شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷ - ۰۶:۱۲
۰ نفر

دکتر حسین آخانی*: احداث جاده در قلب پارک گلستان مدتهاست به مهم‌ترین دغدغه کارشناسان و دوستداران محیط زیست کشور تبدیل شده اما باوجود همه اعتراضات، تخریب این پارک ملی و ساخت جاده همچنان ادامه دارد.

 در این میان هر از گاهی کارشناس یا کارشناسانی نسبت به بروز فاجعه در این ذخیرگاه زیستکر ه هشدار می‌دهند و البته گوش شنوایی برای شنیدن این همه فریاد وجود ندارد؛ آنچه درپی می‌آید اعتراض یکی از کارشناسان برجسته منابع طبیعی است که از نظرتان می‌گذرد.

سال 1378 با گروهی از دانشجویان به قزقلعه دشت رفته بودم. در آنجا ، دو سد احداث شده بود. با کمال تعجب مشاهده شد که« سد دره درازی» شکسته و حجم بالایی از آوار و سنگ جابه‌جا شده است.

سد پایینی هنوز پابرجا بود. مشاهده شکستن سد اولی  خبر می‌داد که به‌زودی سد دوم هم شکسته می‌شود. به دانشجویان گفتم در بستر خشک این سد بنشینید تا عکس یادگاری از شما بگیرم. شک ندارم روزی این عکس تاریخی می‌شود. افسوس که این پیش‌بینی خیلی زود درست از آب درآمد. فقط سه سال بعد در تیر ماه 1381 سیل ویرانگر رخ داد و با کشتن صدها نفر از هموطنان و نابودی تنها باقیمانده جنگل‌های رودخانه‌ای خزری در مسیر رودخانه دوغ، فاجعه‌ای ملی را رقم زد؛ فاجعه‌ای که علت آن شکستن دو سد و چرایی بی‌رویه در منطقه دشت شاد و اطراف آن است. اما گو یی در کنار تسلیت‌ها و تعارفات رسمی و اشاره به میلیاردها تومان خسارت سیل، نابودکنندگان جنگل و جاده سازان از آنچه رخ داده است بسیار خشنودند.

این دو دسته بلافاصله به جان گلستان افتادند. در بهمن 1381 که در پارک بودم تا صبح از صدای اره موتوری خوابم نبرد. صدها گروه جنگل تراش با وسایل پیشرفته به جان پارک افتاده بودند. 15 کیلومتر جنگل‌های اطراف را پاکتراشی کردند و چوبش را به کارخانه نئوپان‌سازی‌ گرگان! ‌بردند. می‌خواستند شر درختان را از منطقه کم کنند. همه دانشمندان و متخصصان دنیا درخت و گیاه را عامل حفظ خاک و جلوگیری از سیل می‌دانند اما تئوری استانداری وقت استان گلستان این بود که درختان عامل سیل‌هستند و این عاملان سیل را باید به شدت مجازات و آنها را در لابه لای چرخ‌های کارخانه نئوپان‌سازی‌ چنان خرد و له کرد که دیگرسبز نشوند.

نامه‌ها و درخواست‌های مکرر متخصصان که ساخت جاده در قعر دره سیل خیز را غلط می‌دانستند کار ساز نبود. جاده سازان با کمک حجم انبوه دستگاه‌های مخرب خود به جان طبیعت زخمی افتادند تا جاده را ترمیم کنند. در سال 1382 سیل دیگری آمد و همه چیز را برد. باز بخش‌های دیگری از مسیر تخریب شد و سیل‌ها یکی پس از دیگری تکرار شد. انواع طرح‌های آب بند و سیل بند و ساماندهی مسیر رودخانه همه دست در دست هم دادند تا هر نهالی که در آن حوالی سر برمی آورد زیر ده‌ها تن آهن غلتک و زنجیر‌های لودرها، سنگ شکن و... له شود. با وجود اعتراض‌ها و طومارهای متخصصان، تخریب‌کنندگان گلستان کارشان را ادامه دادند.حتی مصوبه هیات وزیران برای خروج جاده از پارک کار ساز نبود.

این مصوبه آن طور که از فحوای کلام یکی از وزرا شنیدم دلخوش کنکی بیش نبود تا توجه روزنامه نگاران و متخصصان را از آنچه در گلستان رخ می‌دهد منحرف کنند،‌وگرنه چگونه ممکن است دولتی خروج جاده را تصویب کند ولی بودجه‌ای برایش در نظر نگیرد و یکی دو هفته بعد بودجه ترمیم همین جاده را تصویب کند. در سال‌های آخر دولت اصلاحات، بساط جاده‌سازی‌ گسترده در پارک پهن شد. کمپ گلزار به وزارت راه واگذار شد. پیمانکاران در آنجا ویلا‌سازی‌ گسترده کرده‌اند. در عمق پارک و در بستر رودخانه کارخانه ساخت دیوارهای بتنی و پل‌سازی‌ بنا شد. جاده‌ای که بنا بود طبق مصوبه هیات وزیران فقط به عرض جاده قبلی باشد چندین برابر عریض و عریض‌تر شد تا در قلب بهترین پارک ملی خاور میانه اتوبان‌سازی‌ شود.

پارک گلستان امروز

خرداد ماه امسال  که به پارک رفته بودم فقط می‌شد عمق فاجعه را دید. دیوارهای بتنی به عرض2 متر و طول 5 تا 8 متر از تونل تا تنگه گل به طول 8 کیلومتر ساخته شده است و جاده به عرض یک اتوبان عریض شده است. 7 کیلو متر دیگر در انتظار نابودی کامل و جنگل تراشی گسترده است. عرض رودخانه به شدت تنگ‌تر شده و ساخت جاده به گونه‌ای پیش می‌رود که به‌زودی صخره‌های پارک تراشیده و برای همیشه از میان برداشته می‌شوند. هزاران هزار درخت قطع شده یا در حال قطع شدن است. ماموران سازمان محیط زیست فقط نظاره گر فاجعه‌هستند. یکی از نگهبانان پارک می‌گفت چندی پیش وزیر راه و رئیس سازمان اینجا بودند و گفتند کارتان را ادامه دهید.

اگر مجددا سیل بیاید بقیه جنگل‌های اطراف به‌دلیل تنگی مسیر آب نابود خواهند شد. آن قدر منطقه تخریب و بستر و اطراف رودخانه جابه‌جا شده است که رویش گیاهان مناطق کویری در منطقه تنگ گل و تنگ راه که قبلا از جنگل‌های انبوه تشکیل شده بود از بیابان زایی وسیع حکایت دارد. آنچه در حال حاضر توسط وزارت راه در حال انجام است خلاف آشکار قوانین است. گلستان ایران به بیابان تبدیل می‌شود. ذخیره گاه زیستکره و پارک ملی که در آن طبق مقررات داخلی و بین‌المللی همه موجودات باید در محیط طبیعی زندگی کنند و محیطی برای تفرج و آموزش و پژوهش باشد تا نسل‌های آینده بتوانند از ذخایر ژنتیک آن بهره مند شوند به ویرانه‌ای تبدیل شده است که اگر جلوی آن گرفته نشود به‌زودی باید نوشت گلستان، خواند بیابان.

همه ما در مقابل تاریخ  مسئولیم که چرا در مقابل آنچه امروز در حق آینده فرزندانمان بر خلاف قانون اساسی رخ می‌دهد سکوت کرده‌ایم. از دادستان کل کشور عاجزانه درخواست می‌کنم به یاری نهال‌های افرایی بشتابد که هر روز هزاران اصله از آنها قربانی غلتک‌های بزرگ و سایر دستگاه‌های راه‌سازی‌ می‌شوند. اگر می‌خواهید اسطوره  نام گلستان از ادبیات ما پاک نشود و اگر می‌خواهید فرزندانتان به گلستان روند و بیابان نبینند باید دست به کار شویم. من به‌عنوان معلم کوچکی که گلستان را از 11سالگی به معنی واقعی اش حس کرده‌ام دست نیاز به سوی همه دراز می‌کنم.

از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست و به‌خصوص دادستانی کل کشور و سازمان‌های مردم نهاد خواهش می‌کنم در مقابل ظلمی که اکنون تحت عنوان جاده‌سازی‌ درحق گلستان روا می‌شود ایستادگی کنند. از شما عاجزانه درخواست می‌کنم دستور توقف ادامه فعالیت‌های وزارت راه را در پارک ملی گلستان صادر کنید. اجازه ندهید گلستان ایران زمین را به گورستان تبدیل کنند. امروز قیمت نفت در بالاترین حد خود قرار دارد. احداث جاده جایگزین کار بسیار ساده‌ای است. بگذارید گلستان نفس بکشد.

 * عضو هیات علمی دانشگاه تهران

کد خبر 57006

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز