یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۹:۳۹
۰ نفر

کیکاووس زیاری: «وقایع نگاری نارنیا: شاهزاده کاسپین»، قسمت دوم مجموعه فیلم نوجوانانه‌ای است که قسمت اول آن دو سال پیش نمایش موفقیت‌آمیزی در سراسر جهان داشت.

 فیلم براساس قصه پرخواننده کتاب «نارنیا» ساخته شده و حال و هوایی فانتزی و ماجراجویانه دارد. شخصیت‌های اصلی قصه چهار دختر و پسر نوجوان هستند که با پیدا کردن یک کمد جادویی ورد شدن از آن، وارد سرزمین جادویی نارنیا می‌شوند. در قصه قسمت دوم، شاهزاده کاسپین پس از سال‌ها دوری از نارنیا دوباره به آنجا برمی‌گردد. بچه‌ها هم دوباره به موجودات رنگین و جورواجور نارنیا ملحق می‌شوند تا در کنار کاسپین با شخصیت منفی قصه مبارزه کنند؛ شخصیتی که می‌خواهد مانع  حکمرانی دوباره کاسپین در نارنیا شود. نقش شاهزاده کاسپین را- که نقش اصلی فیلم است- «بن‌بارنز» بازی می‌کند. او که سال 1981 در انگلستان به دنیا آمده، با این فیلم، اولین کار سینمایی خود را ارائه می‌کند. بارنز قبل از این در یکی دو مجموعه تلویزیونی نقش‌های کوتاهی بازی کرده است.در گفت‌وگوی اینترنتی زیر او در باره فیلم و نقش خود صحبت می کند.

   چه‌طور برای نقش شاهزاده کاسپین انتخاب شدید؟

سازندگان فیلم برای این نقش به دنبال کسی بودند که رنگ پوست روشنی نداشته باشد و مثل اهالی مدیترانه‌ای کمی سبزه باشد. یکی از آنها مرا در یک نمایش تئاتری دید و از من خواست که جلوی دوربین تست بدهم و یک صحنه را بازی کنم. این فیلم را برای کارگردان «اندرو‌ آدامسن» فرستادند. او مرا دعوت کرد به دیدنش بروم تا خودش از من تست بازیگری بگیرد. دو هفته بعد برای بازی در این نقش انتخاب شدم و یک ماه پس از آن همراه عوامل سازنده راهی نیوزیلند شدیم تا فیلم‌برداری را شروع کنیم. این کار خیلی سریع انجام شد. سرصحنه فیلم‌برداری همکارانم گفتند انتخاب بازیگران قسمت اول حدود هجده ماه طول کشیده بود. بعضی از آنها حسادت می‌کردند که کار انتخاب من از اولین تست تا آخرین قسمت آن، فقط سه هفته طول کشید.

   شما هم از طرفداران مجموعه کتاب نارنیا هستید. چقدر این قصه را دوست دارید؟

   خب، خیلی زیاد. می‌دانید، این قصه بخش بزرگی از دنیای کودکی و نوجوانی‌ام است. اولین بار هشت ساله بودم که با این کتاب آشنا شدم. هنوز هم نسخه قدیمی اولین کتابم را دارم. راستش را بخواهید، وقتی نقش شاهزاده کاسپین به من پیشنهاد شد، به سراغ کتاب‌هایم رفتم و دست خط خودم را روی آنها دوباره تماشا کردم. بالای برگ اول تمام آن کتاب‌ها نام من نوشته شده بود. آن روزها پدرم قصه‌های نارنیا را برایم می‌خواند؛  وقتی کمی بزرگ‌تر شدم، من هم خواندن آنها را شروع کردم. یادم می‌آید یک بخش کتاب را او برایم می‌خواند و بخش دیگر را من برایش می‌خواندم. وقت خواندن کتاب‌ها، برای هریک از شخصیت‌های قصه یک صدا خلق کرده بودیم و هنگام خواندن ، صدای آنها را تقلید می‌کردیم. بعدها یک مجموعه تلویزیونی از قصه‌های نارنیا تهیه شد که از تماشاگران پروپاقرص آن بودم. این مجموعه تأثیر خیلی زیادی بر من گذاشت.

بارنز در میان چهار بازیگر نوجوان فیلم

   شخصیت کاسپین هم تأثیر زیادی روی شما داشت؟

   بله. البته من او را جوان‌تر از خودم می‌دیدم. برای من او یک قهرمان بود. ماجراجویی‌های او برایم جذاب بود. البته کارهایی که او و بقیه شخصیت‌های قصه می‌کنند، برای آدمی که در دنیای امروزی زندگی می‌کند کمی سخت و غیرقابل باور است. اما همین غیرقابل باور بودن هم جذابیت‌های خاص خودش را داشت. قصه کتاب خیلی خوب نشان می‌دهد که کاسپین چقدر داوطلب انجام کارهای سخت است و می‌خواهد شرایط محیط دوروبرش را به شرایطی خوب و سازنده تبدیل کند.

   پس از مطالعه فیلم‌نامه  شگفت‌زده نشدید؟ نویسندگان فیلم‌نامه هنگام برگردان سینمایی قصه کتاب، پیچیدگی‌های آن را کم کرده‌اند.

   خب، به نظر من آنها کار خوبی کرده‌اند. حالا بچه‌ها و خانواده‌هایشان با فیلمی سروکار دارند که قصه‌اش را راحت و روان تعریف می‌کند و خیلی پیچیده نیست. بخش مهمی از قصه کتاب به صورت فلاش‌بک (بازگشت به گذشته) و صحبت بین آدم‌ها تعریف می‌شود. اگر شما قصه را به همین شکل تبدیل به فیلم کنید، خسته‌کننده می‌شود. اما در حال حاضر و در فیلم سینمایی این‌طور نیست؛ تماشاگران با یک قصه سرراست‌تر و کم‌دیالوگ‌تر روبه‌رو هستند.

   آیا قدرت تخیل زیادی دارید؟

قدرت تخیل زیاد؟ فکر می‌کنم از اولین روز شروع کار فیلم‌برداری مجبور بودم قوه تخیلم را به کار بیندازم. البته در نوجوانی قوه تخیل آدم خیلی فعال است؛ هر چه بزرگ‌تر می‌شوید این بخش محدود و کم‌نور می‌شود. اما وقتی بازیگر باشی، وضعیت فرق می‌کند. تخیل بخشی از ابزار کار بازیگر هنگام بازی در یک نقش است.

کد خبر 52401

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز