پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۷
۰ نفر

مهدی شادمانی: حالا همدان سر خط است و بقیه مشق می‌گیرند.«باید باور کنیم ایران تنها «تهران» نیست؛ کرمانشاه، همدان، لرستان و سایر مناطق کشور هم می‌توانند در تمام زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و... نفس بکشند.»

 سایت loor.ir این را می‌نویسد تا خوشحالی خود را بابت انتقال  2 تیم تهرانی به لرستان نشان دهد. راه‌آهن به «خیبر راه‌آهن» تغییر نام می‌دهد و به خرم‌آباد می‌‌رود و تیم دسته اولی «داماش» بدون تغییری در نام در شهرستان دورود بازی می‌کند. البته در این انتقال‌ها لرستان تنها نیست که ظاهرا استان گلستان هم با انتقال صبا باتری صاحب تیم می‌شود.

این انتقال‌ها که لابد سال بعد انجام می‌شود، به گفته مسئولان قرار است عدالت را در ورزش ایران برقرار کند؛ آن هم در ادامه انتقال تیم‌های تهرانی به استان‌های دیگر. البته هیچ مسئولی دقیقا در مورد انتقال یک تیم به لرستان و گلستان و عادلانه بودن آن حرف نزده و حتی از صحبت‌های کیومرث‌ هاشمی‌- معاون محمد علی‌آبادی- این‌گونه برمی‌‌آید که سازمان تربیت بدنی کاری به موضوع ندارد؛ «سازمان تربیت بدنی به هیچ‌وجه در این موضوع ورودی ندارد. تیم‌هایی که شما نام می‌برید خصوصی هستند و اگر انتقالی باشد، خودشان انجام می‌دهند».

 اما نمی‌توان حرف‌های رئیس سازمان تربیت‌بدنی را فراموش کرد وقتی که می‌گفت «از نظر من باید همه استان‌ها در لیگ برتر تیم داشته باشند».

می‌گفت: «تماشاگران روح فوتبالند و بدون آنها این ورزش اصلا معنایی ندارد». حالا ورزشگاه پر می‌شود، این را نه می‌شود انکار کرد و نه می‌شود نقد کرد. ورزشگاه پر می‌شود و 17بازی از لیگ برتر که قرار است در این ورزشگاه پر برگزار شود، هیجان دیگری به خود می‌بیند.

 موضوع تیم پاس است؛ تیم پاس همدان و تماشاگران‌اش؛ تماشاگرانی که تعدادشان تقریبا غیرقابل باور است. شاید قبلا می‌شد حدس زد که شهر همدان از یک تیم لیگ برتری استقبال خوبی بکند اما امروز این مسئله را می‌شود دید.

  باشگاه پاس با 44 سال سابقه و افتخاراتی مثل قهرمانی آسیا، سال گذشته ناگهان از پوشش نیروی انتظامی در آمد و به تیم جدیدی به نام پاس الوند همدان تغییر کرد.

چند ساعت مانده به بازی، شهر درگیر می‌شود. اگر بازی خارج از خانه باشد که فعلا به بحث ما کاری ندارد، مردم پای تلویزیون می‌نشینند و در کوچه و خیابان تردد کم می‌شود. اما جنب و جوش شهر را وقتی می‌شود به چشم دید که بازی خانگی باشد؛ جماعت کار و زندگی‌شان را ول می‌کنند و به ورزشگاه می‌روند تا تیمشان را تشویق کنند.

آنها و پرچم‌های سبزشان را به راحتی می‌توان در خیابان‌های شهر تشخیص داد؛ چندین هزار نفر برای هر بازی، آن هم برای تیمی ‌که سال گذشته در تهران مجبور بود برای پر کردن سکوهای ورزشگاه‌اش از سربازان نیروی انتظامی‌استفاده کند و حتی در بازی‌های خانگی‌اش هم میهمان باشد. حالا همین تیم به راحتی چندین هزار نفر را در کنار خود می‌بیند.

اما زیبایی داستان فقط به حمایت از یک تیم نیست که شور و شوق یک بازی، حال و هوای شهر را هم عوض می‌کند. این هم یعنی برد دو‌سره؛ هم فوتبال هیجان پیدا می‌کند و هم شهر دل‌مشغولی شیرینی برای روزهای تعطیل و نیمه‌تعطیل( روزهای بازی) پیدا می‌کند.
دیگر صحبت از پاس تهران و قدمت 44ساله‌اش نیست و کسی هم زحمت این را به خود نمی‌دهد که از انتقال اول فصل انتقاد کند. پاس الان در همدان است و طرفداران زیادی هم  دارد.

یک مشکل کوچک
باید یکی پیدا شود و مشکل حضور 33 تیم در یک لیگ را حل کند و الّا برای داشتن لیگ برتری عادلانه، بقیه مشکلات خودشان حل می‌شوند.

اولین مشکل برای این کار جلب رضایت تیم‌های تهرانی است. صاحب تیم هم اگر رضایت داشته باشد، کار را باید در مرحله بعدی دانست؛ «در تهران غریب هستیم و اکثر هواداران تهرانی طرفدار 2 تیم بزرگ پرسپولیس و استقلال هستند و ما برای پیداکردن هوادار باید از تهران برویم».

عابدینی - مدیرعامل «داماش» که مشکلی برای انتقال تیم دسته اولی خود به دورود ندارد- با استاندار لرستان صحبت کرده و قول و قرارهایش را گذاشته است. بحث امکانات انجام بازی هم هر وقت حل شود، داماش به دورود می‌رود و در این شهرستان بازی می‌کند.

اما دانه‌درشت‌تر راه‌آهن است که فعلا در مورد شایعات سکوت کرده. هزینه‌های باشگاه‌داری فشار زیادی به راه‌آهن آورده و آنها می‌خواهند به صورتی از شر این هزینه‌های بدون بازگشت خلاص شوند؛ «ما هم حرف‌هایی شنیده‌ایم و احتمالا سال بعد راه‌آهن به لرستان می‌رود ولی مطمئن باشید از هیچ‌کدام از مسئولان باشگاه حرفی در مورد انتقال نخواهید شنید. فعلا قرار است حرفی در این مورد زده نشود».

یکی از نزدیکان باشگاه این را می‌گویدکه ثابت کند شایعات در مورد انتقال راه‌آهن به لرستان هم شایعه نیست. این تیم با رایزنی‌هایی که نمایندگان شهر کرده‌اند به لرستان‌می‌رود و به خیبر راه‌آهن لرستان تغییر نام می‌دهد. آخرین تیمی هم که شایعه منتقل‌شدن‌اش پیچیده، صباباتری است.

شهریاری- مدیرعامل کارخانه صباباتری- از این سمت کنار می‌رود. او البته در پست مدیرعاملی باشگاه باقی می‌ماند. می‌گویند مدیر جدید علاقه چندانی به اداره یک تیم فوتبال ندارد و این‌گونه شایعات در مورد انتقال صباباتری به گلستان قوت می‌گیرد. تکذیب، فعلا اولین و آخرین پاسخ قائم‌مقام مدیرعامل به شایعه انتقال است؛ «باشگاه صبا باتری متعلق به وزارت دفاع است و متعلق به این وزارتخانه هم باقی خواهد ماند».

وقتی نامه امضا نمی‌شود
نامه انتقال یک باشگاه در بعد ورزشی کلا به 5 امضا احتیاج دارد؛ رئیس هیات فوتبال مبدأ و مقصد، رئیس اداره تربیت بدنی مبدأ و مقصد و رئیس فدراسیون فوتبال. در این میان 2 امضای از خداخواسته پای هر برگه هست که مربوط به تربیت‌بدنی و هیأت فوتبال استان مقصد می‌شود؛ پس می‌ماند امضای علی کفاشیان (رئیس فدراسیون فوتبال)، جمشید تقی‌زاده (مدیر تربیت بدنی استان تهران) و شهبازی (رئیس هیأت فوتبال تهران)؛ «با واگذاری تیم‌های تهرانی مخالفیم چرا که آنها اعتبار فوتبال پایتخت هستند».

 و این‌گونه امضای نفر سوم حذف می‌شود. البته حرف‌های او براساس قوانین موجود است و بعد از آن هم نفر دوم اعلام می‌کند که حاضر به امضای این نامه نیست؛ «اگر قرار است نقل و انتقالی صورت گیرد، باید در سطح تهران و با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی باشد».

این‌گونه، رئیس تربیت بدنی تهران هم اعلام می‌کند که حاضر نیست مجوز خروج باشگاهی را از تهران صادر کند. کار در همین شروع به بن‌بست می‌رسد و امید‌ها ناامید می‌شود. حالا نامه انتقال تیم‌ها از تهران 2 امضا تا قانونی شدن کم دارد. البته لازم بودن این 5‌امضا راهکاری است که در قانون برای جلوگیری از سوء‌استفاده از امتیاز تیم‌های لیگ برتری درنظر گرفته شده است تا خدای ناکرده کسی از این راه، درآمد و شهرت‌زایی برای خود نسازد.

 با این همه، تازه این در صورتی است که رئیس فدراسیون فوتبال با انتقال موافق باشد. اما این مسائل فقط در بعد ورزشی است و مشکلات دیگری هم وجود دارد که در خصوصی‌سازی و اجرای اصل44 خودنمایی می‌کند.

اصل دست و پا گیر
«طبق برنامه سوم توسعه اقتصادی، انتقال باشگاه‌ها به نهادهای دولتی ممنوع است»؛ این جمله را محسن صفایی‌فراهانی می‌گوید تا مشکل بعدی را در راه انتقال باشگاه‌ها از تهران به شهرستان‌ها معرفی کند. بحث کاملا اقتصادی و کسل‌کننده است اما قانون می‌گوید اگر قرار است یک بنگاه دولتی یا خصوصی منتقل یا واگذار شود، باید به بنگاه خصوصی دیگر باشد نه اینکه دوباره به دولت.

اما انتقال باشگاه‌ها به استانی دیگر می‌شود مسیر وارونه برخلاف کل سیاست‌های کشور؛ یعنی طبق اصل 44 تا فلان موعد باید کل کشور خصوصی شود اما باشگاه‌های فوتبال در این سیر در حال دولتی و دولتی‌تر شدن هستند؛ چون نه بخش خصوصی در ایران توان تیم‌داری دارد و نه اینکه در استان‌های موردنظر کمترین امکاناتی برای تیمی‌ در حد لیگ برتر وجود دارد.

در این میان فقط می‌ماند دولت که توانایی مالی فراهم کردن امکانات را دارد و به همین دلیل است که معمولا استانداری‌ها در مراحل اولیه مذاکرات قرار می‌گیرند. حالا می‌شود یک‌ بار دیگر مرور کرد؛ انتقال تیم‌های تهرانی به نهاد دولتی در استان‌های دیگر و کلماتی که بعدش قرار می‌گیرد؛ «ممنوع است».

حالا اگر به هر زحمتی بتوانند از این قسمت فرار کنند و بنگاهی نیمه خصوصی را بیابند، یک مشکل دیگر پیدا می‌شود؛ متولی اصلی انتقال بنگاه‌های دولتی به‌خصوصی سازمان خصوصی‌سازی است و همه این اتفاقات باید از طریق این سازمان رخ بدهد؛ ضمن اینکه قوانین سازمان خصوصی‌سازی برای واگذاری بنگاه‌های دولتی کاملا واضح و روشن است. اولین راه، مذاکره بین 2 بنگاه است که فقط در صورت ورشکسته شدن بنگاه دولتی صورت می‌گیرد.

بین باشگاه‌ها هم برای انتقال، مذاکره صورت می‌گیرد اما باشگاهی ورشکسته نشده تا این مذاکرات قانونی باشد. دومین راه، اجاره دادن باشگاه‌هاست و سومین راه، واگذاری از طریق مزایده است و چهارمین راه، ورود به بورس.

این 4 راه هم می‌شود سد قانونی دیگر در برابر انتقال باشگاه‌ها. البته حتما لازم به توضیح نیست که این 4 راه، از سوءاستفاده‌های اقتصادی جلوگیری می‌کند.

همدان؛ سرمشق دیگران
اوضاع خیلی پیچیده شده و در این شرایط به نظر نمی‌رسد که انتقال هیچ باشگاهی از تهران ممکن باشد چون از هر طرف که وارد می‌شوند قانون مخالف انجام چنین کاری است؛ لابد به اسم مردم، سوء‌استفاده‌هایی انجام می‌گیرد.

اما اگر همدان سرمشق قرار گیرد، هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. مسئولان پاس همدان راهش را اعلام نکردند اما به راحتی توانستند 2امضای کسرنامه را بگیرند. در آن روز‌ها که اداره تربیت بدنی تهران مخالف انتقال بود، شایعه شد که رئیس‌اش در حال تغییر است؛ پس ناگهان تمام راه‌های غیرقانونی شکلی قانونی به خود گرفت و جمشید تقی‌زاده به راحتی آب‌خوردن پای نامه انتقال را امضا کرد.

بعد‌ها هم هیچ‌کس در مورد شایعه برکناری او چیزی نشنید و خدا را شکر او هنوز مدیرکل تربیت‌بدنی تهران است. رئیس هیات فوتبال تهران هم با گفتن چنین جملاتی نامه را امضا کرد؛ «ما بحث قانون را می‌کردیم. این نامه 5 امضا احتیاج داشت که الان دارد».

این از بحث‌های ورزشی. و اما در بحث خصوصی‌سازی، شرکت غار علیصدر اعلام کرد که 40درصد از سهامش به باشگاه واگذار شده و بعد هم نام شرکت پتروشیمی ‌همدان سر زبان‌ها افتاد تا همه مطمئن باشند که یک بنگاه خصوصی باشگاه را اداره می‌کند و مشکلی برای انتقال وجود نداشته است. اما هنوز همه می‌دانند که بدون حمایت مالی استانداری همدان، چرخ تیم پاس نمی‌چرخد.

 اگر استان‌های دیگر تا این قسمت کار را بتوانند از پاس الگو بگیرند، نحوه واگذاری‌اش کار سختی نخواهد بود؛ چون به هر حال در واگذاری پاس تهران، نیروی انتظامی ‌اموال دولتی(منظور همان باشگاه است) را به یک شرکت هدیه داد؛ در صورتی که هدیه کردن اموال عمومی‌ کاری کاملا غیرقانونی است. پس استان‌هایی که قرار است هزینه انتقال تیم‌های لیگ برتری را بپردازند، دیگر نباید از این موضوعات پیش پا افتاده، غمی‌ به دل خود راه بدهند.

کد خبر 44191

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز