بیشتر ایام زندگیمان، آن‌قدر خوش‌اقبال بوده‌ایم که سلامت باشیم. در همین سلامتی هم فرصت این را پیدا کرده‌ایم که بیاموزیم، فکر کنیم، خلق کنیم و از هنر لذت ببریم. اما وقتی بیماریم چه؟ چطور با رنج جسمانی باید کنار آمد؟

مدرسه زندگی

به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین، کربستوفر همیلتون استاد ارشد فلسفه دین در کینگزکالج لندن است. او در کتاب «چگونه رنج بکشیم» از مجموعه کتاب‌های مدرسه زندگی از راه‌های رو در رو شدن با رنج‌های زیستن نوشته است. مدرسه زندگی، موسسه‌ای در لندن است که آلن دوباتن، فیلسوف و نویسنده بریتانیایی آن را تاسیس کرده است.

مدرسه زندگی علاوه بر برگزاری کلاس‌های آموزشی، کتاب‌هایی منتشر می‌کند که همه آن‌ها یک ویژگی مشترک دارند: کاربرد فلسفه، ادبیات، هنر، روانشناسی و ... در زندگی است. اینکه چطور می‌توان علوم انسانی و هنر را در زندگی به کار بست، زندگی را ارتقا داد و تسلی یافت.

کتاب چگونه رنج بکشیم، رنج را در ابعاد مختلف زندگی بررسی کرده و راه‌هایی برای مواجهه با آن‌ها پیشنهاد داده است؛ از رنج در خانواده و عشق، تا بیماری و در آخر رنج فانی بودن.

همیلتون در مقدمه کتاب می‌نویسد که هر چند ما همه با رنج آشناییم اما به ندرت به چراییش فکر می‌کنیم. اگر بخواهیم بفهمیم که چطور می‌توان با رنج‌ها، به شکلی سازنده برخورد کرد، باید اول به این فکر کنیم که چرا زندگی انسان با رنج همراه است. او می‌گوید این حقیقت که نمی‌توان از رنج اجتناب کرد، بسیار رهایی‌بخش است. چرا که این امکان را برایمان فراهم می‌کند که با دیدی واقع‌گرایانه به زندگی نگاه کنیم و به شکلی منطقی فکر کنیم و ببینیم چطور می‌توانیم رنج‌هایمان را درک کنیم و حتی از آن‌ها به درستی استفاده کنیم.  

آیا عشق، امید، ایمان، خنده، اعتماد و میل به زندگی ارزش درمانی دارند یا نه؟در بخشی از این کتاب، فصل آسیب‌پذیری یا رنج جسمی درباره مواجهه با بیماری و تمرکز بر میل به زندگی در زمان بیماری آمده است: «یکی از کسانی که این نکته-یعنی اهمیت شادی و خنده چه با دوستان و چه بی‌ آن‌ها- را با جان و دل به کار بست، نورمن کازینزر (روزنامه‌نگار سیاسی، نویسنده و استاد دانشگاه آمریکایی۱۹۹۰-۱۹۱۵) بود.

کازینزر در اثر کلاسیکش، آناتومی یک بیماری، تعریف می‌کند که پس از سفری به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۶۴به بیماری بسیار نادر، عملا لاعلاج و فوق‌العاده حاد کلاژن دچار شد. کلاژن ماده‌ای است که سلول‌های بدن را به هم می‌چسباند و کازینزر دریافت که کلاژن بدنش دارد از دست می‌رود. به قول خودش «چسب بدنم داشت باز می‌شد و اجزای بدنم داشت وامی‌رفت.» به او گفته بودند که شانس بهبودش یک در پانصد است. کازینزر که دید کار چندانی از پزشکان برنمی‌آید خودش را از بیمارستان مرخص کرد و اتاقی در یک هتل گرفت.» 

کازینزر نه منکر تاثیر پیشرفت‌های عظیم در علم پزشکی مدرن بود و نه ادعا کرد بدون این درمان‌ها می‌توان بهبود یافت. اما معتقد بود که نگرانی ایمنی بدن در مقابل بیماری را کاهش و روحیه خوب آن را افزایش می‌دهدنویسنده در این بخش توضیح می‌دهد که کازینزر جایی خوانده بود که افکار و احساسات منفی تاثیر منفی بر جسم دارند. پس این ایده را آزمود که آیا «عشق، امید، ایمان، خنده، اعتماد و میل به زندگی ارزش درمانی دارند یا نه؟» کازینزر در کنار درمان، برنامه‌ای ترتیب داد تا خودش را خوشحال کند و بیشتر بخندد: «رفت سراغ فیلم‌های کمدی مثل مجموعه فیلم‌های برادران مارکس. علائم بیماریش به شکل باورنکردنی کمتر شدند. نهایتا بهبودش را کاملا به دست آورد.» 

آن‌طور که نویسنده کتاب در این بخش می‌نویسد، کازینزر نه منکر تاثیر پیشرفت‌های عظیم در علم پزشکی مدرن بود و نه ادعا کرد بدون این درمان‌ها می‌توان بهبود یافت. او نه معتقد بود که بیماری لزوما محصول افکار و احساسات منفی است و نه اینکه با تنها افکار مثبت می‌توان دست به مداوا زد:«اما معتقد است که نگرانی ایمنی بدن در مقابل بیماری را کاهش و روحیه خوب آن را افزایش می‌دهد.» و اینکه «هدفی فوق‌العاده شکل گرفته و اراده به زیستن از مهمترین مواد خام برای زندگی بشرند. من متقاعد شدم که این مواد می‌توانند نماینده قدرتمندترین نیروهای در دسترس انسان باشند. خلاقیت، اراده به زیستن، امید، ایمان و عشق...تاثیر عظیمی بر شفا یافتن و سلامتی دارند. عواطف مثبت تجربیاتی هستند که به ما زندگی می‌بخشند.»

چگونه رنج بکشیم را سما قرایی ترجمه و نشر هنوز منتشر کرده است.

کد خبر 488283

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha