چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ - ۱۴:۰۷
۰ نفر

فریدون صدیقی: صدسالی با هم دوست بودیم. دو سالی در جایی زیر یک سقف بر سر یک کار مطبوعاتی بند هم بودیم و نخ دل به دلی به هم می‌دوختیم.

 ما از یک نسل مطبوعاتی بودیم. من از کیهان و او از اطلاعات. او ملیح، دلنشین و غیرمنتظره بود و همین ویژگی‌ها، شرط دوم روزنامه‌نگاری را در او کافی می‌کرد.

او از نسلی بود که غایت‌ها را می‌دید، چون می‌دانست غایت‌ها، ارزش درونی دارند.

دریایی رابطه‌اش را با پیرامون و با وسیله‌ها از همین منظر تعریف می‌کرد. چون می‌دانست وسیله‌ها فقط ارزش بیرونی دارند. همین بود که قلم، میز و کاغذ در تولید خلاقه ادبیات؛ ادبیات روزنامه‌ای، به ارزش درونی ارتقا می‌یافتند تا غایت‌ها را بسازند، همان‌طوری که رابطه‌اش با جوان‌ترها خیلی زود، بی‌واسطه و بی‌ملاحظه تکلف و تعارف، درونی می‌شد.

حیف شد. آن چشمان آبی درخشان. آن قامت ظریف و شکننده که رنج بسیار در بریده راه روزنامه‌نگاری برد، پلک‌ بر هم گذاشت. درست مثل دریا در شب تیره، بی‌حضور آفتاب و ساحل شلوغ، خود را به زمین سپرد و آنچه از دریا به صبح و به ساحلی‌ها رسید، خاطره مردی بود که بوی شمال سرسبز را می‌داد؛ مه‌آلود و بارانی، ساده و سلیم.

شک ندارم در همین نزدیکی‌ها کسانی از مهر و مودت او معطر شده‌اند. تردید ندارم همین نزدیکی‌ها کسانی بوی دریایی بدهند که این سال‌ها پایانی عمر، قطره‌قطره در خودش تبخیر شد.

حالا او در بیداری‌ها و رؤیاهای من قدم می‌زند و افسوس نیست تا وقتی که او را می‌بینم بگویم: مثل همیشه، سیب سبز و آبداری و او بگوید: مخلصیم!

کد خبر 48268

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز