دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۸:۰۵
۰ نفر

نیره رضایی مطلق: در سال 77 به گروهی از فیلم سازان برای تولید فیلم تلویزیونی پیشنهاد شد در آن زمان خود تلویزیون هم نمی‌دانست که این روند چقدر جدی خواهد بود.

برای فیلم سازان هم چون هیچ الگو و استانداردی برای مقایسه وجود نداشت همه چیز در حد آزمون و خطا پیش می‌رفت.

اتفاقی که در همان زمان پخش سه گانه پرواز، پل  و سفرآخر توسط مهرداد خوشبخت به همراه گروهی از نویسندگان مورد توجه قرار گرفت، به‌طوری که ایجاد گروه پنج نفره‌ای متشکل از مهرداد خوشبخت، مسعود آب‌پرور، شادمهر راستین، عباس اکبری و سید امیر پروین حسینی در زحل فیلم در نیمه دوم 70 را باید آغاز دوره جدیدی در ساخت فیلم‌های90 دقیقه‌ای به حساب آورد وحالا پس از یک دهه با انبوهی از فیلم‌های تلویزیونی‌ای روبه‌رو هستیم که در میان سازندگانش نام‌های مطرح سینمایی هم وجود دارد.

اما به‌نظر می‌آید با استقبالی که از این گونه فیلم ها می‌شود می‌توان به تولیداتی با کیفیتی بالاتر هم فکر کرد چرا که در حال حاضر شبکه‌های متعدد تلویزیونی و حتی مراکز استان‌ها به سمت ساخت فیلم‌های تلویزیونی یا تله فیلم روی آورده اند ولی در کل می‌بینیم این روند پر‌سرعت در ساخت فیلم‌های تلویزیونی نتیجه‌ای جز تقلید و تکرار نداشته است؛ روندی که چندان هم خوشبینانه نیست.

حتی اگردلیل ساخت این آثار را بی‌نیازی این رسانه از تولیدات خارجی در زمینه فیلم‌های سینمایی وسریال‌های تلویزیونی بدانیم باز هم تولید آنها جای بررسی و دقت بیشتری دارد؛ چرا که ساخت تله فیلم با حضور جوانان آغازی خوش و رو به رشد داشته و حالا هم با تثبیت کارگردانانی صاحب سبک قرار است این روند ادامه داشته باشد. اما به‌نظر می‌آید ادامه این روند با بالا رفتن کیفیت تله فیلم‌ها همراه نبوده‌است.

مهرداد خوشبخت با یک تعریف سرراست سعی می‌کند حساب تله‌فیلم یا فیلم تلویزیونی را از فیلم ‌سینمایی جدا کند؛  داستان‌هایی که نه ظرفیت تبدیل شدن به سریال ونه ظرفیت تبدیل شدن به فیلم کوتاه را دارند چرا که بعضی از قصه‌ها حتی قابلیت ادامه‌دار شدن را ندارند و بیننده نمی‌تواندآن‌ها را با یک تداوم حسی از دو تا چند هفته دنبال کند.برای همین چنین داستان‌هایی را باید در یک نشست دید واین جاست که سرو کله تله فیلم یا فیلم تلویزیونی پیدا می‌شود چرا که در فاصله 75 یا 90 دقیقه می‌شود قصه‌ای را گفت وخوب هم جمع‌اش کرد.

او شاهدی ‌ برای این حرفش می‌آورد واینکه گاهی می‌بینیم بعضی فیلم‌ها در سینما خوب نمی‌فروشند اما وقتی از تلویزیون پخش می‌شوند مردم از آن‌ها استقبال می‌کنند دلیلش این است که اصلا فیلم‌نامه این فیلم‌، یک فیلم‌نامه تله‌فیلمی بوده و بایددر فضای تلویزیون شکل می‌گرفته در حالی که اگر یک اثر خوب سینمایی به شکل درست ساخته شود نمایش آن در تلویزیون وسینما فرقی نمی‌کند و مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد.

یک منتقدسینما و تلویزیون پیشینه ساخت فیلم‌های تلویزیونی وسیاست ‌گذاری آن  در صداوسیما را ‌ از زمان تأکید مهندس عزت‌الله ضرغامی در دوره‌ای که معاون مجلس واستان‌ها بوده، می‌داند.

 اما در میان تعریفی که از فیلم تلویزیونی و رسالت آن در تلویزیون می‌شود بسیاری از مدیران آن را محملی برای طرح مسائل روز و مناسبت‌های تقویمی و موضوعی هم می دانند.دراین میان حتی پرداختن به موضوعات اجتماعی به سفارش ارگان‌های مختلف و به نوعی سفارشی شدن فیلم‌ها هم در دستورکار مدیران شبکه‌های مختلف ومراکز استان‌ها قرار گرفته است. اتفاقی که در نوع خود هم می‌تواند سازنده و پیام دهنده به مخاطب باشد و هم به نوعی باعث پدیدآمدن تولیدات نازل و بی‌کیفیت شود.

او به نمونه موفق «بازمانده» اثر سیف‌الله داد اشاره می‌کند که تا چند سال هم وقتی روی آنتن می‌رفت باز هم مخاطب خود را داشت  و می‌گوید در حالی که کارگردانان خوبی در سینما هستند و می‌توانند آثار سفارشی مناسبی را هم برای تلویزیون بسازند چرا باید سراغ تهیه‌کننده وکارگردانی رفت که هنوز فرصتی را برای آزمون وخطا و تجربه اندوزی دنبال می‌کنند.

نکته مهم دیگر در روند ساخت فیلم‌های تلویزیونی این است که معمولا کارگردانان سعی می‌کنند برای جذب مخاطب بیشتر از حضور بازیگران محبوب و سرشناس سینمایی در آثارشان استفاده کنندکه این مسئله را اگر در کنار ورود کارگردانان موفق سینما هم به این عرصه اضافه کنیم می بینیم که این اتفاق کم کم دارد به یک روند خاص در این گونه تولیدات تبدیل می‌شود.

هر چند حضور سینماگران در تلویزیون می‌تواند علاوه بر ارتقای سطح کیفی آثار تلویزیونی باعث بالا رفتن سطح سلیقه و پسند مخاطب تلویزیونی شود و حتی تعامل سینما وتلویزیون را هم در وجوه تخصصی‌ای چون فیلمبرداری، نورپردازی و...بالا ببرد یا اینکه حضور کیفی وکمی بازیگران به نوعی قابل دسترس بودن آنها را در تلویزیون تضمین کند اما چرا همه این وجوه مثبت نتوانسته است قابلیت و کیفیت را در فیلم‌های تلویزیونی بالا ببرد؟

با نگاهی به لیست کارگردان‌هایی که از سینما به تلویزیون آمده‌اند ودیدن نام‌هایی چون سیروس الوند (ستاره‌های سوخته)، سعید ابراهیمی فر(ماه قرمز)، ایرج کریمی(روابط)، شاهد احمدلووآرش معیریان می‌بینیم این روند چندان هم کند نبوده است اما صرف حضور کارگردان‌های سرشناس در تلویزیون چه تضمینی در ارائه یک اثر خوب دارد...وچه تضمینی است که وسواس ودقتی که یک کارگردان سینما برای یک اثر سینمایی اش صرف می‌کند تا در گیشه شکست نخورد در تلویزیون هم به کار ببرد؟

تجربه نشان داده است که چون سیما نسبت به سینما رسانه سهل الوصول تری است ودیگر تهیه‌کننده در آن مشکل بازگشت سرمایه وگیشه را ندارد و می‌داند که میلیون ها مخاطب دارند اثرش را تماشا می‌کنند ناخودآگاه به جای اینکه مولفه‌های ارتقادهنده سینما را با خود به تلویزیون بیاورد جذب فرهنگ از تولید به مصرف این رسانه می‌شود و چون می‌داند حساسیت خاصی از بالا –جزخط قرمزهای تعیین شده-  درموردکاراو نیست وتلویزیون به همین منابع وتجربیات کم هم قانع است دیگر فرصتی برای نقد وتحلیل باقی نمی‌ماند.

در حالی که سید احمد پایداری معتقد است که وقتی می‌گوییم عوامل حرفه‌ای، یعنی کاری به سینما وتلویزیون نداریم  بازیگر حرفه‌ای، همه جا حرفه‌ای است، ضمن این که باید دقت کرد   اکثر این نیروهای حرفه‌ای که الان در سینما مشغول به کارند در کجا حرفه‌ای شده‌اند.

بسیاری از آنها قبلا جزو عوامل حرفه‌ای تلویزیون بوده‌اند که کم کم وارد سینما شده‌اند وحالا وقتی می‌خواهند به تلویزیون برگردند به این نوع رسانه‌ادای دین می‌کنند‌ اما معلوم نیست چرا از کیفیت کارشان می‌زنند. با این حال منتقدین زیادی هم هستند که از کیفیت بدفیلم نامه‌های ضعیف و پرداخت‌های شتابزده در فیلم‌های تلویزیونی گله می‌کنند و معتقدند که می‌شود از این فرصت که در اختیار تلویزیون است استفاده درست‌تر و بهتری کرد.

مسعود آب پرور معتقد است: تا وقتی که فرهنگ‌سازی‌ نشده و مخاطب را نسبت به فیلم‌های تلویزیونی حساس نکرده‌ایم و از ارزیابی آنها مطلع نشده‌ایم نمی‌توانیم حرکت رو به جلویی داشته باشیم. چرا که نگاه مخاطب به فیلم‌های تلویزیونی باید مانند یک ارزیاب حرفه‌ای باشد و کارهای بی‌کیفیت ونازل را قبول نکند؛ اتفاقی که ابتدا باید در میان مدیران در رأس بیفتد، آنها باید نگاه تولیدی صرف را به این جریان کنار بگذارند واز آن به‌عنوان محملی برای بیان موضوعات عمیق وتخصصی هم استفاده کنند.

بیژن میر باقری هم معتقد است که پس از گذشت چند سال ماهنوز به جهت آماری وکیفی ‌ تولیدات شاخصی  نداشته‌ایم. بضاعت تهیه‌کننده و فیلمنامه و کارگردان‌های ما بیش از این‌هاست اما متأسفانه مدیریت فرهنگی و جریان ساز در تلویزیون نتوانسته است از این بضاعت استفاده بیشتری بکند.

با در کنار هم گذاشتن نظر موافقان و مخالفان می‌توان به این جمع بندی رسید که اگر برنامه‌ریزی و نظارت دقیقی در تولید فیلم‌های تلویزیونی شود و تلویزیون به‌عنوان متولیان این امر چه در بحث بودجه و چه ارزیابی کیفی نگاهی وجدی ودوباره داشته باشد می‌توان امید وار بود که فیلم تلویزیونی به اثری مستقل تبدیل شود و به این ترتیب خلأ بسیاری از برنامه‌ها را در تلویزیون پر کند.

کد خبر 50191

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز