حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده اسلامآباد غرب و دالاهو است. او با حمایت اصلاحطلبان عضو کمیسیون امنیت ملی توانست ریاست ۱۴ساله علاءالدین بروجردی بر این کمیسیون را پایان دهد و دورانی طلایی را در مدت یکساله ریاستش بر کمیسیون امنیت ملی پدید آورد؛ اما تندروها که مواضعشان متفاوت با فلاحتپیشه بود، ریاست او بر کمیسیون را به نفع خودشان ندیدند و در ائتلاف شکلگرفته میان تندروها و برخی مستقلین که سودای قدرت در کمیسیون امنیت ملی مجلس را داشتند، پایانی برای ریاست او بر کمیسیون امنیت ملی رقم زدند.
فلاحتپیشه در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین به مباحث متعدد داخلی و خارجی پرداخته که در اینجا گزیدههای آن را میخوانید:
مجلس از لحاظ قانون اساسی جایگاه قویای است؛ اما آیا خودش این جایگاه و شأن را حفظ کرده است؟ بنده بهعنوان کسی که سه دوره در مجلس حضور داشتم، معتقدم هر دوره نقایص مجالس ما بیشتر از گذشته بوده است... در سطح کلان معتقدم روزبهروز مجالس ما از رأس امور دور شدند. بخشی از آن ناشی از کسانی است که به مجلس میآیند؛ یعنی کسانی که نمیدانند چهکاره هستند! و نماینده یعنی چه.
مشکل دیگر برای در رأساموربودن مجلس یک جریانی است که شکل گرفته و متأسفانه مجلس را در موارد مختلف مزاحم میدانند؛ بنابراین بعضیها مثل فلان رئیسجمهور که میگفت «مجلس در رأس امور نیست»، به زبان میآورد و در عمل بدتر هم میکرد؛ برخی دیگر به زبان نمیآورند اما عمل میکنند و میکوشند مجلس را از رأس امور بیندازند... مجلس طبق قانون اساسی در رأس امور است، ولی در عملکرد و در نوع تعاملی که سایر قوا نسبت به مجلس دارند، به نظر من مجلس از رأس امور دور شده است.
بزرگترین ضربه به مجلس دهم از ناحیه هیئترئیسه بهویژه شخص رئیس وارد شد. من با وجود اینکه معتقدم آقای لاریجانی خوبیهای زیادی دارد و زحماتی کشیده، ولی مجلس در این حوزه منحصر شد. بههرحال طبق قانون اساسی رئیس مجلس سخنگوی مجلس است؛ یعنی یک رأی دارد و همسطح سایر نمایندگان است... بههرحال رئیس مجلس در یکسری از نهادهای تصمیمگیر بهعنوان نماینده مجلس حضور دارد. آقای لاریجانی نماینده مجلس نبود؛ یعنی در مجلس نماینده آن نهادها بود؛ بهویژه نماینده شورای عالی امنیت ملی در مجلس یا در مواردی نماینده سران سه قوه در مجلس بود.
مجلس ما در کل به دو جریان تقسیم شد؛ یک جریان که معترض این وضع بودند و در قضیه بنزین خود را نشان دادند. یک جریان میگفتند مجلس کاری نداشته باشد، در بیرون تصمیم بگیرند و مجلس فقط توجیه یا سکوت کند. جریان دیگر میگفتند مجلس باید حرف بزند.
آقای رئیسجمهور یک موضوع ناصحیح را مطرح کرد. ایشان گفت موضوع بنزین تصمیم کل قوای کشور بود. من از ایشان خواهش میکنم اصلاح کند و بگوید تصمیم سران سه قوه بود. اتفاقا سران سه قوه هم امضا کردند.
یکی از مشکلاتی که در نظامها و کشورهایی که از لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در سطح مترقی کار نمیکنند، وجود دارد، این است که افراد تبعات تصمیمهای خودشان را نمیپذیرند. وقتی به اصطلاح یک بدعت تحت عنوان سران سه قوه شکل گرفت که برای مقابله با تحریم بود- خوب و بدش را کار ندارم- در آنجا هر سازوکاری که در کشور ما شکل میگیرد، آییننامهای برای تصمیمگیری و تصویب دارد... در این آییننامه آمده که هرگونه رأیگیری سران سه قوه باید اجماعی باشد؛ یعنی دو به یک نداریم. باید بحث کنند، نظرات کارشناس پشت سر خودشان را بگویند، بعد بگویند بنزین گران بشود یا نشود. این نیست که من مشروط این کار را انجام دادم، من انجام ندادم و.... اجماعی تصمیم گرفتند.
سران سه قوه موافق بودند. این موضوع سه بار بهصورت رسمی و استمزاجی در مجلس مطرح شد؛ اما مجلس رأی منفی داد! حتی سهشنبهای که آقای لاریجانی موضوع را مطرح کرد، تمام مجلس دو- دو میگفتند و مخالفت کردند. نمایندگان اصلا اجازه ندادند موضوع مطرح شود، همه مخالف گرانی بنزین بودند... روزی ۲۰۰ میلیارد افزایش درآمد [از محل گرانی بنزین] از جیب مردم کجا میرود... گرانی بنزین نظر قوه مقننه نبود، بلکه نظر رئیس قوه مقننه بود و مجلس هیچوقت زیر بار این
موضوع نرفت.
توصیه من به مجلس آینده این است که هیچوقت زیر بار جلسات غیرعلنی نرود. فکر میکنند مهم شدهاند که برایشان جلسات غیرعلنی برگزار میکنند، پس در این قضیه شریک نشوند.
شورای عالی امنیت ملی که رئیسش آقای روحانی و دبیرش آقای شمخانی است، چندینبار از بنده شکایت کردند بهخاطر اینکه من مصاحبه کردم!
من اصلا نگفتم مذاکره! بارها گفتم ایران و آمریکا اصلا در شرایط مذاکره نیستند. گفتم یک میز قرمز، یک خط قرمز، یک خط تلفن قرمز بین دو طرف باشد و از تحرکات یکدیگر مطلع باشند. عوامل واسط متعددی هستند که از آمریکا و ایران ضربه دیدهاند و ممکن است بخواهند [آنها] با هم وارد جنگ شوند مثل داعش، القاعده و برخی بازیگران مانند رژیم صهیونیستی و مرتجعین عرب که نانشان در این است که ایران و آمریکا همیشه با هم در چالش باشند و نتیجه آن را هم میبینند.
من بهعنوان کسی که هشت سال در زمان جنگ تحمیلی بوده و نوجوانیام را زیر بمباران گذراندم، آواره بودم و عزیزانم را از دست دادم، گفتم یک خط قرمزی باشد که در این میان غیرنظامیها قربانی یک اتفاق نشوند. اگر این خط قرمز وجود داشت حتما هواپیمای اوکراینی سقوط نمیکرد و حتما برخی اتفاقات نمیافتاد. بههمیندلیل از من شکایت شد.
میدانید درحالحاضر دغدغه دولتیها چیست؟ شاید آنها نگویند، ولی من معتقدم آقای روحانی و کل دولت این دغدغه را دارند که مجلس بعدی چه میشود؟ اگر مجلس بعدی بیاید یک مجلس خلاف نظرات کامل دولت باشد، تا پایان دوران ریاستجمهوری با چالش مواجه هستید. چون مجلس بعدی قطعا طرفدار رئیسجمهور نیست. از الان باید مانعسازی کند و درعینحال جریان بعدی را تقویت کند که بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شود.
زمانی که بنده رئیس کمیسیون بودم و چه [حالا] که یک عضو هستم، طرحهای خطرناکی مثل طرح بستن تنگه هرمز، خروج از انپیتی و بهتازگی هم طرح قطع یا کاهش ارتباط با انگلستان و... به مجلس میآمد. سعی کردم براساس دلایل منطقی از افراط در این زمینه جلوگیری کنم، ولی درعینحال زمانی هم، بهویژه وقتی جزء تلفیق بودم، سعی کردم بودجه دفاعی مرز را تا ۱۰ برابر افزایش دهیم. در یک سال ریاست بر کمیسیون، ۱۰ سفر خارجی را کنسل کردم، چون احساس کردم نتیجه عملی برای کشورم ندارد، درعینحال ۱۸ سفر داخلی رفتم. تقریبا به تمام مرزهای کشور سفر کردم و از نزدیک آخرین سرباز [مرزبانی] کشور را در همان یک سال دیدم و با آنها روبوسی کردم و مسائلشان را بررسی کردم. در همان قایقهای مرزبانی نشستم و دیدم که سربازان ما چگونه با قایقهای تعمیری مرزداری میکنند. بودجه مرز را خوب افزایش دادیم و هنوز هم اعتقاد دارم بودجه موشکی را همیشه باید خوب دید.
درعینحال در سیاست خارجی سعی کردیم از افراط جلوگیری کنیم. زمانی که به سوریه رفتم عدهای گفتند هزینه درست کردم، ولی باز هم تکرار میکنم ما شاید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم. پول این ملت آنجا هزینه شده است.
زمانی هم که موضوع FATF مطرح شد، بنده حق شرطهای قویای را مطرح کردم؛ مثلا حمایت از گروههای مقاومت و... را در آن گنجاندیم، ولی آنجا اصل اساسی که دنبال کردم این بود که ملت باید بدانند که پولشان کجا هزینه میشود.
بههرحال FATF خوبیهایی هم دارد. میتوانستیم با هفت تا هشت حق شرط قوی بدیهایش را بگیریم و کمک کنیم به اینکه مردم بفهمند پولشان کجا میرود. چرا خیلیها نگران شفافیت مالی هستند؟ بههرحال در این مملکتی که بیش از همه دنیا خبر از اختلاس میرسد، هر روز دادگاه مفاسد داریم... من حالم به هم میخورد از اینکه هر روز برای من پیامک میآید، امروز دادگاه مفسدان بزرگ و مفسد فیالارض است... مفسد فیالارض یعنی چه؟ تعریف کنیم. مفسد فیالارض یعنی فسادش کل این کشور را در بر گرفته باشد. هر روز یک نفر را محاکمه میکنیم! پس در همین کشور نیازمند شفافیت مالی هستیم.
افتخارم این بوده که از ۱۳ سالگی برای مملکتم اسلحه به دست گرفتم .. .من بارها مرگ را به چشم دیدم و هیچوقت از جنگ و مرگ نترسیدم؛ اما معتقد هستم در شرایط کنونی هر صحبت و تصمیمی که یک گام کشور را به جنگ نزدیک میکند، خیانت است و من معتقد هستم اینها دامی است که برای ما درست شده است.
درحالحاضر موضوع اصلی در کشور ما اقتصاد است. بهویژه به دوستانم که در مجلس بعد روی کار میآیند، براساس آمار میگویم زمینه برای رفع مشکلات اقتصادی کشور فراهم است. مگر ما چند هزار مشکل اقتصادی در کشور داریم؟ با روزی ۲۰۰ میلیارد تومان که تنها با گرانشدن بنزین به دست میآید... میتوانیم [این رقم را] به استانهای مختلف بدهیم که خودشان مشکلاتشان را رفع کنند. این فقط درآمد یک بخش است... بخش دوم بودجه امسال است. سهم نفت در بودجه یکچهارم سهم مالیات است؛ یعنی در واقع مردم کشور را اداره میکنند، آنهم در کشور نفتخیزی که روی نفت خوابیده است. ...البته اگر این بودجه صرف حوزههای انحرافی نشود که شده است.
کشور نیازمند اعتمادسازی است. تعارف نکنیم اتفاقاتی در این کشور افتاده که مردم دلچرکین هستند و حتما باید اعتمادسازی شود. مردمی که برای حاج قاسم سلیمانی آمدند، مردمی هستند که پای کشورشان هستند، حتما میدانند صلاح کشورشان در چیست. هر ایرانی صلاح کشورش را بهتر تشخیص میدهد تا آقای ترامپ و صهیونیستها و مرتجعین، ولی باید اعتماد مردم دوباره به دست بیاید. در قضیه هواپیما هم برخی به اعتماد مردم ظلم کردند. همان روز اول ادله مختلف داشتید و واقعا آمریکا شریک جرم شما بود. همان روز اول باید حقیقت ماجرای هواپیما اعلام میشد، اما ظلم کردند.
نظر شما