یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷ - ۰۵:۵۸
۰ نفر

آمنه فرخی: مولانا ابوسعید حسن‌بن ابی‌الحسن یسار بصری امروز به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص و تأثیرگذار در تاریخ تصوف اسلامی مطرح و شناخته شده و از او به‌عنوان سرآغاز تاریخ عرفان نام می‌برند.

اگر چه شخصیت و آرای حسن بصری ابعاد و جنبه‌های گوناگونی دارد و از او به‌عنوان یکی از بزرگان عامه و صاحب مکتب تفسیری یاد می‌کنند اما این اشکال نیز به او گرفته می‌شود که آرای و اندیشه‌های او درباره اهل‌بیت(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) همواره محل رد و تایید اندیشمندان و اساتید فلسفه و عرفان قرار گرفته و در این زمینه تا به امروز نظر قطعی و محکمی به دست نیامده است.

در نشست «حسن بصری؛ گنجینه‌دار علم و عرفان» که چندی پیش در سرای اهل قلم و با حضور استاد اکبر ثبوت، دکتر نصرالله حکمت، و دکتر شهرام پازوکی برگزار شد،  اندیشه‌های حسن بصری و ارتباطش با اهل‌بیت(ع) مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

اکبر ثبوت  نویسنده کتا ب « حسن بصری؛ گنجینه دار علم و عرفان» در آغاز پس از ذکر مقدمه ای درباره اهمیت جایگاه حسن بصری در علوم اسلامی گفت:زمانی که در خدمت استاد محمود شهابی خراسانی بودم از ایشان شنیدم که فرمود سهروردی از حسن بصری به‌عنوان یکی از شخصیت‌های عالم اسلام نقل کرده که می‌تواند پهلو به پهلوی بزرگان اسلام بزند.

در این زمان یکی از شاگردان حدیثی آورد که حسن بصری در زمان ورود حضرت علی(ع) به بصره با جسارت با ایشان برخورد کرده‌اند و مرحوم شهابی خراسانی فرمودند برای اینکه صحت و سقم احادیث بر شما مشخص شود لازم است که به سراغ عالم رجال بروید و ببینید که او چه روش‌هایی را برای تمیز درستی و غلطی احادیث، مورد استفاده قرار می‌دهد. بنابراین خدمت رجالیین بزرگ عصر رسیدیم. مرحوم محمدتقی شوشتری یکی از این رجال بود. این مرحوم واقعا مانند گنجی در خرابه‌های شوشتر می‌درخشیدند.

دو سه مرتبه توفیق خدمت رسیدن نزد ایشان را پیدا کردم. بار اول کلیاتی از علم رجال را نزد ایشان آموختیم و بعد سعی کردیم خاصه در مورد رجالی که در مورد آنها اشکال وجود داشت از ایشان توضیحاتی بخواهیم. اولین نفر حسن بصری بود. همان حدیث را پیرامون رابطه و برخورد حسن بصری با حضرت علی‌(ع)، خدمت مرحوم شوشتری خواندیم.

 ایشان فرمودند این روایت که نقل شده از سه لحاظ مخدوش است؛ یکی اینکه روایت‌هایی داریم که به لحاظ سند معتبر‌تر از این روایت است و براساس این روایات، حضرت علی(ع) وقتی با بصری برخورد کرد حسن بصری برخوردهای به‌اصطلاح استفاده‌جویانه با حضرت داشت و حتی دنبال امام افتاده و با زاری ازحضرت خواست که  او را ارشاد و راهنمایی و از مواعظشان برخوردار کنند. گفتند این مطلب را شیخ مفید نقل کرده و مستند است و این روایت بر آن روایت مرسل که سلسله ندارد، می‌چربد و قابل استناد است.

ثبوتی در خاتمه صحبت‌هایش با اشاره به صحبت‌های مرحوم شهابی در کلاس درس گفت: مرحوم شهابی به من گفتند حالا که در این زمینه مطالعات و بررسی‌هایی انجام دادی، با توجه به مسائلی که یاد گرفتی کتاب، مقاله یا یادداشتی بنویس و از مقام حسن بصری که مظلوم واقع شده، دفاع کن. من هم قول دادم این کار را انجام دهم. آن‌قدر کار پیش‌آمد و نگارش این اثر به تاخیر افتاد تا بالاخره فرصتی فراهم شد.دیدم علمای مختلف معاصر مثل مرحوم شیخ محمد باقر محمودی و علامه محمد هادی معرفت نیز مواردی در مورد رد و تایید حسن بصری روایت کرده‌اند. این مسائل موجب شد تا علاقه‌مند به نوشتن این کتاب که امروز پیش‌روی شماست شوم.

دومین سخنران این نشست دکتر نصرالله حکمت، ضمن تشکر از استاد ثبوت به‌دلیل نگارش و بررسی آرای حسن بصری در این کتاب گفت:  واقعا جای چنین تحقیقی در میان آثار و تحقیقات ما بسیار خالی بود و احتیاج بود که زمینه‌ای فراهم شود تا ما با حسن بصری بهتر آشنا شویم و او را بهتر بشناسیم. استاد ثبوت زحمت کشیده اند و فصل جدیدی را در حسن‌شناسی باز کرده‌اند و فضایی را به وجود آورده‌اند که غیراز فضایی است که تاکنون درباره حسن بصری مطرح بوده است. فضای قدیمی در این حوزه بیشتر حال‌ و هوای فقهی داشت و فقهای ما بیشتر در مورد بصری مطالعه و تحقیق می‌کردند. اما کاری که در این کتاب شده با آنچه تا به امروز در باره او مطرح بوده، متفاوت است.

من در مورد حسن بصری پیش از خواندن این کتاب دچار تحیر و توقف بودم و از داوری درباره او نفیاً و اثباتاً خودداری می‌کردم. بعد از انتشار این اثر، توقعم این بود که از این حالت خارج شوم؛ اما احساسم این است که با خواندن کتاب نتوانسته‌ام از این حالت جدا شوم و همچنان نمی‌توانم در مورد بصری اظهار نظر کنم.

البته شخصیت بصری همانطور که استاد ثبوت فرمودند، ابعاد و جوانب فراوان دارد. در اینکه بصری یکی از بزرگان عامه است تقریبا جای شک و بحث نیست و مسئله‌ای پذیرفته شده است. نیز در اینکه حسن بصری مواضع حکمی دارد که در کتب عرفانی و ادبیات فارسی و در تفسیر و... مورد استفاده قرار گرفته است، بحثی نیست. حتی در اینکه او صاحب مکتب تفسیری است، تردیدی وجود ندارد. اما بحث عمده و اصلی در این میان، ارتباط حسن بصری با اهل‌بیت به ویژه حضرت علی(ع) است و اینکه او تا چه حد با ولایت مرتبط بوده است.

دکتر حکمت در ادامه، این کتاب را از دو محور دچار اشکال دانست؛« تفسیر، اولین محور مورد اشکال است. استاد ثبوت آورده‌اند که در تبیان شیخ طوسی آمده که حسن بصری دومین نفر بعد از ابن‌عباس است و در تفاسیر شیعی دیگر هم علی‌الدوام به آرای بصری در تفسیر آیات استناد شده است.

در نقد دیدگاه ایشان در مورد حضور جدی بصری در تفاسیر شیعی و تفاسیر قرآن مواردی مطرح کرده‌اند. باید گفت چه بسا حضور حسن بصری به این گستردگی در تفسیر آیات قرآن می‌باید به نوعی ضعف تلقی ‌شود؛ به این دلیل که مکتب تفسیر قرآن بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) توسط صحابه آغاز شده و پس از صحابه توسط تابعان ادامه پیدا کرده است. پس از رحلت پیامبر کسانی که حضرت علی(ع) را مفسر قرآن می‌دانستند به‌خود اجازه تفسیر قرآن را نمی‌داند؛، لذا از کمیل، مالک‌اشتر، میثم و قنبر تفسیری از قرآن نداریم. اگر در مقایسه با این افراد حسن بصری حضوری جدی دارد به این معنی نیست که او اقوال حضرت علی(ع) را بیان می‌کند. او یک نفر در مقابل اهل‌بیت است، همچنان که در آیات نیز به این مسئله اشاره شده است.»

دکتر حکمت ضمن اشاره به سختی کار در بررسی آرا و اندیشه‌های حسن بصری اضافه کرد: متأسفانه با همه زحماتی که برای تالیف و تدوین این کتاب کشیده شده، این کتاب نتوانست مرا از توقف درباره حسن بصری خارج کند بلکه مرا به خارج شدن از توقف در جهت عکس این کتاب واداشت. از نگاه من بصری دکانی در مقابل حضرت علی(ع) باز کرده و به‌نظر می‌رسد این کتاب کاملا جانبدارانه نوشته شده است. از گام اول خواننده این احساس را در خود حس می‌کند که استاد ثبوت کاملا در این جهت حرکت می‌کنند که حسن بصری آن چیزی باشد که ایشان در عنوان کتاب،یعنی  « حسن بصری؛ گنجینه‌دار علم و عرفان» آورده است.

آیا واقعا بصری گنجینه‌دار علم و عرفان است؟ از نگاه من وقتی او گنجینه دار علم و عرفان می‌شود که تمامی اقوالی را که بر نفی او وجود دارد بتواند رد کند و به درستی جواب دهد.  از این‌رو به‌نظر می‌رسد، استاد ثبوت به جهت علاقه‌ و عشقی که به حسن بصری داشته در نگارش اثر خود اقوال معارض را مورد عنایت قرار نداده است.

در خاتمه این نشست دکتر شهرام پازوکی پیرامون کتاب «حسن بصری؛ گنجینه‌دار علم و عرفان» و انتقاد‌های دکتر نصرالله حکمت درباره آن چنین گفت: «همانطور که می‌دانید نوشتن تاریخ تشیع کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است زیرا ما نمی‌دانیم چهره‌هایش دقیقا چه کسانی هستند و از آنجا که گاهی مشخص نیست ناقلان حدیث شیعه هستند و یا سنی مشکل در زمینه عرفان دو چندان می‌شود، چرا که اگر شیعه را فقهی تعبیر کنیم، هیچ‌یک از این رجال مثل حسن بصری را نمی‌توان شیعه نامید. یعنی اگر شیعه را به تفسیر بعد از صفویه، یعنی تفسیر فقهی صرف محدود کنیم اهل نظر در تفکر شیعه را ائمه(ع) تشکیل می‌دهند و در این میان کسی جز محدثین باقی نمی‌ماند.

به این جهت این تفسیر فقهی موجب شده تا تشیع به معنای حقیقی نادیده گرفته شود. در سال‌های اخیر مسئله تاریخ تشیع مورد بحث‌های جدی واقع شده است. نوشتن تاریخ تشیع سخت است. بخش عظیم آن بعد از صفویه نگاشته شده است. از این‌رو یکی از مشکلاتی که در مورد حسن بصری وجود داشته این بوده که بعد از صفویه چون قرار است بزرگان عرفان مورد انتقاد واقع شوند، کتاب‌هایی جعل می‌شود تا چهره‌هایی چون حسن‌بصری که از بزرگان عرفان هستند مورد نقد قرار بگیرند و رد شوند.»

به اعتقاد دکترپازوکی اساسا باید تاریخ‌نگاری صفویه را بررسی کرد و استاد ثبوت در این کتاب نشان داده که مخالفت صریح و جدی با حسن بصری و اهل تصوف بعد از صفویه آغاز شده و به همین دلیل است که مشخص می‌شود تصوف ربطی به تشیع نداشته و ندارد.
عضو هیات علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، با اشاره به مسئله تقیه و مشکل اظهار مذهب تشیع در اعصار نخست تمدن اسلام افزود: باید دید از نظر مسائل نظری در آثار بزرگان تا چه حد به تشیع پرداخته شده و تا چه حد به آن نزدیک شده‌اند، لذا به جای بحث‌های روایی در این زمینه بهتر است به اندیشه‌های این متفکران نظری بیفکنیم. نویسنده کتاب می‌خواهد در صدر تاریخ تشیع، از چهره‌ای سخن بگوید که از آغاز و به ویژه پس از دوران صفویه همواره محل مجادله و بحث بوده و البته همیشه مورد انتقاد واقع شده است و از این‌رو در نگارش این کتاب این طور تصمیم گرفته که اقوال موافقان را به شکل برجسته‌تری مطرح کند.

دکتر پازوکی با اشاره به اشکالات و انتقادات دکتر نصرالله حکمت پیرامون این اثر گفت: این کتاب مملو از تحلیل‌هایی است که برای من بسیار سودمند بوده و اتفاقا مرا از توقف و تحیر درباره حسن بصری خارج کرده است.

نکته جالب این است که  کسانی که انگیزه نوشتن این کتاب را برای استاد ثبوت ایجاد کرده‌اند دو نفر از عالمان اهل نظر یعنی مرحوم شهابی و مرحوم شعرانی بوده‌اند که محبت این دو نفر برای من نسبت به برخی از محدثین بیشتر است. وی در خاتمه صحبت‌هایش گفت: به‌نظرم این کتاب قدمی برای ورود به تاریخ بسیار مهم و محل نزاع تشیع است. از منظر عرفانی حسن بصری باید مرید امام علی(ع) باشد، باید اهل ولایت باشد. این «باید» را من به شیوه مرحوم علامه طباطبایی می‌گویم. حسن بصری از منظر عرفانی باید نسبتی با حضرت علی(ع) داشته باشد و نمی‌تواند که نداشته باشد؛ عرفا نیز با چنین حسن بصری‌ای که مرید امام علی(ع)است کار داشتند.

کد خبر 56270

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز