرد و پس از آشنایی با آنها، مرا به‌عنوان مهندس پروازی که قصد ازدواج دارد معرفی می‌کرد و به این ترتیب من به خانه طعمه‌ها  رفت‌وآمد پیدا می‌کردم و سپس در موقعیت مناسب با آزار و اذیت آنها، طلا و جواهراتشان را می‌دزدیدم و چون آنها آدرسی از من در اختیار نداشتند نمی‌‌توانستند مرا پیدا کنند، در سومین شگردمان سرقت‌هایمان نیز، پس از آنکه افسانه‌ از طریق دوستانش خانه‌های فساد را شناسایی می‌کرد، من و 2 مرد دیگر که آنها نیز از دوستان افسانه بودند، با جعل عنوان مامور پلیس به این خانه‌ها می‌رفتیم و اقدام به اخاذی می‌کردیم.

گفت‌وگو با جوان تبهکار

اولین بار کی به زندان افتادی؟ سال 80 بود که به خاطر فرار از خدمت سربازی به زندان رفتم. پس از آن هم چند بار دیگر به اتهام‌های فروش مال غیر، رابطه نامشروع، ورود به عنف به یک خانه و جعل عنوان مامور پلیس و آدم ربایی راهی زندان شدم.

  • از آشنایی‌ات با افسانه بگو؟

او فارغ‌التحصیل رشته روان‌شناسی و دختر بسیار باهوشی بود. پس از آنکه از طریق یکی از همبندی‌‌هایم با وی آشنا شدم، خیلی زود مرا فریب داد و به این دام کشاند. حالا هم فراری است و هیچ‌کس از مخفیگاهش خبر ندارد.

  • وقتی کارهای مجرمانه‌ات را شروع کردی فکر نمی‌کردی که یک روز دستگیر می‌شوی؟

افسانه آنقدر با اطمینان نقشه‌هایش را طراحی می‌کرد که فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.

  • چرا دست به این جرایم می‌زدی؟

مدت‌ها قبل وقتی تصمیم داشتم با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کنم متوجه شدم او به من خیانت کرده است، به همین خاطر تصمیم گرفتم از زنان و دختران انتقام بگیرم.

  • پس چرا اموال طعمه‌هایت را به سرقت می‌بردی؟

چون به مخدر شیشه اعتیاد داشتم و هزینه تهیه آن بسیار بالا بود.

شاکیان بیایند

سرهنگ اسماعیل هادئی- رئیس پلیس آگاهی استان تهران- با اعلام خبر دستگیری جوان تبهکار به همشهری گفت: تا کنون 8 زن جوان از این مرد اعلام شکایت کرده‌اند اما بازجویی‌های تخصصی از این جوان نشان می‌دهد قربانیان وی بیشتر از این تعداد هستند.

وی افزود: از زنان و دختران جوانی که در دام نقشه شیطانی این مرد جوان افتاده‌اند می‌خواهیم  برای طرح شکایت به پلیس آگاهی استان تهران در میدان طالقانی کرج مراجعه کنند و مطمئن باشند که هویت آنها در تمامی مراحل تحقیقات محرمانه خواهد ماند .

کد خبر 58499

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز