یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش توانسته تا تمام جایزه‌های خلبانی را کسب کند.

خلبان

به گزارش همشهری‌آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و خلبانان شجاع آن یکی از ستون‌های اصلی ایران در دوران جنگ تحمیلی بودند که با ایفای نقش خود در این دوران حساس توانستند ایران اسلامی را سربلند و آزاد نگه دارند؛ اما خلبانان این نیرو با همه رشادت‌های خود یک مشکل اساسی داشتند و آن هم نبود قطعات و پشتیبانی کافی در جنگ تحمیلی بود. کار پشتیبانی و تامین قطعات برای جنگنده‌های ایرانی در دوران پیش از انقلاب از سوی آمریکایی‌ها و مستشاران آن‌ها انجام می‌شد که با پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم پهلوی و به طبع آن اخراج مستشاران آمریکایی از ایران کار تامین قطعات و پشتیبانی نظامی نیز با مشکل روبرو شد.

 نیروی هوایی ارتش که با بدنه کاملا جوان و نخبه ساخته شده بود توانست از این تنگنا به خوبی بیرون بیاید و در هنگام حمله ارتش بعثی در ۳۱ شهریور ماه ۵۹ در کم‌ترین زمان ممکن و به فاصله دو ساعت و نیم از پایگاه هوایی بوشهر این حمله را پاسخ داد، البته این در حالی رخ داد که صدام و اذنابش فکر می‌کردند که نیروی هوایی ارتش با توطئه‌های گوناگون تضعیف شده و دیگر آن قدرت سابق را ندارد. فشار بی امان ایران بر ارتش صدام به قدری با قدرت ادامه یافت که به گفته امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش بعثی‌ها ۵ روز پس از جنگ درخواست داشتند تا جنگ متوقف شود.

 اما این پایان کار نبود و متخصصان نیروی هوایی ارتش توانستند تا اولین جهاد خودکفایی را در نیروی هوایی تشکیل بدهند که مسئولیت بازسازی هواپیماها را برعهده داشت. همان طور که می‌دانید نیروی هوایی یک نیروی تجهیزات محور است که به تجهیزات زیادی احتیاج دارد و در طول سال‌های گذشته نیز توانسته با استفاده از جوانان متخصص و فعال از دانشگاه‌ها و همچنین کارکنان فنی، نه تنها نیروی هوایی ارتش را سرحال نگه دارند، بلکه هواپیماهای بسیاری را نیز در داخل طراحی و ساخته اند که جدیدترین نمونه آن جنگنده کوثر است.

خلبانان نیروی هوایی ارتش با تمام وجود و امکانات خود از نخستین روزهای دفاع مقدس تا آخرین لحظات آن همواره در حال دفاع از کشورمان بودند و در این راه نیز شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب و کشورمان کردند.

 امیر سرلشکر خلبان شهید ابوالفضل اسدزاده یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش است که توانسته تا افتخارات بسیاری را کسب کند. او در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۳۳ در شهرستان جهرم و در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شاپور و دوران دبیرستان را هم در مدرسه های فردوسی و اسلامی این شهر گذراند. ابوالفضل به دلیل هوش و ذکاوت بالا و همچنین علاقه بسیار خود به پرواز توانست تا پس از اخذ دیپلم و در سال ۱۳۵۲  وارد نیروی هوایی ارتش شود و به عنوان دانشجوی افسری رادار کار خود را در نیروی هوایی آغاز کند.

او در نیروی هوایی ارتش هم هوش و ذکاوت بالای خود را نشان داد و توانست تا با کسب رتبه ممتاز به عنوان استاد رادار در مرکز آموزش های هوایی تهران مشغول به کار شود. ابوالفضل به ادامه تحصیل نیز علاقه بسیاری داشت و به همین دلیل هم در همان سال ها در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی پذیرفته شد. ارتش با خروج او مخالفت کرد و ابوالفضل نیز کار خود را در نیروی هوایی ادامه داد. ابوالفضل ناامید نشد و با اینکه باید در رشته رادار تدریس می کرد در سال ۱۳۵۵ در رشته خلبانی نیروی هوایی شرکت کرد و پس از قبولی، به عنوان دانشجوی خلبانی ادامه تحصیل داد. او برای طی دوره های تکمیلی به آمریکا اعزام شد و با موفقیت بسیاری توانست تا این دوره ها را به پایان برساند و تمام جایزه های آن دوره ها را بدست آورد که تا آن روز هیچ دانشجوی خلبانی ایرانی و آمریکایی نتوانسته بود این جوایز را یک‌جا به دست بیاورد.

 خود ابوالفضل سخنی را از استاد خود نقل می کند و می گوید که استادم به من گفت که اگر روزی من در جنگ، با اسدزاده روبرو شوم حتما از مقابل او می‌گریزم. خودش درباره کسب این جوایز می‌گوید:« بالاخره پس از تلاش‌های زیاد و کمک خداوند به آن نتیجه‌ای که سال‌ها منتظرش بودم رسیدم و آن پرواز با هواپیمایی است که تمام آرزوهایم را به ثمر رساند، امیدوارم که همه به آرزویی که در دل دارند، برسند. شب دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۵۷ برای من فراموش نشدنی است، چون به آن آرزویی که نهایت افتخار را داشت، رسیدم، در تمام دوران خلبانی که جهت دریافت وینگ خلبانی دوره می‌دیدم همیشه فکر می‌کردم که که از بقیه عقب هستم و این فکر باعث کار کردن مضاعف شد، ولی در این روز متوجه شدم که نه تنها عقب نیستم، بلکه از همه جلوتر بودم تا جایی که رئیس پایگاه آمریکایی مرا به اسم شناخت و درخواست پرواز با من کرد. این‌ها همه لطف خداوندی و دعای شماهاست که انسان سرافراز می‌شود.»

 از او عکسی نیز در یک روزنامه آمریکایی منتشر شده که است که خودش آن را در  ۲۰ آذرماه سال ۱۳۵۷ اینگونه روایت می‌کند: عکس را با جوایزی که دریافت کردم در روزنامه انداختند. چهار جایزه ممتاز وجود داشت که یکی مربوط به آکادمی پرواز یعنی درس، یکی مربوط به پرواز، یکی مربوط به بهترین افسر و یکی نیز مربوط به کسی است که از همه نظر بهترین است، که هر کدام از این‌ها را یک نفر می‌توانست بگیرید و در تاریخ نیروی هوایی آمریکا برای اولین بار تمام این‌ها متعلق به یک نفر شد و آن من هستم که در عکس دیده می‌شود.

او با وجود اینکه مسئولان ارتش آمریکا از او خواسته بودند تا در این کشور بماند و به او وعده داده بودند که بهترین امکانات را در اختیارش قرار می‌دهند، در روز ۳۰ خردادماه سال ۱۳۵۸ به کشورمان بازگشت و حتی برخی دانشجویان خلبانی که در آمریکا بودند و تحریک به ماندن می‌شدند را قانع به بازگشت به کشور می‌کند و در این مورد نیز کاملا موفق بود به نحوی که حتی یک نفر از آن دانشجویان در آمریکا باقی نماند.  

او پس از بازگشت به ایران توانست به همراه چند نفر از همکارانش دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش در پادگان قلعه مرغی تهران را تاسیس کند و دانشجویانی که به دلیل قطع رابطه امکان رفتن به آمریکا برای طی آموزش ها را نداشتند در همین دانشکده تحصیل کنند. جنگ تحمیلی که آغاز می شود ابوالفضل همچون سایر خلبانان برای حراست از کشورمان دواطلب پرواز با جنگنده اف ۵ شد و توانست در سال ۱۳۶۱ پرواز با هواپیمای جنگی را در پایگاه دزفول با موفقیت انجام دهد و در همان پایگاه مشغول به خدمت ‌شود. ابوالفضل علاقه زیادی به شرکت در پروازهای جنگی داشت که با توجه به وجود خلبانان با سابقه پروازی بیشتر و جوان بودن او، مسئولان پایگاه با خواسته اش مخالفت می‌کنند و می‌گویند شما نباید در پروازهای جنگی شرکت کنید که با اصرارهای بسیار او بالاخره با این درخواست موافقت می‌شود.

  شهید اسدزاده چگونه به شهادت رسید؟

در سال ۱۳۶۲ عقیدتی سیاسی پایگاه از بین چندین نفر شهید ابوالفضل اسدزاده را نامزد معاونت نظامی عقیدتی کرد، او گفت که به شرطی این مسئولیت را می‌پذیرد که امور پروازی خود را انجام دهد و این امر مورد موافقت قرار می‌گیرد. شهید ابوالفضل اسدزاده پس از پروازهای مکرر در خاک دشمن و بروز مهارت و شجاعت خود سرانجام در عملیات والفجر ۸ پس از بازگشت از مأموریت مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار می‌گیرد و به هواپیما صدمه شدید وارد می‌شود، لیدر وی مکرر از او می‌خواهد هواپیما را ترک کند، اما او عقیده داشت به هر قیمت که شده باید هواپیما را نجات دهد که به رغم تلاش زیاد فرصت پیدا نمی‌کند و در خاک ایران اسلامی در جزیره مینو منطقه فاو هواپیمای وی با زمین برخورد می‌کند و بنا به گفته افسر رادار با ندای یا امام زمان (عج) و در تاریخ ۲۴ بهمن سال ۱۳۶۴ به شهادت نائل می‌آید.

مزار مطهر او در گلزار شهدای فردوس شهرستان جهرم قرار گرفته است. 

شهید اسدزاده؛ خود یک نیروی هوایی بود

  امیر سرتیپ خلبان حسین چیت‌فروش رئیس پیشین مرکز مطالعات نیروی هوایی ارتش درباره شهید اسدزاده می‌گوید که شهید اسدزاده یک نیروی هوایی تمام عیار در درون نیروی هوایی ارتش بود. در دورانی که دنیای استکبار تمام امکانات و تجهیزات خود در زمینه فناوری‌های پیشرفته هوایی از جمله هواپیماهای میراژ و سوپراتاندارد و تسلیحات مدرن پدافندی را در اختیار رژیم بعثی عراق گذاشته بود شهید اسدزاده با انگیزه‌ای الهی و با بهره‌گیری از دانش و هوش سرشار خود طرح‌های عملیاتی بی‌نظیری را طراحی و به مورد اجرا گذاشت که موجب شد دشمن در نبرد هوایی با ما به طور کامل زمین‌گیر شده و تمام نقشه‌ها و برنامه‌های کارشناسان غربی با وجود ایده‌ها و طرح‌های عملیاتی اسدزاده نقش بر آب شد.

شهید اسدزاده مقلد امام خمینی (ره) بود

 سرهنگ خلبان سلیمان هادیان همرزم خلبان شهید ابوالفضل اسدزاده درباره این شهید بزرگوار می‌گوید: «شهید اسدزاده بسیار انسان شریف، والا و باشخصیتی بود که به بچه‌های کلاس که از نظر درس و پرواز ضعیف بودند، کمک می‌کرد و برای آن‌ها کلاس‌های تقویتی و کلاس‌های فوق برنامه می‌گذاشت. دوست داشت آن‌ها به سطحی که اساتید انتظار دارند برسند. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های اسدزاده اعتقاد ایشان به دین و مذهب بود. قبل از انقلاب زمانی که می‌خواستیم به آمریکا برویم. رساله امام خمینی (ره) را همراه خود برداشته بود.»

  وی ادامه می‌دهد: «آن زمان داشتن رساله امام برای نظامی‌ها جرم محسوب می‌شد و کسی به خود اجازه نمی‌داد تا آن را حمل کند. اما شهید اسدزاده رساله امام را در چمدان خودش حمل کرد و به آمریکا آورد. اعتقادات مذهبی بسیار قوی او همواره راهگشا بود. از شاخصه‌های دیگر شهید می‌توان به مردم‌داری و سعه صدرش با دیگران اشاره نمود. خیلی مایل بود آنچه می‌داند به دیگران که نمی‌دانند یا کمتر می‌دانند منتقل کند و آن‌ها را هم آگاه کند. خوب به یاد دارم شاگردان شیفته مرام و مسلک او شده بودند. به قدری خوب و خوش‌اخلاق بود که روز قبل شاگردها به برنامه‌نویس گردان پرواز سفارش می‌کردند که حتماً کلاس ما را فردا با خلبان اسدزاده بگذار.»

کد خبر 571961

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha