«کووید ‌ـ ۱۹» در حالی به یک‌سالگی‌اش نزدیک می‌شود که بحث تولید واکسن این بیماری حسابی داغ است.

امیرکبیر

همشهری آنلاین _ بهاره خسروی:   درباره کیفیت، عوارض بعد از تزریق، سلامت، اعتبار واکسن‌های وطنی و خارجی و... حرف‌وحدیث‌های فراوانی از رسانه‌های مختلف نقل می‌شود. ایران نخستین بار نیست که درگیر بیماری‌های ویروسی واگیردار شده است. پیش‌تر از این هم ما ایرانی‌ها با بیماری‌هایی مانند وبا، کچلی، سرخک، آبله و تیفوس دست به گریبان بوده‌ایم. جالب‌ترین بخش ماجرا از زمان پیدایش راه‌های درمانی بیماری‌های مسری، راه افتادن همین حرف‌وحدیث‌ها متناسب با مقتضیات زمانه است. حکایت طرح سراسری آبله‌کوبی به فرمان «امیرکبیر» برای ریشه‌کن کردن آبله میان کودکان، یکی از همین ماجراها بود که حواشی جالبی داشت. در این گزارش، «پرستو رحیمی» کارشناس ارشد رشته تاریخ ایران بعد از اسلام و تاریخ‌پژوه، روایتی از این طرح و واکنش مردم به اجرای آن دارد.  

پرستو رحیمی/ تاریخ پژوه

جامعه ایرانی در دوره قاجار از لحاظ بهداشتی وضعیت چندان مطلوبی نداشت و مردم اغلب با بیماری‌هایی ویروسی و واگیردار فراوانی مانند کچلی، سرخک، آبله، طاعون، وبا و... و. دست‌وپنجه نرم می‌کردند. بیماری‌هایی که اغلب کودکان به آن مبتلا می‌شدند و با عوارض آن در بزرگ‌سالی زندگی می‌کردند؛ عوارضی مانند نابینایی، ناشنوایی و آبله‌رویی که همگی آنها عواقب اجتماعی داشت و باعث اضافه شدن باری بر دوش جامعه می‌شد.

برای مثال، بیماری آبله بیشتر در میان کودکان رایج بود و تبعات آن تا بزرگ‌سالی آنها را همراهی می‌کرد. «پرستو رحیمی» با بیان این مطلب به دیدگاه نویسندگان و جهانگردان اروپایی در زمان قاجار درباره ایران در کتاب‌ها و نوشته‌هایشان اشاره می‌کند و می‌گوید: «خانم «کلارا کولیور رایس» انگلیسی، همسر یکی از مبلغان مسیحی که در دوره قاجار چندین بار به ایران سفر کرد، در کتاب «زنان ایرانی و راه ‌و رسم زندگی آنان» می‌نویسد: سطح بهداشت و تندرستی ایرانیان بسیار نازل است.»

  • فروش صابون در ۳ محله تهران

در دوران قاجار وضعیت بهداشت چندان مناسب نبود و صابون تنها ماده شوینده بود. به گفته این تاریخ‌پژوه و به نقل از ویلم فلور در کتاب «سلامت مردم در ایران قاجار»، تا سال ۱۳۰۰ شمسی فقط ۳ مغازه در محله‌های عودلاجان، سنگلج و حسن‌آباد صابون می‌فروختند. رحیمی اشاره می‌کند که احتمالاً استفاده از مواد شوینده در میان گروه‌های مختلف مردم چندان فراگیر نبوده و بیشتر در دسترس طبقات فرادست جامعه بوده است.
رحیمی در بخش دیگر صحبت‌هایش به نحوه استفاده مردم از آب لوله‌کشی گریزی می‌زند و می‌گوید: «سیستم لوله‌کشی آب نخستین بار از سال ۱۳۳۴ شمسی در تهران راه‌اندازی شد. البته پیش از آن اقداماتی در این زمینه صورت گرفته بود که نتیجه نداد. این لوله‌کشی‌ها هم به نحوی بود که فلکه اصلی سر کوچه‌ها بود و هر فرد بر اساس مصرفش ظرفی آب را به خانه می‌برد.»

  • یک بیماری ویروسی پوستی

بیماری آبله یک بیماری ویروسی بود که روی پوست تأثیرگذار بود. لرز، تهوع، استفراغ وگاه تشنج همراه با بروز دانه‌های‌ریز سرخ روی پوست از علائم این بیماری بود. نقاطی روی پوست دلمه می‌زد و به دلیل این دلمه‌ها خارش شدید روی پوست ایجاد می‌شد، چشم‌ها ورم می‌کرد و از شدت این تورم بسته می‌ماند. این نشانه‌ها از مهم‌ترین عوارض بیماری آبله بود. رحیمی در این‌باره به کتاب «تهران قدیم» مرحوم «جعفر شهری» اشاره می‌کند: «در بچه‌ها تعدادی بیماری هست که بچه حتماً باید بگیرد و تا به آن مبتلا نشود گویا بزرگ نمی‌شود، از جمله آبله و سرخک.»
همچنین در کتاب «روزشمار تاریخ ایران معاصر» این موضوع بیان شده که متجاوز از ۲۰۰ هزار طفل سالانه از آبله می‌مردند. از این تعداد، ۱۰۰ هزار نفر به سرعت جان می‌باختند، ۵۰ هزار نفر کور و کر می‌شدند و ۵۰ هزار نفر به مرور با عواقب بیماری آبله سر می‌کردند و با بیماری‌های دیگر هم درگیر می‌شدند و بعد می‌مردند. رحیمی در ادامه می‌گوید: «ناشنوایی و نابینایی و به‌ویژه آبله‌رویی از عواقب بیماری آبله به دلیل به کار بردن شیوه‌های درمان سنتی بود. جعفر شهری در کتاب تهران قدیم می‌گوید: آبله‌رویی امری نبود که ایراد و اشکال داشته باشد، چون معتقد بودند دردی است که خدا داده است.»البته جعفر شهری در جای دیگری اشاره می‌کند که آبله‌رویی میان زن‌ها موضوع مهمی بود.

بیش از ۲ درصد مردم آبله‌رو بودند و بعضی‌ها هم کور و کر می‌شدند. زنان و دخترانی که آبله‌چکون بودند، حتماً باید با همتای خودشان ازدواج می‌کردند.» از این رو، بقایای آبله بر چهره زنان، حتی اگر از آبله جان سالم به در می‌بردند، باقی می‌ماند و در زندگی‌شان، به‌ویژه در زمان ازدواج، تأثیرگذار بود.

  • آبله‌کوبی خواص

بعد از همه این تعاریف و ماجراها و تبعات مرگ‌بار بیماری آبله، به درمان و راه‌های پیشگیری و مقابله با این بیماری می‌رسیم. آبله‌کوبی و تلقیح واکسن برای ریشه‌کن شدن بیماری مثل همیشه از طبقه خواص و درباریان شروع شد. به گفته پرستو رحیمی، آبله‌کوبی در دوران فتحعلی شاه قاجار سابقه داشت: «دکتر جان کورمیک، پزشک انگلیسی مخصوص عباس میرزا، فرزندان عباس میرزا را با مایه گاوی آبله کوبید. البته این اقدام در آن زمان عمومی نبوده و برای خواص انجام می‌شده است.»

  • در تعلیم عمل آبله زدن

آبله‌کوبی و مقابله با این بیماری کشنده که اغلب قربانیان آن کودکان بودند، در زمان امیرکبیر به شکل رسمی اجرا می‌شود. در واقع یکی از مهم‌ترین اقدامات امیرکبیر آبله‌کوبی بود. رحیمی با بیان مطلب می‌گوید: «دکتر جان کورمیک رساله‌ای در باب بیماری آبله نوشت که این رساله را محمد بن عبدالصبور خویی تبریزی، با نام در تعلیم عمل آبله زدن، به فارسی ترجمه کرد. این رساله مبنایی برای آموزش عمل آبله‌کوبی به طبیبان ایرانی بود.»
البته همزمان با تألیف این رساله برای افزایش میزان آگاهی مردم درباره بیماری آبله و لزوم آبله‌کوبی در روزنامه وقایع اتفاقیه هم مقالات فراوانی به چاپ رسیده بود تا مردم با اهمیت راه‌های مقابله با این بیماری و نجات فرزندانشان از چنگال آن آشنا شوند.  

  • تعلیم دلاکان و سلمانی‌ها

امیرکبیر برای اجرای سراسری طرح آبله‌کوبی در میان مردم به دلاکان و سلمانی‌ها اجازه می‌دهد تا عمل تلقیح را انجام دهند. رحیمی با بیان این مطلب تعریف می‌کند: «سلمانی و حمام از مکان‌های عمومی پرمشتری بودند. به همین دلیل برای فرهنگسازی میان مردم و اجرای موفق طرح، دستور آموزش آبله‌کوبی را به آنها می‌دهد. همچنین مجوز آبله‌کوبی در میان مردم را هم برای آنها صادر می‌کند.»
به گفته این تاریخ‌پژوه، همزمان با فراخوان امیرکبیر برای لزوم آبله‌کوبی، جمعیت تهران در حدود ۷۰ تا ۱۰۰ هزار نفر بوده است که با همه تبلیغات انجام شده در ۲۸ روز از ربیع‌الاول ۱۲۶۷ ق فقط ۳۳۰ نفر از تهرانی‌ها در این طرح شرکت می‌کنند و بقیه از آبله‌کوبی سر می‌پیچند.

  • خرافات بلای جسم و جان

اما چرا مردم در مقابل آبله‌کوبی، با وجود تبعات ناگوار بیماری آبله، مقاومت به خرج می‌دهند و به مرگ عزیزان راضی می‌شوند، ماجراهای جالبی دارد که رحیمی از آنها یاد می‌کند: «نخستین گروه مخالفان آبله‌کوبی عطارها بودند. سال‌های زیادی بود به واسطه این بیماری و درمان‌های سنتی، کسب و کار عطاران رونق داشت و با اجرای آبله‌کوبی تصور می‌کردند کارشان از سکه می‌افتد. «مادام کارلا سرنا» جهانگرد ایتالیایی، که در دوره ناصرالدین شاه به ایران سفر می‌کند، در سفرنامه‌اش با عنوان «آدم‌ها و آیین‌ها در ایران» به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید که حکیم‌ها هم با این موضوع مخالفت می‌کنند.  

دعانویس‌ها، رمال‌ها و فالگیرها از دیگر مخالفان آبله‌کوبی بودند که در میان مردم شایعه می‌کردند اگر آبله بکوبید، اجنه به بدنتان وارد می‌شود. اما بخش جالب‌تر این مخالفت‌ها مذموم شمردن تلقیح ماده حیوانی به بدن انسان بود. پرستو رحیمی این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «در کتاب حاجی بابای اصفهانی آمده که حکیم ایرانی به جیمز موریه می‌گوید با غده‌ای که از جگر گاو می‌گیرند آبله می‌کوبند. حاجی می‌دانی؛ آبله‌کوبی یعنی پیوند. هیچ آدم با گاو پیوند می‌شود!؟ ‌»

  • بی‌اعتمادی به پزشکان اروپایی

بی‌اعتمادی به پزشکان اروپایی یکی از دلایل مقاومت مردم در برابر طرح آبله‌کوبی بوده است، چراکه در ایران از ابتدای کار کسی به آبله‌کوبی آشنا نبود و امیرکبیر ابتدا از طریق علم و اطلاعات پزشکان اروپایی اقدام به آبله‌کوبی مردم می‌کند. رحیمی تعریف می‌کند: «مادام کارلا سرنا در سفرنامه خود می‌نویسد که ایرانیان پزشکان فرنگی را ارواح خبیثه تصور می‌کنند، چراکه فکر می‌کنند آنها جادو می‌کنند.»

بی‌مهارتی آبله‌کوب‌ها در انجام کار هم از دیگر دلایل مخالفت مردم با این طرح بود. این تاریخ‌پژوه در ادامه توضیح می‌دهد: «آبله‌کوب‌ها کودکان را تلقیح می‌کردند، ولی بعد از مدتی کودکان دوباره آبله می‌گرفتند و مردم به این نتیجه می‌رسیدند که این ماجرا هیچ تأثیری ندارد. البته ناآگاهی مردم از علم پزشکی از عمده دلایل مخالفت با شرکت در طرح آبله‌کوبی بود.»

  • نبود امکانات پزشکی

نداشتن تجهیزات لازم برای نگهداری مایه آبله‌کوبی و اطمینان نداشتن مردم از صحت و کیفیت آن باعث مقاومت مردم در برابر آبله‌کوبی می‌شد. رحیمی در این‌باره می‌گوید: «مایه آبله‌کوبی گاوی از نزدیک‌ترین راه بازرگانی یعنی روسیه و آلمان وارد کشور می‌شد و تقریباً ۱۰ روزه به تهران می‌رسید، اما به دلیل فقدان وسایل نگهدارنده بخشی از آن فاسد می‌شد و اثرگذاری‌اش را از دست می‌داد. وقتی آبله‌کوب‌ها کودکان را با این مایه تلقیح می‌کردند تأثیری بر ابتلا به بیماری نمی‌گذاشت و دوباره به بیماری آبله مبتلا می‌شدند. همین موضوع باعث شک مردم به طب نوین و آبله‌کوبی می‌شد.»

  • جریمه نقدی سرپیچی از فرمان امیر

مردم برای سرپیچی از فرمان امیر هزار و یک دلیل داشتند، غافل از اینکه با این دلایل سند مرگ و سلامتی عزیزان خود را امضا می‌کردند. به همین دلیل برای قانون‌شکنان و تشویق مشارکت همگانی مردم، با مقرر کردن جریمه، ضمانت اجرایی برای حکم حکومتی تعیین می‌کند.

پرستو رحیمی در این‌باره می‌گوید: «۵ تومان جریمه نقدی برای افرادی که آبله‌کوبی نمی‌کنند مقرر می‌کنند. این جریمه‌ها را در صندوقی ویژه بیماران برای امور اجرایی جمع‌آوری می‌کردند. در ابتدا شدت مخالفت‌ها به حدی است که ثروتمندان این جریمه را نقدی می‌پردازند و آبله‌کوبی نمی‌کنند. عده‌ای هم در زمان مراجعه مأموران آبله‌کوب در آب‌انبارها مخفی می‌شدند یا به خارج شهر می‌رفتند.

به هر حال، امیرکبیر تلاش کرد با قراردادن ضمانت اجرایی مردم را مجبور به آبله‌کوبی کند. برای مثال، اعتضادالسطنه در کتابش می‌نویسد: «در سفری که امیرکبیر به اصفهان داشت کودکی از آبله می‌میرد و امیر که شاهد ماجرا بوده وقتی متوجه می‌شود پدر کودک تنگدست است، خود این جریمه را پرداخت می‌کند که حکم دولت اجرا شده باشد.»


 

کد خبر 577279

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha