سلسلهنشستهای کارگاهی «نظریهها و روشها»؛ جلسة هفتم: کمّی یا کیفی، کدام روش؟
هفتمین جلسه سلسلهنشستهای کارگاهی «نظریهها و روشها» در روز دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷، با سخنرانی دکتر یونس شکرخواه، استادیار گروه مطالعات اروپای دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران با عنوان «کمّی یا کیفی، کدام روش؟» در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
دکتر شکرخواه در ابتدای سخنان خود به تمایز میان method و methodology اشاره کرد. سپس، به بیان ویژگیهای روشهای کمّی و کیفی پرداخت. در نتیجهگیری نیز بیان داشت هیچ رجحانی میان این دو روش وجود ندارد. بسته به موضوع تحقیق، هر یک از این دو روش که بتواند راه بهتری پیش روی محقق بگذارد، قابل استفاده است. در ادامه متن سخنرانی وی آمده است.
میان روش تحقیق (method) و روششناسی تحقیق (methodology) تفاوت وجود دارد. روششناسی مرحله اندیشیدن درباره آغاز تحقیق و فلسفه تحقیق است: چه باید کرد؟ اما، در بحث روش تحقیق محقق از تحقیق فهم یافته است و وارد مرحله اجرا میشود و دست به انتخاب میزند. برای مثال، قدرت زبان در ذهن افراد است و زبانشناسان در این مرحله به آن توانش زبانی (competency) میگویند. وقتی به تکلم درآمد کنش زبانی (performance) است. با این قیاس روششناسی مرحله ذهن است و روش تحقیق مرحله اجرا.
همچنین، میان چارچوب نظری (theoretical framework) و چارچوب مفهومی (conceptual frame work) تفاوت جدی وجود دارد. تحقیقات بزرگ و خوب در بهترین حالت به بیان نظریه ختم میشود. محقق بدون نظریه به پیش میرود تا به نظریه برسد. چارچوب نظری بزرگتر از چارچوب مفهومی است. چارچوب نظری در بطن خود چارچوبهای مفهومی را داراست. در چارچوب نظری محقق با تکیه بر نظریه و با پشتوانه آن کار خود را آغاز میکند. در چارچوب مفهومی محقق مؤلفهای را به مؤلفههای موجود بر پایه نظریهای منتخب میافزاید و ذائقه شخصی خود را در تحقیق وارد میکند و شاخهای را به درخت دانش پیوند میزند. میتوان چارچوب مفهومی را پارادایم تحقیق خواند. در چارچوب مفهومی برخی پارامترهای نظریه را با دقت بیشتری بررسی میکنیم.
دکتر شکرخواه در اشاره به جایگاه استفاده از چارچوب نظری و چارچوب مفهومی به ساختار رسالهها اشاره کرد و گفت هر پایاننامهای از پنج بخش تشکیل شده است. در رسالهها طرح مسئله فصل نخست را به خود اختصاص میدهد و فصل دوم مرور ادبیات است، مرور متون علمی از جمله مجلات علمی، کتابها و رسالهها؛ و فصل سوم عمدتاً جای روش تحقیق (methodology) است. چه روشی را انتخاب کردهاید از کدام چارچوب نظری تبعیت میکنید؛ دنبال کدام چارچوب مفهومی هستید؛ و چه متغیرهایی دارید؛ بهعبارت بهتر در فصل سوم به شیوههای درک و تبیین خود اشاره میکنیم. نه در روشهای کیفی و نه در روشهای کمّی، در هیچ یک نمیتوان این فصل سوم را نادیده گرفت. فصل چهارم به یافتهها اختصاص دارد. (در این بخش میگوییم یافتم، نمیگوییم حل شد و نمیتوانیم بیدلیل یافته خود را به زمین و زمان تعمیم دهیم.) فصل چهارم فصل فهرستکردن یافتههاست و بس. در فصل پنجم جمعبندی میکنید و به محدودیتهای پژوهشتان اشاره میکنید و اگر پیشنهاد یا پیشنهاداتی هم دارید به آنها اشاره میکنید. بعد هم نوبت کتابشناسی میرسد و جداول و گرافها و ضمایم. میتوانید در فصل اول هم به اختصار و پس از طرح مسئله و اهمیت آن؛ به چارچوبهای نظری و مفهومی و روشتان هم اشاره کنید یا حتی در پایان فصل دوم پس از اتمام مرور ادبیات بگویید من حالا با این چارچوبهای نظری و مفهومی و با این روش تحقیق کارم را دنبال میکنم.
دکتر شکرخواه در ادامه گفت: روشهای کمّی و کیفی از جنبههای مختلف قابل بررسی است. از منظر تمرکز بر تحقیق، در روشهای کیفی دنبال درک ماهیت و ذاتایم و با مفاهیم و چیستیها و چراییها و چگونگیها سروکار داریم، در حالی که در روشهای کمّی بر چه تعداد، چه اندازه و برچقدرها متمرکز میشویم. چه در روشهای کمّی و چه در روشهای کیفی، نظریهها (تئوری) طرف توجه است.
روشهای کیفی از منظر فلسفی بیشتر پدیدارشناسانه است. بر پایه منطق پدیدارشناسی (phenomenology) و تعامل نمادین (symbolic interaction) حرکت میشود و در تحقیقات رسانهای و فرهنگی کاربرد بسیار و جدی دارد. تعامل نمادین در واقع درک ارزش افزوده پدیده مورد بررسی است. در این روشها با ذهن مخاطب و رابطه میان ذهنیت و عینیت سروکار داریم و فراتر از نمادهایی حرکت میکنیم که مقبولیت عمومی دارد. زبانشناسان نشانهها را به سه دسته نماد (symbol)، نمایه (index) مانند تابلوی قاشق و چنگال در جاده که معرف رستوران است و شمایل (icon) تقلیدی از فضایها و مکانها و اصوات است، مانند تیکتاک که معرف ساعت است. تقسیم میکنند. در تحقیقات فرهنگی کار روی نمادها و نقش آنها از تحقیقات بسیار جذاب است.
اما روشهای کمّی بر پایه اثباتگرایی و منطق تجربهگرایی استوار است. در روشهای کمّی مفهومها (concept) نخست به سازه (construct) و سپس به داده عملیاتی یا تجربی (operational data) تبدیل میشود. فلسفههای روشهای تحقیق کمّی و کیفی سبب میشود این دو روش از هم فاصله بگیرد نه آنکه از هم جدا شود.
روشهای کمّی و کیفی با عبارات متفاوتی همراه است. عبارات همراه با روشهای کیفی عباراتی است نظیر مطالعات میدانی (fieldwork)، انسانشناسی و قومنگارانه (ethnographic)، طبیعتگرایی (naturalistic)، و مبتنی بر درونمایهها (grounded)، و موضوعی (subjective).
اما عباراتی که در روشهای کمّی به کار میرود از این قبیل است: تجربی (experimental)، آزمایشی (empirical) و آماری (statistical).
بسته به هدف تحقیق، روشهای کیفی با درک، توصیف، اکتشاف و گمانهزنی و روشهای کمّی با پیشبینی، نظارت، شرح، اثباتپذیری و آزمون نظریه سروکار مییابد. دکتر شکرخواه افزود: «همینجا بگویم اگر فرضیه بهکار میگیرید لطفاً از if … then (اگر ... سپس) استفاده کنید تا فرضیه شما یک حدس اکادمیک باشد.»
به لحاظ تنظیم، روش کیفی طبیعی و متعارف و روش کمّی دستساز و نامتعارف است.
نمونهها در روش کیفی کوچک، غیرتصادفی و نظری، و در روشهای کمّی بزرگ، تصادفی و بازنمایی شده است.
در روش جمعآوری دادهها در روشهای کیفی خود محقق ابزار اولیه و اصلی محسوب میشود و با مصاحبه و مشاهدات شخصی سروکار دارد. اما در روشهای کمّی ابزارهای بیجان نظیر مقیاسها، آزمونها، پرسشنامه، رایانه و نظرسنجیها بهکار میآید.
وجه تحقیق در روشهای کیفی استقرایی (inductive) و بر پایه محقق و در روش کمّی قیاسی (deductive) و بر پایه روشهای آماری است.
یافتههای روشهای کیفی ادراکی و کلنگرانه است و در روشهای کمّی جزنگر و تقلیلگرایانه.
روشهای تحقیق کیفی و کمّی ممکن است بر پایه تجربی، مشاهده، مصاحبه، مبتنی بر نظریه، و گروههای هدف استوار باشد. نوع مطالعه ممکن است قومنگاری، پدیدارشناسی، زندگینامه، تحلیل مستندات و تاریخی باشدو تحلیل دادهها نیز ممکن است موضوعی، بر پایه روابط مشترک، مفهومی و تفسیری باشد.
از جمله مزایای روشهای کیفی میتوان به قدرت آن درپاسخ به چراییها و چگونگیها، ایجاد گفتمان منعطف، و تأمین شاخصهای چهرهبهچهره و غیرکلامی اشاره کرد.
از مزایای روش کمّی هم میتوان به این موارد اشاره کرد: پاسخ به پرسشهای چه تعداد یا چه مقدار، تأمین مواد و بنیانهای لازم برای اتخاد تصمیم و بهرهمندی از قدرت آمار.
از جمله معایب روشهای کیفی مقدارهای کم است و از جمله معایب روش کمّی گرانبودن و زمانبربودن و ساختار ثابت پرسشنامهها ست.
در روش کمّی محقق سعی میکند جدا از موضوع تحقیق بایستد در حالی که در روش کیفی ذهن محقق در موضوع تحقیق غرق میشود.
تحلیل در روشهای کمّی دادههای عددی است که توصیف یا استنباط ریاضی میشود، در حالی که در روشهای کیفی تحلیل دادههایی نظیر کلمات، تصاویر و اشیا با استفادههای کدهای توصیفی، نمایهها، روایتها، نمودارهای یکپارچه و تحلیل موضوعی صورت میپذیرد.
روش کیفی ممکن است تجربهگرایانه باشد،در عین آنکه ارقام کم در آن را نمیتوان لزوماً نشانه ضعف آن دانست.
دکتر شکرخواه در بحث روایی و پایایی هم گفت روایی (validity) در حقیقت یعنی اینکه بین عناصر تحقیق رابطه درستی برقرار است. اما اگر بیاییم و نتایج پژوهش را با روشهای دیگر هم بررسی کنیم و به همان نتایج برسیم، میتوانیم بگوییم پایایی (reliability) برقرار است و پژوهش حالا قابلیت تعمیم دارد. روایی مربوط به درون تحقیق و پایایی مربوط به بیرون از تحقیق است.
مسیر تحقیق کیفی به قرار زیر است: نگرش، پیشزمینه و باور محقق، راهبرد جمعآوری داده، تحلیل داده، فنون نمونهگیری، و فرضیههای فلسفی.
روشهای کمّی و کیفی بیشتر به لحاظ میزان انعطاف در طراحی تحقیق با هم متفاوت است. در تحقیقهای کمّی ابزارهای مورد استفاده محقق بیشتر سفت و سخت و پاسخ به پرسشها از نوع مقولهای است. حال آنکه در پژوهشهای کیفی ابزارهای مورد استفاده بیشتر انعطافپذیر و تعاملی است.
در جمعبندی مطالب باید گفت، در اتخاذ روشهای تحقیق نباید بهدنبال این بود که روشهای کیفی بهتر است یا روش های کمّی؛ باید دید کدام روش گره کار تحقیق شما را بهتر باز میکند و کدامیک در کاهش درد مورد نظر شما مؤثرتر است.
نظر شما