و در آنها از خبرها و تحلیلهای خواندنی کمتر میتوان سراغ گرفت. به همین دلیل علاوه بر نوشتههای مطبوعات، سری هم به برخی سایتهای خبری زدهایم.
سال نوآوری و شکوفایی
کیهان در سرمقاله خود نوشته است:در دوران حیات طیبه امام راحل(ره) و پس از آن در زعامت خلف حاضر ایشان نیز دیده شده است که گاه، برخی از مسئولان به جای تلاش جدی و پیگیری عملی برای تحقق رهنمودهای این بزرگواران، دستورالعملهای آنان را که از ملکوت به ناسوت آمده بود با دو بال تمجید زبانی و تعریف شفاهی دوباره به ملکوت میفرستادند! تا از یکسو در مقابل رهنمودهای رهبر واکنش مثبتی نشان داده باشند و از سوی دیگر، کم کاری و یا خدای نخواسته تنبلی خود را پوشانده باشند. و حال آنکه به قول آقا «باید آن کسانی که برای تحرک استعداد دارند، فرصتهای برابر دریافت کنند، اگر کسی تنبلی کرد، تنبلی اش به گردن خودش باشد.»
و اما، اگرچه دولت و مجلس اصولگرا بارها نشان دادهاند که اهل عمل هستند و برای تحقق منویات رهبر پا به رکاب ایستادهاند ولی این پیشنهاد نیز در میان است که تمامی مسئولان و دست اندرکاران نظام از حوزهها و سازمانهای تحت مسئولیت خود بخواهند تا مشکلات و کمبودهای مربوط به عرصه مسئولیت خویش را اولاً؛ شناسایی کنند و ثانیاً؛ برای یافتن راه کارهای مقابله با آن دست به کار شوند و در پایان سال «نوآوری و شکوفایی» گزارشی از عملکرد و تلاش خود در این زمینه به مردم ارائه کنند.
جایگاه احزاب در کشور
روزنامه رسالت بااشاره به نتایج انتخابات مجلس هشتم مینویسد:حزب در ایران پس از انقلاب از دو سو مورد بىمهرى است اول از سوى خود مؤسسین و تشکیل دهندگان احزاب که به کار ویژههاى حزب توجه ندارند و احزاب را در حد یک هیأت و تجمع محدود براى کسب قدرت موقت فرو کاهیدند. دوم از سوى برخى دولتها که به محض رسیدن به قدرت، پلکانى را که با آن صعود کردند واژگون مىکنند.
احزاب و گروهها بهعنوان سنگ زیرین آسیاب مردمسالارى سال 87 را مىتوانند فرصتى براى بازخوانى حزب و کار ویژههاى آن و بهویژه مفاهیمى چون «رقابت»، « تکثر سیاسی»،
« مشارکت سیاسی» و « انتخابات» قرار دهند.
احزابى که در انتخابات مجلس هشتم پیروز شدند نباید به این پیروزى مغرور شوند و وظایف کلیدى خود را درتعهداتى که به مردم و نظام دارند فراموش کنند. احزابى که در انتخابات اخیر با عدمتوفیق روبهرو شدند نباید نا امید شوند آنها با مدیریت افکار عمومى و بازتولید برنامههاى جدید و شعارهاى نو روى اقبال مردم بهخودشان حساب باز کنند.
اقتصاد درسال نوآوری
روزنامه دنیای اقتصاد مینویسد:حال که رهبری نظام، سال 1387 را سال نوآوری و شکوفایی نامیدهاند، ضرورت دارد که دولت بهعنوان بزرگترین مالک اقتصادی کشور، در زمینه نوآوری و بسترسازی برای شکوفایی، پیشقدم شود. چنین تحولی مستلزم شناخت اوضاع کنونی، تحلیل زمینههای گذشته و ترسیم چشماندازهای آینده است.
ایران در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحتتأثیر پارهای الزامها از جمله بیثباتی انقلابی و نااطمینانی دوران جنگ، ناگزیر شد به سلطه بیچون و چرای دولت بر اقتصاد تن دهد. دولت پس از جنگ نیروی زیادی صرف کرد تا اقتصاد را از این وضع خارج کند و در این راه گامهایی مؤثر و ستودنی هم برداشت. این برنامهها اگر چه در نیمه راه متوقف شد و سلطه دولت بر اقتصاد باقی ماند، اما در دولت بعدی (1376 تا 1384) با برقراری انضباط اقتصادی دورانی از تثبیت نهادها شکل گرفت و راه پسرفت گرفته شد.
در سالهای اخیر جریان پیشرونده قبلی با پارهای مشکلات روبهرو شده است و اکنون وقت آن رسیده است که با پشتوانه «نوآوری و شکوفایی» مورد نظر مقام معظم رهبری، دولت در یک سال باقی مانده از دوره اول خود، بندهای هزینهساز را از دست و پای خود باز کند و جریان معقولی را که نظام جمهوری اسلامی 18 سال پیش و براساس تجربههای گرانبار آغاز کرد، در قالبی نوین پیگیری کند تا با رها شدن اقتصاد از وزنههای دست و پا گیر و کرختکننده تصدیگری دولتی، میدان برای «نوآوری افراد» و به تبع آن «شکوفایی جامعه» فراهم شود.
ابهام در نرخ سود بانکی
دنیای اقتصاد همچنین در مقاله دیگری نوشت: قرار بر این بود که نرخ سود تسهیلات بانکی برای سال 1387 روز 15 اسفندماه پارسال تعیین و به بانکها ابلاغ شود.این قرار را طهماسب مظاهری، رئیسکل بانک مرکزی اعلام کرد و امیدوار بود با این اقدام، سال 1387 با روشنی بیشتری در فعالیتهای اقتصادی دیده شود. اما به دلایلی که هنوز روشن نیست، قرار یاد شده هرگز از حرف به عمل نزدیک نشده و دستکم تا امروز که 14 فروردین 1387 است، نرخ سود تسهیلات بانکی معلوم نیست.
اگر رئیسکل بانک مرکزی موفق میشد به وعدهاش عمل کند و نرخ سود تسهیلات بانکهای دولتی و خصوصی برای امسال را اعلام میکرد، این نرخ علامت خوبی برای فعالان اقتصادی بود. به این معنی که مدیران و صاحبان بنگاههای تولیدی، بازرگانان، صاحبان شرکتهای حملونقل، سهامداران و سایر فعالان اقتصادی، نرخ سود انتظاری خود برای سال جدید را بر پایه نرخ سود بانکی تعیین و تکلیف خود را میدانستند.
در غیاب این قطعیت و با توجه به تجربه سال 1386 که سخنگوی دولت با اعلام کاهش 2 درصدی نرخ سود بانکی حتی وزیر اقتصاد و رئیسکل بانک مرکزی را نیز غافلگیر کرد، بهنظر میرسد باید منتظر نوعی چالش میان بانک مرکزی و دولت باشیم. بانک مرکزی احتمالا با این استدلال که نرخ تورم سال 1386 به مرزهای 20درصد نزدیک شده، امیدوار است نرخ سود تسهیلات بانکی در همین حدود یا کمی بیشتر باشد.
در مقابل، اما اگر دولت بر رفتار گذشته خود استوار باشد، احتمالا تمایل دارد بهصورت دستوری باز هم نرخ سود تسهیلات بانکی را کاهش دهد که پیامدهای ناشناسی بر بازار پول، سرمایه و کالا خواهد داشت. تاخیر در اعلام نرخ سود تسهیلات بانکی یا اشتباه در تعیین این نرخ به ویژه کاهش دستوری آن شرایط را بدتر از حتی سال پیش خواهد کرد. کدام منطق پیروز خواهد شد؟ منطق سیاستمداران یا منطق اقتصاد؟
اقتصاد، مشکل کدام جناح؟
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود بااشاره به مشکلات اقتصادی مینویسد:لیست ظاهرا پیروز در انتخابات مجلس هشتم، هم شامل کسانی است که رفتارهای مدیریتی و بودجهنویسیهای دولت را عامل افزایش تورم میدانند و هم کسانی که مدعی هستند مصوبات مجلس هفتم، به تورم و گرانی دامن زده است و البته تنها عامل کنار هم قرار گرفتن این دو گروه، نگرانی سیاسی آنها از احتمال پیروزی اصلاحطلبان بوده است بدون آنکه مشخص باشد در تنظیم بودجه سال 88، کدام فراکسیون از جناح پیروز، سخن خود را در حوزه اقتصاد به کرسی خواهد نشاند؟
پیروز انتخابات کیست؟
سایت خبری تحلیلی عصرایران در تحلیل انتخابات مجلس هشتم مینویسد:نتیجه انتخابات، نشان میدهد که حتی در پایتخت هم اقبال عمومی به اصولگرایی، بیشتر از توجه به اصلاح طلبی است زیرا اگر اصلاحطلبان در بسیاری از حوزههای انتخابیه، امکان رقابت نداشتند (که نداشتند) ولی در تهران، دقیقاً مثل اصولگرایان دو فهرست اصلی داشتند و اگر رأی دهندگان میخواستند به اصلاح طلبان رأی دهند، میتوانستند از بین دهها کاندیدای اصلاح طلب و عمدتاً مطرح مثل انصاری، منتجب نیا، فاطمه کروبی، راستگو، جهانگیری، حضرتی،
راه چمنی، کیان ارثی، جلودار زاده، نجفقلی حبیبی، محمد صدر و... 30 نفر را برگزینند ولی این کار را نکردند.
البته، این سخن به معنای آن نیست که مردم تهران بهطور مطلق، طرفدار اصولگرایان هستند بلکه سخن بر سر آن است که طبق نتایج این انتخابات و فقط در مقام مقایسه بین دو طیف، فعلاً اصولگرایان، پایگاه مردمی گستردهتری نسبت به اصلاح طلبان دارند.
عدمحضور کسانی هم که در انتخابات تهران شرکت نکردند نیز نمیتواند توسط اصلاح طلبان مصادره شود زیرا اگر تحریمیها طرفدار واقعی اصلاح طلبان هستند، در سختترین بزنگاه، آنها را تنها نمیگذاشتند، همان طور که طرفداران اصولگرایان، جریان سیاسی خود را تنها نگذاشتند.
این تحلیل میافزاید: نتیجه انتخابات، بیش از آن که نشاندهنده محبوبیت اصولگریان باشد، حاکی از نارضایتی و گلایه مندی مردم از اصلاح طلبان است؛ اصلاح طلبانی که متأسفانه بیش از آنکه عمل کنند یا بتوانند عمل کنند، حرف زدند و امیدوار کردند ولی... !
این نکتهای است که هیچ کدام از دو جناح دوست ندارند، مقرون به واقعیت باشد.
در ادامه این تحلیل میخوانیم:ورود چهرههای اصولگرا به مجلس هشتم، هر چند در تهران و برخی شهرهای بزرگ، میتواند معنای مستقیم سیاسی داشته باشد، اما در بسیاری از شهرستانها، الزاماً حاوی پیام خاص سیاسی و نشاندهنده گرایش عامه مردم به اصولگرایان نیست.
بسیاری از منتخبان مجلس هشتم، نه بهدلیل اصولگرایی یا اصلاح طلبی شان، بلکه بهدلیل شناخت شده بودن در حوزه انتخابیه و مسائل قومی و... توانستهاند حائز اکثریت آرا شوند.
هر چند که این افراد پس از ورود به مجلس، قاعدتاً در خط سیاسی خود حرکت خواهند کرد و جناحشان از حضور آنها در پارلمان منتفع خواهد شد ولی همان طور که ذکر شد، نمیتوان انتخاب آنها را در بسیاری از حوزهها، بیانگر تمایل مردم آن حوزه به یک جریان خاص دانست.
این نکتهای است که در تحلیل نتایج انتخابات باید بدان توجه داشت، یعنی باید دید که آیا مردم به فلان کاندیدا به این علت رأی دادهاند که در فهرست یک جناح خاص بوده است (مثل تهران) یا آنکه به شخص او فارغ از جناح رأی دادهاند هر چند که او گرایش راست یا چپ هم داشته است.
پیامهای پنهان آرای راهنیافتگان تهران
سایت تابناک در تحلیل خود از انتخابات مینویسد:
در حالی که با مصادف شدن اعلام نتایج قطعی انتخابات مجلس هشتم با تعطیلات نوروزی، تحلیل آرای کاندیداهای تهران مورد توجه قرار نگرفت، بررسی این آرا نکات جالبی را درباره وزن گروههای سیاسی به همراه دارد.
فهرست «اعتماد ملی» که با تبلیغات سنگین و نیز توجه نسبی رسانه ملی به حجتالاسلام کروبی، دبیرکل این حزب، در مقایسه با دیگر گروههای اصلاحطلب وارد صحنه انتخابات شد، با ناکامی سنگین مواجه شد و رسول منتجبنیا، سرلیست اعتماد ملی با کسب تنها 92 هزار رأی به رتبه 68 بسنده کرد. فاطمه کروبی نیز که علاوه بر حضور در لیست اعتماد ملی، سرلیست جبهه مردمی اصلاحات بود و تبلیغات قابل توجه شخصی نیز انجام داده بود، با 116 هزار رأی در جایگاه 65 قرار گرفت.
از سوی دیگر، از «ائتلاف فراگیر اصولگرایان» که حداد عادل را سرلیست قرار داده بود و نه تن از کاندیداهای مشترک آن به مجلس راه یافتند، محمد خوشچهره بهعنوان کاندیدای اختصاصی با 210 هزار رأی در جایگاه 39 قرار گرفت و راهی دور دوم شد.
از این گروه حسین مظفر، نفیسه فیاضبخش، امیررضاخادم، عادل آذر، ابوطالب و طلایی نیک با کسب آرایی بین 153 هزار تا 89 هزار در جایگاههای 50 تا 71 قرار گرفتند.
محمدعلی رامین، از چهرههای شاخص «رایحه خوش خدمت» و دبیرکل «بنیاد جهانی بازخوانی هولوکاست» در حد 17 هزار رأی کسب کرد و در جایگاه 98 قرار گرفت.
اما از نکات جالب نتایج، قرار گرفتن سیدهادی خاتمی در جایگاه 88 و محمد کرباسچی در جایگاه 93 بود که گمنام و فاقد تبلیغات بودند و تنها دلیل کسب رأی آنها، تشابه اسمی با سید محمد خاتمی و غلامحسین کرباسچی بود.
بررسی این لیست نشان میدهد، اعضای فهرست جبهه متحد اصولگرایان در رتبههای 1 تا 31، نامزدهای ائتلاف اصلاحطلبان در رتبههای 29 تا 64 و کاندیداهای ائتلاف فراگیر اصولگرایان از رتبه 1 تا 99 قرار گرفتند.
بالاترین رتبه لیست اعتماد ملی، مجید انصاری با رتبه 29 است و دو تن از اعضای این فهرست، در صد نفر اول قرار ندارند و فاطمه کروبی، اولین کاندیدای اختصاصی این گروه در رتبه 65 و پس از آخرین نفر فهرست اصلاحطلبان قرار دارد.
راه مقابله با فتنه
سایت جهان نیوز با اشاره به انتشارفیلمی توهین آمیز از سوی یک نماینده مجلس هلند علیه اسلام مینویسد:مهمترین سؤالی که اکنون با آن روبهرو هستیم این است که واکنش مسلمانان نسبت به فیلم فتنه باید چگونه باشد؟
آیا باز هم لازم است که به خیابانها بریزند و پرچم هلند را به آتش بکشند و خشم خود را از این کار غیراخلاقی و غیرانسانی هلندیها نشان دهند؟ و یا باید به انتظار محکومیت مجامع حقوق بشر بشینند و دست بر روی دست بگذارند؟ و یا راه سومی هم وجود دارد تا هم مسیحیان افراطی نتوانند لذت توهین به بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان را احساس کنند و هم از تکرار چنین توهینهایی که نتیجهای جز جنگ تمدنها به بار نخواهد آورد جلوگیری شود؟ آیا باید به انتظارمحکومیت مجامع حقوق بشر بنشینیم و زمین را به زمان بفروشیم و یا به مانند کاریکاتورهای دانمارک به خیابانها بریزیم و پرچم هلند را به آتش بکشیم؟ و یا راه حل سوم را پیش بگیریم و هر حملهای را به حملهای متقابل پاسخ دهیم و هر توهینی با حقیقتی دندان شکن پاسخ دهیم.
البته این مسلم است که آیین ما، اجازه توهین به مقدسات دیگران را نمیدهد و نمیتوانیم و نباید به مقدسات مسیحیان تندرو توهین کنیم ولی آیا نمیتوان واقعیتهای کتاب مقدس موجود مسیحیان را هم به تصویر کشید؟
اگر به خاطر یک آیه جهاد که در شرایطی کاملاً انسانی وضع شده به ما تهمت تروریست بودن میزنند، خوب است بدانیم در کتاب مقدس موجود مسیحیان، خشونتهای چندش آوری وجود دارد که قلب هر انسانی از شنیدن آن به درد میآید. هنگامی که به فرمان یهوه به شهرها حمله میکنند و کودکان و زنان را به آتش میکشند و کودکان شیرخواره مقابل چشم مادران سر بریده می شوند و میلیونها انسان، به خاطر تصاحب زمینشان، بدین طریق نابود میشوند.
آیا به تصویر کشیدن این خشونتها که از واقعیتهای کتاب مقدس مسیحیان است، پاسخ مناسبی به توهین کنندگان مسیحی- صهیونیسم نیست؟ اگر ما به خاطر وجود آیه جهاد که فقط در شرایط میدان جنگ وضع شده، تروریست هستیم، پس باید نام این نسل کشیهای میلیونی کتب مقدس را چه بنهیم؟