سه‌شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۶ - ۰۵:۱۸
۰ نفر

آیدا اورنگ: مسعود اطیابی، کارگردان فیلم «مصائب دوشیزه» که این روزها بر پرده‌ سینماهای تهران است، پیش از این در مقام تهیه‌کننده در سینما فعالیت می‌کرد.

 اطیابی در «مصائب دوشیزه» به سراغ موضوعی خاص رفته و کوشیده تا به تفاهم میان ادیان بپردازد.

او گرچه از شرایط اکران فیلمش ناراضی است ولی می‌گوید چیزی را که به دنبال آن بوده در بازخوردهای تماشاگران به دست آورده است.

اطیابی در «مصائب دوشیزه» قصد داشته در عین انتقال مفاهیم مورد نظرش، با تعریف داستان تماشاگر را با فیلم همراه کند. نوعی پل زدن میان سینمای گیشه و سینمایی که حرفی برای گفتن دارد.

  • با توجه به اینکه شما سال‌ها تجربه تهیه‌کنندگی و فعالیت در سینما  داشتید ، چرا زودتر اولین فیلمتان را نساختید؟

 البته من از مدت‌ها قبل تصمیم داشتم فیلم بسازم و فیلمنامه خاصی مدنظرم بود به نام «ماریا».

 این موضوع (فیلمنامه) مستند بود و روی آن خیلی وقت گذاشتم، ولی طولانی‌تر شدن مقدمات کار باعث شد که من دیرتر کار اولم را شروع کنم و ترجیح دادم کار دیگری را بسازم تا بعد به آن برسم.

  •  با توجه به اینکه بازیگر نقش آندره، پوریا پورسرخ در دوران شهرت خود بود و تضمینی برای گیشه به حساب می‌آمد، چقدر برای انتخاب بازیگر به گیشه فکر می‌کردید؟

 برای فیلمسازی باید به گیشه فکر کرد. یعنی اگر سینما کار می‌کنیم باید تا حدودی به گیشه فکر کنیم و یا اینکه مخاطب را بشناسیم.

یک‌سری مسائل پیچیده است و در انتخاب بازیگر، باید کسانی باشند که یک مقدار، مخاطب جذب کنند تا فیلم دیده شود. انتخاب بازیگر در همین مسیر انجام شد.

  •  به این موضوع فکر نکردید که این بازیگر نقش مشابه داشته و این تکرار شاید به ضرر فیلم تمام شود؟

 چرا، قطعاً فکر کرده‌ام که بازیگر در این نقش تکرار نشود یا  یک شخصیت خاص را با نقش‌های قبلی‌اش برای تماشاگر تداعی نکند.

قطعاً این اتفاقات با گریم و نوع بازی امکان افتادنش است. مگر اینکه ضرورت داشته باشد تا تداعی‌گر نقش‌‌های دیگرش باشد.

  •  شخصیت آندره، با شخصیت ژوبین در سریال وفا نزدیک به هم است.

 پوریا پورسرخ، بازیگری بود که من برای نقش، فقط او را در ذهن داشتم و هیچ‌وقت فکر نکردم که کس دیگری بیاید، حتی زمان نوشتن فیلمنامه، به این قضیه فکر کردم که ایشان برای این نقش مناسب هستند.

من از سریال وفا، یکی – دو قسمت آخر را دیدم و همین جریان باعث شد تا پورسرخ را برای نقش مناسب ببینم. ویژگی خاصی داشت که مناسب نقش بود و خوب هم از عهده آن برآمد.

یعنی آندره‌ای که من تصور می‌کردم با آنی که درآمد، فرقی نداشت و پوریا نقش را به گونه ای قابل باور درآورد که   باورپذیری که نیاز داشتم برای شخصیت آندره و حسی که تماشاگر باید به آندره پیدا می‌کرد، صورت گرفت.

  •  در جایی گفته‌اید از بهنوش طباطبایی هیچ سریالی ندیده‌ایدو اینکه این اولین نقش سینمایی ایشان است. برای نقش اصلی هراسی نداشتید بازیگری را انتخاب کنید که شناختی از بازی‌اش نداشتید؟

 خانم طباطبایی به ما اجازه داد قبل از اینکه کار را شروع کنیم، با ایشان تمرین داشته باشیم و من استعدادهای ایشان را ببینم. این ماجرا باعث شد به این قضیه شک نکنم که انتخاب درستی کرده‌ام.

با اینکه متأسفانه من بازی‌های قبلی ایشان را ندیده بودم، اما بین گزینه‌های موجود، بهترین بود و چهره مناسبی برای ایفای این نقش داشت و لحن صحبت کردنش، مناسب بود.

الان اگر این فیلم را ببینید باور می‌کنید این دختر مسیحی است و با خودش درگیر است.

در یک خانواده مسیحی بزرگ شده و با تعصبات دینی درگیر است. این نقش با چهره‌پردازی مناسب اتفاق افتاد و خوب درآمد.

  •  اولین تصور شما از خواندن فیلمنامه چطور بود؟

 من سوژه‌ای داشتم با نام «ماریا» که دغدغه ساخت آن را داشتم و به این مضمون   نزدیک بود.چند بار هم قدم برداشتم برای تولیدش، اما وسواسم روی آن فیلمنامه باعث شد تا چند سال روی آن کار شود و آقای فرهودی زحمت این کار را بکشند، تحقیق کنیم تا برسیم به چیزی که می‌خواهیم.

آقای رفیع‌زاده، نسخه‌ای به ما داد که زمان خواندن آن متوجه شدم نزدیک است به سوژه‌ای که می‌خواهم بسازم و فکر کردم تجربه خوبی است که  قبل از اینکه «ماریا» را بسازم، این کار را بسازم.

در واقع با احساس، این کار را ساختم، احساسی که از قبل روی این موضوع داشتم. بعداً هم حدود یک سال با آقای رفیع‌زاده بحث کردیم، چندین فیلمنامه نوشته شد، از نگاه‌های متفاوت ارزیابی شد و در آخر رسیدیم به این فیلم که الان روی پرده است.

  •  نکته دیگر این است که روند حوادث قابل پیش‌بینی است، یعنی مخاطب حدس می‌زند که فیلم چطور تمام می‌شود.

 برای من پیش‌بینی، اساس نبود. موضوع فیلم این نبود اصلاً. چیدمان ما اصلاً دقیق نبود که تماشاگر تا آخر بنشیند و نداند چه می‌شود. بیشتر خاصیت فیلم در چیزهای دیگری است، دغدغه‌ها چیز دیگری است که من در بازخوردها آن را دیدم.

به آن چیزی که می‌خواستم رسیدم، به آن توجه. دوست داشتم بعضی سؤال‌ها ازمن پرسیده شود و ایرادهایی به فیلم بگیرند.

مثلاً عاشق شدن امیر به ژانت در کلیسا، از سکانس‌هایی بود که وقتی  آن را می‌گرفتم، می‌دانستم مخاطب عصبانی می‌شود و به من کارگردان می‌گوید چرا؟ چرا این آدم که خیلی زمینی نیست، برایش یک اتفاق زمینی می‌افتد، من این ایراد را می‌دانستم و دوست داشتم گرفته شود.

 فیلمتان در ایامی به نمایش درآمده که موعد چندان مناسبی برای اکران نیست.

شرایط اکران در سینمای ایران، کلاً مساعد نیست. این برمی‌گردد به سینمای بیمار ما.

اگر سینما درست عمل کند وبرنامه‌ریزی درست برای اکران داشته باشد به نظر من 12 ماه سال فصل خوبی برای اکران است و هیچ اتفاق بدی برای هیچ فیلمی نمی‌افتد.

اما اکران ما مشکل دارد و نوع اکران ما بدون سیاست و بدون برنامه است.

 کسی نیست که روانشناسی جامعه را بداند که چه فیلمی برای چه زمانی مناسب اکران است، در چه محدوده ای، فیلم کودک در چه ساعت‌هایی باشد، ساعت‌های ارزان‌قیمت داشته باشد و چون چنین برنامه‌ای وجود ندارد، بیشتر فیلم‌ها آسیب می‌بینند مثل فیلم ما.

اگر مصائب دوشیزه محرم اکران می‌شد، 2 ماه زودتر و در اوایل محرم، خیلی بهتر بود و نیازی نبود هیچ سالنی به علت ایام عزاداری تعطیل شود و می‌توانست با مناسبت اکران شود، اما چون هیچ برنامه‌ای وجود ندارد، این اتفاق نیفتاد.

حالا به زور با یک اکران محدود، بر پرده می‌رود و هیچ گله‌ای نمی‌شود کرد. نگاه کنید الان 4 فیلم کمدی همزمان اکران می‌شوند و یک فیلم خاص و معناگرا مثل فیلم ما، که نمی‌تواند جنبه تجاری داشته باشد.

 در حالی که با برنامه‌ریزی می‌شد در این فصل، تعداد فیلم‌های اکران شده زیاد نشود تا فیلم‌ها موفق‌تر شوند و به یک فیلم فرهنگی توجه بیشتری شود.

شعار داده می‌شود که فیلم فرهنگی مورد توجه قرار داده می‌شود اما اصلاً این شعار عملی نمی‌شود.

 شما ببینید سینما فرهنگ لطف می‌کند مصائب دوشیزه را به عنوان فیلم سرگروه قرار می‌دهد اما این فیلم، چون فرهنگی است، سانس آخر ندارد و سانس آخر را به فیلم دیگری می‌دهند، بدون توجه  به این قضیه که آیا مصائب دوشیزه اکرانش خوب است یا نه.

  •  چرا درخواست نکردید در همان محرم فیلم اکران شود؟

قرار هم همین بود، اما بنا به دلایلی عقب افتاد.

  •   قصد ندارید تهیه‌کنندگی را ادامه دهید؟

 چرا، شغل من تهیه‌کنندگی است و کارگردانی وقت زیادی از من نمی‌گیرد. اما طبیعتاً کاری که برای تهیه یا برای کارگردانی انتخاب می‌کنم متفاوت است.

  • در حال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟

 در حال حاضر دارم یک فیلم کمدی می‌سازم.

  •  دلیلش این نیست که فیلم کمدی فروش دارد و همه تقریباً ترجیح می‌دهند کمدی بسازند؟

 حالا، نمی‌خواهم اطلاعات بدهم، فیلم من شاید با کمدی‌های موجود خیلی همراه نباشد.

من خیلی از فیلم‌های کمدی را، کمدی نمی‌دانم.

به نظر می‌رسد استاندارد ساختاری تولید هم در آنها رعایت نشده است.

ما مشکل استاندارد داریم، همه فیلم‌ها باید یک مهر استاندارد بخورند و  بعد روانه اکران شوند تا  به مخاطب احترام گذاشته شود ولی این اتفاق نمی‌افتد.

 روی فیلم‌هایی اسم  فیلم می‌گذاریم که استاندارد نیستند.

کد خبر 45672

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز