سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۶:۰۰
۰ نفر

شهرام گیل‌آبادی متولد 1351 در شهر خرم‌آباد است. دکترای مطالعات عالی با گرایش فلسفه هنر دارد و به همه چیز عالم به‌خصوص رادیو علاقه‌مند است.

او کارش را در رادیو از سال 1365 با رادیو خرم‌آباد شروع کرد و سال 1374 هم وارد رادیو قرآن شد. گیل‌آبادی دو دوره 7 ساله رئیس شبکه رادیویی جوان بود. تا اینکه دو هفته پیش از ریاست شبکه جوان برکنار و رئیس اداره کل نمایش‌های رادیویی شد.

در مدت فعالیت او در رادیو جوان حرف و حدیث‌های زیادی درباره این شبکه بود؛ از اسم برنامه‌هایی مثل کافه اندیشه گرفته تا لحن و نوع گویش بعضی گوینده‌ها و حتی این مسئله که بعضی اصطلاحات متفاوت مانند زاقارت را این شبکه بین جوان‌ها جا انداخته و... خلاصه هزار جور تعریف و حرف و حدیث دیگر. ولی چیزی که در این بین خیلی جالب بود علاقه و پیگیری بیش از اندازه جوان‌ها به یک شبکه رادیویی بود. تا جایی که در جشنواره قرآنی «تسنیم» که این شبکه متولی برگزاری‌اش بود، 8 میلیون نفر شرکت کردند. با گیل‌آبادی درباره شبکه جوان، خاطراتش، برکناری‌ و دست آخر سر در آوردن از یک پست ظاهراً سر کاری حرف زدیم.

  • بچه که بودید رادیو زیاد گوش می‌کردید؟

اولین بار پدرم یک رادیوی گوشی از تهران برایم آورد که باید آن را به راه آب فلزی می‌زدیم. من هم رفتم پشت بام پتو را کشیدم سرم. رادیو را به راه آب وصل کردم و تا صبح برفک شنیدم.

  • بهترین خاطره‌تان از رادیو جوان چیست؟

هزاران بهترین خاطره دارم مثل سفرمان به زاهدان که همان موقع بمبی منفجر شد و پیشنهاد دادم اسم شهدا را «مهران دوستی» بگذارند که با توجه به خاطره‌ای که مردم از صدای «دوستی» در زمان جنگ داشتند با عکس‌العمل خوبی از طرف خانواده‌هایشان روبه‌رو شد. یا سفر نوروز امسالمان به کربلا و شروع کار رادیو جوان در سال جدید مصادف شد با افتتاح گنبد جدید امام جواد (جوان‌ترین امام شیعه) و گزارش مستقیم ما از آن مراسم.

  • چطور نظرات مخالف را تحمل می‌کردید؟

بحث موافقت و مخالفت نیست. عالمانه این است که همه نظرات را بشنویم؛ حتی اگر اغراق شده باشد. اما همیشه این نیت را داشتم که شاید به اندازه یک جو حرف حساب در صحبت‌ها باشد.

  • بیشتر انتقاد‌ها مربوط به چه زمانی بود؟

بعضی از موقعیت‌هایی که پیش می‌آمد سیاسی بود و غرضی پشت حرف‌ها وجود داشت. بعضی‌ها می‌خواستند انگیزه آدم‌های رادیو جوان را کم کنند و کار را زیر سؤال ببرند که متأسفانه به خاطر اهدافشان با هزینه‌های گزاف، بزرگانی را وارد ماجرا می‌کردند. ما هم به احترام بزرگان نمی‌توانستیم پاسخ دهیم. از طرفی هم برنامه‌سازان رادیو جوان انتظار جواب و عکس‌العمل را از طرف ما داشتند و این برای من که شاهد زحمت بچه‌های شبکه بودم خیلی سخت بود.

  • نظرتان درباره ادبیات این شبکه چیست؟

به ‌نظرم شبکه به سبک رسیده بود که این در تاریخ رسانه بی‌سابقه است. شبکه باید به زبان جوان‌ها نزدیک می‌شد. جوان‌ها هم در بین خودشان زبان به‌خصوص و در بعضی مواقع زبان مخفی دارند. ما نمی‌توانستیم با زبان میانسالان این ارتباط را برقرار کنیم و این ادبیات به‌خصوص نمی‌توانست یک ادبیات سنگین و ساختگی باشد.

  • برای کار جدیدتان چه برنامه‌ای دارید؟

با این شعار که به فرهنگ ایرانی می‌اندیشیم کار را شروع کردیم و تاسیس شبکه نمایش را هم در برنامه داریم. به علاوه اینکه می‌خواهیم این حوزه تبدیل به مهم‌ترین پایگاه فرهنگی کشور شود. البته این کار با توجه به تعداد زیاد شنونده‌های نمایش‌های رادیویی امکان‌پذیر است.

  • فکر می‌کنید رفتن شما از رادیو جوان تاثیری روی روند کار می‌گذارد؟

این یک حرکت فرهنگی رسانه‌ای بود و بچه‌هایی که رادیو جوان تربیت کرد خودشان تبدیل به سیستم شدند. من هم فقط در حد همکار و راهنما برایشان بودم و آقای احمدی هم راهنمایی‌ها را به‌طور جدی ادامه می‌دهند.

  • چیزی نبود که بخواهید از رادیو جوان یادگاری ببرید؟

(خنده) چرا یک رادیوی قدیمی بود که خیلی دلم می‌خواست آن را برای خودم برمی‌داشتم.

کد خبر 52478

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز