سه‌شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۶:۳۱
۰ نفر

آناهید موسسیان: «دایره زنگی» اولین ساخته بلند پریسا بخت‌آور را می‌توان از منظرهای مختلف بررسی کرد.

 اگرچه «دایره زنگی» اولین فیلم پریسا بخت‌آور است، اما از همان مراحل پیش‌تولید بسیار مورد توجه قرار گرفت. اول به‌واسطه حضور اصغر فرهادی به‌عنوان فیلمنامه‌نویس که پیشتر خود به‌عنوان کارگردان، فیلم‌های قابل‌توجهی را ارائه کرده است.

فیلم در سکوت کامل خبری ساخته شد، به این شکل که هیچ خبرنگاری نتوانست با عوامل فیلم گفت‌وگویی داشته باشد یا از پشت صحنه فیلم به شکل و روال همیشگی گزارشی تهیه کند و در کنارش اخباری که به گوش می‌رسید حاکی از این بود که فیلم قابل‌توجهی در حال ساخت است.

 جنجال‌ها و حاشیه‌ها وقتی بیشتر شد که آن‌گونه که سازندگان فیلم می‌گفتند، برای شرکت در جشنواره فیلم فجر باید در آن اصلاحاتی صورت می‌گرفت.

فیلم، یکی دو نمایش محدود در جشنواره داشت و درنهایت پس از کش و قوس‌های فراوان با جرح و تعدیل‌هایی پروانه نمایش دریافت کرد و حالا مدتی است که نمایش عمومی فیلم آغاز شده است.

می‌توان از پوسترها و سردرهای نمایش‌دهنده فیلم شروع کرد که با چهره‌های پرشمار بازیگران آشنا و محبوب، مخاطبان را به دیدن فیلم فرامی‌خوانند، اما حالا که فیلم را نگاه می‌کنیم به نظر می‌آید این همه حاشیه فقط برای فتح گیشه بوده است.

فیلمنامه: در هر اثر سینمایی اگر نام خالق و کارگردان آن اصلی‌ترین و مهم‌ترین عنصر است اما در کنارش فیلمنامه‌نویس نیز در تعیین سرنوشت فیلم بسیار مهم و حیاتی است.

 اصغر فرهادی به‌جز آنکه همسر پریسا بخت‌آور است به‌نظر می‌آید که به‌عنوان یک همکار، شخصیت تأثیرگذاری در سرنوشت فیلم «دایره زنگی» بوده است. فیلمنامه‌ای که اصغر فرهادی به نگارش درآورده دقیقا براساس همان نگاه و دغدغه‌هایی است که همیشه در مجموعه‌ها و کارهای سینمایی‌اش دنبال کرده است؛ یعنی رفتن به سراغ حال و هوایی واقع‌گرا و پرداختن به تم‌های اجتماعی و شهری خصوصا در دل کلان‌شهر تهران.

این‌بار نیز فرهادی بر شهر تهران زوم کرده، این‌بار نیز از خیابان شلوغ و پرترافیک این شهر شروع کرده و همچنان که در «چهارشنبه‌سوری» زندگی یک خانواده را مورد توجه قرار داده بود، حالا با تفاوتی کوچک‌تر زندگی چند خانواده را به موازات و در کنار هم در دل یک آپارتمان به تصویر کشیده است. زندگی آدم‌های فیلم در دل این آپارتمان‌ها به‌نوعی نیز با اتفاقاتی که می‌افتد با اتفاقات و مناسبات و حال و هوای شهر تهران گره می‌خورد، اما فیلم سردرگم است.

اگر در کارهای قبلی فرهادی این پرداختن به کانون خانواده تأثیرگذار بود، در «دایره زنگی» نوعی آشفتگی و پراکندگی دیده می‌شود. انگار که با زور، روابط آدم‌ها با هم شکل می‌گیرد. این‌که ابتدای فیلم با صحنه تصادف و تعقیب و گریز شروع می‌شود و بعد همین آدم‌ها به شکل دیگر دوباره رودرروی هم قرار می‌گیرند، بهانه‌های آن کمی سست است. درواقع مسائلی که فرهادی در فیلم خود به‌عنوان دغدغه‌های اصلی مورد توجه قرار داده تکراری و رنگ و رو باخته است.

 ماجرای دختر فراری، اعتیاد، بی‌بندوباری و بحث ماهواره از همه مهم‌تر دیگر مباحثی است که هم در سینما و هم در حوزه‌های دیگر بارها به آنها پرداخته شده است. اگر قرار است که در سینمای اجتماعی – که «دایره زنگی» نیز ظاهرا در همین دسته قرار می‌گیرد – فیلم و اثری مورد توجه قرار گیرد باید مناظر همیشگی با دیدی نو و حرف‌های تازه به تصویر کشیده شود، اما «دایره زنگی» فاقد این تأثیرگذاری است.

نگاه کنیم به مناسبات خانواده‌هایی که در دل این آپارتمان، دوربین به سراغ آنها می‌رود، واقعا کدامیک همدلی‌برانگیزند؟ کدام در ذهن و یاد مخاطب می‌مانند؟ درواقع می‌توان گفت اگرچه فرهادی تلاش کرده که به‌لحاظ شکل و ساختار و ارتباط آدم‌ها و وقایع گام تازه‌ای را بپیماید اما فیلم کاملا کلیشه‌ای و تکراری است.

کارگردانی و ساختار: نام پریسا بخت‌آور آشناست. این نام را بیشتر در کارهای تلویزیونی ایشان به‌خاطر می‌آوریم. اگرچه در آنها نیز بخت‌آور به‌نوعی همیشه سعی کرده است که به فضاهای رئال نزدیک شود، اما در «دایره زنگی» به‌نظر این دغدغه او کاملا جدی‌تر شده. امیدوارم این قضاوت باعث سوءتفاهم نشود اما «دایره زنگی» به‌نظر تکرار همان مجموعه پیشین خانم بخت‌آور یعنی «من یک مستأجرم» است.

مجموعه‌ای که در دل تلویزیون ساخته شد و فیلمی که در مدیوم سینما به تصویر کشیده شده بسیار شبیه هم شده‌اند. به‌نظر می‌آید پریسا بخت‌آور هنوز نتوانسته است خود را از مدیوم تلویزیون جدا کند.

«دایره زنگی» اگرچه ریتم تندی دارد اما این ریتم تند هیچ کمکی به فیلم نمی‌کند. همچنان که دوربین که به‌نظر روی دست کار شده و شتابی که در نوع گفتار و حرکات بازیگران و کاراکترهای فیلم وجود دارد و... هیچ‌کدام نقش مثبتی در فیلم ندارند، چه آنکه «دایره زنگی» هنوز تحت تأثیر نگاه تلویزیونی پریسا بخت‌آور است.

«دایره زنگی» چند باری عملا به اتمام می‌رسد اما انگار کارگردان با سماجت دوست دارد سرانجام همه خانواده‌ها و آدم‌ها را نشان دهد و همین به فیلم ضربه می‌زند.

بازیگری: فیلم «چهارشنبه‌سوری» را یادتان هست؟ فیلم بازیگران مطرح محدودی داشت، اما توانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند و تأثیرگذار باشد. نمی‌دانم اصغر فرهادی که نگارش فیلمنامه را برعهده داشته، در نگارش نقش‌ها تا چه اندازه به این جمع بازیگران نظر داشته؛ اما به‌نظر می‌آید که نقش نیلوفر خوش‌خلق یا اکرم محمدی یا بسیاری دیگر از بازیگران را هر بازیگر دیگری نیز می‌توانست بازی کند.

اما وقتی به جمع بازیگران نگاه می‌کنیم اکثرا چهره‌های شناخته شده سینما و تلویزیون هستند که نقش خود را مطابق همان روال همیشگی که داشته‌اند این‌بار در «دایره زنگی» هم تکرار کرده‌اند.

 مثلا می‌توان به مهران مدیری اشاره کرد که در ایام نوروز سریال پرمخاطبی را هم روی آنتن داشت و وقتی در «دایره زنگی» برای اولین‌بار مقابل دوربین می‌آید از همان اولین لحظه حضورش خنده و استقبال تماشاگران را به دنبال دارد، یا همچنان که باران کوثری اصلا نمی‌تواند نقش یک دختر فراری و کلاهبردار را بازی کند.

و دست آخر این‌که مشخص نشد «دایره زنگی» چه بار معنایی در فیلم دارد؟

کد خبر 49538

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز