دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۵:۴۴
۰ نفر

صبا آذرپیک: شاید زمانی که تهرانی‌ها یک سال پیش در همین روزها برای بازگشایی شورای شهر سوم تهران روزشماری می‌کردند...

کمتر کسی تصور می‌کرد که شورای سوم با حضور طیف‌ها و گروه‌های مختلف از یک سو و همچنین شعارهایی که در زمان انتخابات عنوان می‌کردند تا این اندازه منفعلانه در مورد موضوعات شهری رفتار کند؛ انفعالی که حتی در شورای شهر دوم هم با وجود یک دست بودن آن کمتر مشاهده می‌شد.

 به یقین منظور از انفعال‌ هم جدال‌ها و حتی حاشیه‌های سیاسی نیست، بلکه تهران در یک سالی که گذشت با انبوهی از مشکلات و مسایلی مواجه شد که مسلما حضور پررنگ شورای شهر می‌توانست در رفع بسیاری از آنها مفید واقع شود اما سکوتی که شورای شهر سوم در 12 ماه گذشته در برابر طیف وسیعی از مشکلاتی که پیش روی شهروندان تهرانی اتخاذ کرد، حکایت از آن داشت که شورای سوم چندان تمایلی به ورود در مسایلی ندارد که آنها را از موضع انفعالی کنونی دور می‌کند.

همین امر هم سبب شد تا این پرسش بارها در اذهان عمومی شکل بگیرد که چرا شورای شهر در صف مقدم رفع این مشکلات در کنار شهرداری و مردم قرار ندارد.

به همین دلیل در این مدت تهران و مدیریت شهری در مورد بسیاری از مشکلات که نیازمند دخالت، داوری، تصمیم‌گیری و حتی دفاع اعضای شورای شهر بود، با یک خلأ جدی مواجه شد.

البته در این مدت نمی‌توان از تصمیم‌های مهمی که شورای شهر در قالب لایحه یا طرح برای بهبود مدیریت شهری تهران گرفت، چشم‌پوشی کرد، اما آنچه در کارنامه شورای سوم مبهم مانده سکوت‌هایی است که در دفاع از حقوق شهروندان تهرانی در برابر برخی تصمیم‌های دستگاه‌های بالاتر اتخاذ کردند.

همان‌قدر که شورای شهر موظف است تا در مورد مسایل بنیادین و کلیدی شهر در سطح کلان تصمیم‌گیری کند، ورود به مسایل روزمره‌ و حتی جزئی که نفس شهر را بند آورده هم، از آن درجه از اهمیت برخوردار است که شورایی‌ها برای رفع آن به میدان بیایند؛ به عبارتی به‌همان میزان که تصویب طرح جامع و تفصیلی شهر تهران برای شهروندان حیاتی است، اعتبارت مترو و اتوبوس که سال‌هاست در خزانه وزارت کشور مانده و دست تهرانی‌ها را نگرفته هم باید مهم و حیاتی باشد، اما گویا براساس یک تفاهم نانوشته بسیاری از اعضای شورای شهر از هر دو طیف سیاسی ترجیح دادند تا در مورد مسایلی که ممکن است رنگ و بوی حاشیه و جدال‌هایی با دستگاه‌های بالاتر را داشته باشد، سکوت اختیار کنند؛ حتی اگر هزینه این سکوت نادیده گرفته شدن حقوق شهروندی باشد.

 در اثبات این موضوع هم شاید مروری بر اخباری که یکشنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها از خیابان بهشت مخابره می‌شد، ‌کفایت می‌کرد تا شهروندان تهرانی داوری کنند که شورای شهر تهران نخواست یا نتوانست از حقوق آنها در مورد مسائلی که در دایره قرمز آنها قرار داشت، دفاع کنند.

وقتی وزارت کشور در سال 86 همان روال سال گذشته خود را دنبال کرد و باز هم سهم تهران را از تبصره 13 نداد؛ شاید زمانی که اتوبوسرانی تهران اعلام کرد که هنوز بخش قابل‌توجهی از سهمش از سال 85 را از دولت تحویل نگرفته چه برسد به اعتبارات و اتوبوس‌های سال86 و حتی هنگامی که مدیرعامل متروی تهران هم دادش درآمد که با لج‌بازی‌های بدون دلیل برخی از مسئولان، دیگر توان سرویس‌دهی به تهرانی‌ها را ندارد، شورا سکوت کرد.

حتی هنگامی که باز هم همان مسئولان به‌خود این اجازه را دادند که از محدوده اختیارات و وظایف خود فراتر رفته و در مورد جزئی‌ترین مسائل تهران دخالت کنند، باز هم شورای شهری‌ها انتقاد کوچکی نکردند که تهران یک شورای شهر و یک شهرداری دارد که می‌تواند در مورد شهر تصمیم بگیرد و دیگر نیازی به دخالت سایر دستگاه‌ها و نهادها نیست.

حتی وقتی که موضوع از این دخالت‌های سطحی فراتر رفت و به نقض حقوق شهروندی هم رسید، باز هم از خیابان بهشت و ساختمان شورای شهر صدایی به گوش نرسید که بتوان تصور کرد برای شورانشینان مسائلی مانند رفاه شهروندان تهرانی حداقل در تردد‌های درون شهری اهمیت دارد.

گرچه شورای شهر سوم مصوبات خوبی در مورد بهبود حمل‌ونقل شهری داشت، اما معلوم نشد که وقتی دبیر شورای‌عالی ترافیک به صراحت اعلام کرد که از راه‌اندازی خطوط اتوبوس‌های تندرو یا BRT جلوگیری می‌کند یا حتی نمی‌گذارد که اتوبوس‌های خارجی که برای رفاه تهرانی‌ها خریداری شده، وارد کشور شود، باز هم سکوت اختیار کردند.

حتی وقتی صحبت از این شد که برخی از مسئولان نسخه مونوریل را برای تهران پیچیده‌اند و به هیچ کدام از نظرهای کارشناسان ترافیک توجهی ندارند که این نسخه دردی از ترافیک تهران درمان نمی‌کند، توجیهی نداشت که اعضایی از شورا که در شورای دوم هم حضور داشتند، حتی برای یک بار به‌طور رسمی اعلام نکردند که از همان شورای دوم هم مخالف مونوریل بودند و از همان زمان هم بجز 2 صفحه، این طرح هیچ پشتوانه علمی و کارشناسی نداشت.

معاون وزیر کشور اعلام کرد که دیگر به تهران اتوبوسی نمی‌دهد چون تا الان تشخیص ندادند که این اتوبوس‌هایی که در این سال‌ها به تهران داده‌اند، کجا مصرف شده پس ترجیح می‌دهند که «اتوبوس؛تهران؛ممنوع» را اجرایی کنند. اینجا شورایی‌ها حتی از دوستانشان نپرسیدند که چرا؟

البته باز هم اعضای شورای شهر صلاح دیدند که حتی به رسانه‌ها بگویند، شما اشتباه کردید و نقل قولتان اشتباه است:«مگر می‌شود؟ حتی اشتباه نقل قول کردید؟»

اما‌ای کاش یک بار فکر می‌کردند که عجیب نیست شنیدن این جملات و تهدیدها و... حتی یک بار دولتی‌ها پیغام دادند نظر معاون وزیر در مورد مونوریل 66 کیلومتر است و بس و تاکید کردند که «نظر معاون وزیر کشور لازم‌الاجراست.»  اما باز هم نمایندگان ما از دوستانشان نپرسیدند که مردم آنها را انتخاب کردند که دیگر چیزی ابلاغی و لازم الاجرا نباشد، پس چرا خاصیت شورا و انتخاب مردم را درک نمی‌کنند؟

حتی وقتی گرانی مسکن در کشور را به دوش تهران و شورای شهر و شهرداری تهران انداختند، باز هم از شورا صدایی شنیده نشد.

شاید برای هیچ‌یک از این موارد مردم منتظر معجزه نبودند و انتظار هم نداشتند که شورای شهر به یک میدان جنگ تبدیل شود و اعضای آن هم در صف مقدم قرار گیرند، اما حداقل توقع شهروندان تهرانی این بود که نمایندگان و منتخبانشان این پرسش را از متولیان دولتی بپرسند که به استناد چه قانون و به پشتوانه چه دلایلی شهروندان تهرانی را از سهمشان در بودجه حمل‌ونقل محروم می‌کنند؟

 یا حداقل شورای شهر، دبیر ستاد تبصره 13 و مسئولان وزارت‌کشور را به بهشت دعوت می‌کرد تا در برابر منتخبان تهران پاسخگو باشند که چه زمانی، تهرانی‌ها هم می‌توانند روی آسایش را دیده و در متروی تهران تنها به خاطر ندادن اعتبارات با این میزان از ازدحام مواجه شوند.

شاید زمانی که نمایندگان مجلس دیگر تاب تحمل نداشته و سخن به اعتراض گشودند و وزیر کشور را برای پاسخگویی در مورد اجحاف‌هایی که به تهران می‌شود، به مجلس فراخواندند، باز هم شورای شهر تهران  در خلأ سکوت غرق شده بود.

گرچه این دعوت شاید چند باری از سوی شورای سوم هم شده بود، اما خودداری مسئولان دولتی برای قدم گذاشتن به صحن شورای سوم مانع از آن نشد که شورای شهر پیگیری کند و پیگیری و پیگیری تا شاید نتیجه‌ای حاصل شود.

می‌گویند رایزنی می‌کردیم؛ قبول. می‌گویند پشت پرده به دیدار دوستانمان می‌رفتیم و گلایه می‌کردیم؛ باز هم قبول. می‌گویند حتی پیش وزرا هم رفتیم و خواهش کردیم سکوت کنند، مخالفت کنند، کنار بیایند و... باز هم قبول.اما آخرش چه ؟

باز هم که روی همان پله اول ایستاده‌ایم البته اگر بدبین نباشیم که گاهی سقوط‌های خطرناکی هم داشتیم. به هر حال عضو شورای شهر هستند و مسئولیت سنگینی دارند. حتی اگر به اندازه تمام عمر شوراهای گذشته تلاش کرده باشند و بی‌نتیجه مانده باشد، باز هم انتظار داریم که تلاش کنند و ادامه دهند، رایزنی کنند، خواهش کنند، امر کنند؛ اصلا شهروندی که امروز شهرش را به آنها سپرده نتیجه می‌خواهد، نه گزارش کار.

آن هم یک نتیجه مشخص؛ رفاه در شهری که به‌عنوان شهر انتخابش کرده و ساکنش شده و 15 نفر را به نمایندگی از خود به سرایی در خیابان بهشت فرستاده است.

 اینجاست که برخی از اعضای شورای شهر می‌گویند چون اهل جنجال نیستند، سکوت می‌کنند.

برخی هم می‌گویند که مجبورند سکوت کنند و برخی دیگر هم حتی صلاح نمی‌بینند، دلیل سکوتشان را بگویند.

شاید دلیل این انفعال را باید در همان طیف‌هایی جست که به شورای سوم راه یافتند و صلاح و مصلحت این مجموعه 8‌طبقه را در این دیدند که محدوده قرمزی برای خود ترسیم کرده و سعی کنند برای دامن نزدن به بسیاری از حاشیه‌ها از ورود به آن خودداری کنند.
البته برخی از اعضای شورای شهر از هر دو طیف هم به این موضوع اذعان می‌کنند که حرف از مصلحت و منفعت و امثال آن نیست؛ بلکه خسته شده‌اند و خسته‌تر از آن هستند که هر روز را با اخبار رسانه‌هایی شروع کنند که جز روایت نقل قول‌هایی که همه چیز را به هم می‌ریزد، پیام دیگری را از دوستان خارج از مجموعه برای آنها نمی‌آورد.

البته نباید انصاف نداشت و از حق گذشت. همه قبول دارند که شورای سوم شورای خوبی است و از تجربه دو شورای گذاشته پلی ساخته برای بالا رفتن و پخته‌تر شدن.

از مصوبه گرفته تا کار کارشناسی و علمی، ضعف‌هایی به‌مراتب کمتر دارد. حاشیه‌های کمتری هم دارد. نه جنجالی نه سیاسی کاری نه معامله‌ای و نه مصالحه‌ای؛ اما باید پذیرفت که مردم قانع نمی‌شوند.

آنها روزهای گرم تابستان و روزهای سرد زمستان، چشمهایشان بیش از آنکه به «بهارستان» و «پاستور» دوخته شده باشد، به «بهشت» دوخته شده و منتظرند شاید نسیمی برسد، پیامی یا شاد باشی که بگوید نه حاشیه‌ای هست و نه بهانه‌ای.

شورای شهر کمک کرده تا هم اتوبوس‌ها به موقع برسد و هم اوراق مشارکت. هم دولت بدهی‌هایش را داده و هم تمام نهادهای درون حوزه شهری با هم هماهنگ شده‌اند.
کارشناسان حکم مونوریل را براساس مستندات علمی دادند و تاکسی‌ها هم به تعداد کافی فراهم است. از مترو هم خبر می‌رسد که واگن‌ها آمده و از ازدحام خبری نیست. مترو هر سال 15 کیلومتر می‌سازند و جلو می‌روند و... و خلاصه یک کلام، اینجا تهران پایتخت زیبای ایران است.

کد خبر 50163

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز