دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، روزهای پر خاطره برای مردم است. برخی از شیرینی‌های پیروزی و گلباران شدن خیابان‌ها و فریاد الله اکبر می گویند و عده‌ای هم دلتنگ عزیزان سفرکرده شان می افتند و اشک شوق و غم توامان از چشمانشان جاری می‌شود. عزیزانی چون شهید «رضا زمانی» که جانشان را برای انقلاب فدا کردند و خونشان به پای نهال پیروزی ریخته شد.

شهید رضا زمانی

همشهری آنلاین- زینب زینال زاده: کهولت سن و دلتنگی، تاب و توان را از پدر گرفته است. بیش از ۶۰ بهار عمرش می‌گذرد اما همچنان با عشق به عکس رضا نگاه می‌کند و با دستان چروک و پینه بسته غبار روی شیشه قاب عکس پسرش را پاک می‌کند و می‌گوید: «روزهای سختی بود و همه نگران روزهای پیش رو بودند. رضا ۱۶ سال بیشتر نداشت و همراه با دوستانش به مسجد محله (خاتم الاوصیاء) می‌رفت و در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. مانند هر پدر دیگری نگرانش بودم و با حضورش در جمع‌های انقلابی مخالفت می‌کردم.»


تسلیم اشک‌هایش شدم
پدر مخالفت‌ می‌کند و رضا سکوت. اشک از چشمانش جاری می‌شود و همان لحظه غوغایی در درون پدر به پا می‌شود: «وقتی به رضا گفتم راضی نیستم در فعالیت‌های انقلابی شرکت کند، سکوت کرد و اشک‌هایش جاری شد. چهره ناراحت و غمگین رضا، قلبم را به درد آورد و آن روز متوجه شدم پسرم بزرگ شده و تصمیمش را گرفته است. دربرابر اشک‌هایش تسلیم شدم و رضایت خودم را اعلام کردم.» رضا دستان پدر را می‌بوسد و با لبخند راهی مسجد می‌شود تا به جمع دوستانش بپیوندد.


ساخت کوکتل مولوتوف
درست کردن کوکتل مولوتوف در سال ۵۷ نیاز به مهارت داشت. پدر رضا می‌گوید: «نمی‌دانم چگونه و از کجا، او این کار را یاد گرفته بود و با دوستانش در حیاط مسجد با صابون و الکل و بنزین کوکتل مولوتوف درست می‌کردند. بارها دیده بودم که رضا برای دور کردن نظامیان کوکتل مولوتوف به سمتشان پرتاب می‌کرد و فریاد می‌زد مرگ بر شاه.»
رضا با دوستانش به صدای امام(ره) که روی نوار ضبط شده بود گوش می‌دادند و مطالب مهم را روی کاغذ می‌نوشتند و اعلامیه درست می‌کردند. پدر رضا این موضوع را مطرح می‌کند و می‌گوید: «رضا قبل از رفتن به مدرسه وسایل شعار نویسی و اعلامیه‌ها را داخل کیفش می‌گذاشت و پس از تعطیل شدن در مسیر خانه اعلامیه‌ها را پخش می‌کرد و روی دیوارها شعار می‌نوشت.» گویا مسئولان مدرسه متوجه این موضوع می‌شوند و با پدر رضا صحبت می‌کنند تا او را از این کار منع کند اما پدر از فرزندش حمایت می‌کند و مسئولان مدرسه هم نامه اخراج رضا را امضا می‌کنند.


شهادت در جمع دوستان
۲۱بهمن ۵۷ همه اطراف چهارراه نظام آباد جمع می‌شوند و شعار مرگ بر شاه سر می‌دهند. به گفته پدر، رضا همراه دوستانش صف اول تجمع کنندگان می‌ایستد: «ساواک از قبل پسرم را شناسایی کرده بود و آن روز به سمت تجمع کنندگان تیراندازی می‌کند و براثر اصابت گلوله شهید می‌شود.»
این روزها پدر بیش از روزهای دیگر دلتنگ نوجوان ۱۶ ساله‌اش است: «رضا هنوز طعم زندگی را نچشیده بود که او را پرپر کردند. او در حد توانش برای پیروزی انقلاب تلاش کرد و دلم می‌سوزد که نتوانست پیروزی شکوهمند ۲۲ بهمن را ببیند.» 
 

کد خبر 482006

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha