زهرا اردشیری: فرقی ندارد که ساکن کدامیک از محله‌های تهران باشید؛ این روزها چشم و حواس همه به محله فردوسی است.

محله فردوسی

جایی که مرکز اصلی خرید و فروش ارز پایتخت به شمار می‌رود. هجوم دلالان و حضور گسترده مردم برای خرید یا فروش دلار نان بعضی از کاسبان محل را حسابی چرب و چیل و پر روغن کرده است، اما عده‌ای از کاسبان و ساکنان محله فردوسی هم از نان خوردن افتاده‌اند.

محله فردوسی این روزها شرایط عجیبی دارد و حال و هوای آن به شدت متأثر از حوادث و اتفاقاتی است که در شهر‌ها و حتی کشور‌های دیگر رقم می‌خورد. یک روز آنقدر خلوت است که هوا تاریک نشده، همه کرکره‌ها را پایین کشیده و به خانه‌هایشان می‌روند و گاهی تا پاسی از شب جمعیت درهم می‌لولند.

یک روز آنقدر همهمه است که صدا به صدا نمی‌رسد و گاهی هم انگار خاک مرده پاشیده‌اند! گزارش ما از خیابان فردوسی است، از خیابانی که قبضه صرافان و دلالان دلار شده است. با اهالی محله، کاسبان و جامعه‌شناس در رابطه با تأثیرحضور صرافی‌ها در بافت محله فردوسی صحبت کردیم.

این روزها بازار صرافی‌ها در محله فردوسی داغ داغ است. با هر اتفاق جهانی، چشم همه به اعداد و ارقام شیشه‌های صرافی‌های فردوسی است. دلالان ارز هم در داغی این بازار بی‌تأثیر نیستند. چرا راه دور برویم، همین چند روز پیش وقتی اخبار پایین آمدن نرخ دلار را شنیدیم خیلی‌ها به محله فردوسی آمدند تا خودشان از نزدیک شاهد این اتفاق باشند. البته محله فردوسی و بازار صرافان هرچند وقت یکبار آنقدر شلوغ می‌شود که باعث شکوه اهالی محله و کاسبان دیگر می‌شود.

چند سال پیش بود که کاسبان دیگر این محله در اعتراض به شلوغی خیابان و مغازه‌های صرافی و هجوم مردم به این مغازه‌ها قصد اعتصاب داشتند و کرکره مغازه‌هایشان را برای چند ساعتی پایین کشیدند. در یکی از همین روزهای پر آشوب محله فردوسی سراغ اهالی محله رفتیم. اهالی‌ای که اعتقاد دارند محله‌شان دیگر برای سکونت مناسب نیست و تبدیل به یک محله بزرگ تجاری شده است.

در یکی از فرعی‌های این خیابان که هنوز خانه‌های مسکونی زیادی در آن دیده می‌شود با چند نفر از اهالی گفت‌وگو می‌کنیم. «مرتضی موسوی» 57 ساله است و از 20 سالگی در این محله زندگی می‌کند. او می‌گوید: «بافت این محله به کلی تغییر کرده است. یک روز آدم‌های معروفی مثل صادق هدایت، ملک‌الشعرای بهار و ... در محله فردوسی ساکن بودند اما حالا همه از این محله به‌خاطر تجاری شدن آن نقل مکان کرده‌اند. سر هر کوچه آن چند دلال ایستاده است. از خرید و فروش ارز خارجی تا فیلم خارجی همه توسط این دلال‌ها انجام می‌شود.»

  • دعوا، خفتگیری و دزدی داستان هر روز

کم‌کم دور و برمان شلوغ می‌شود و اهالی محله با هیجان زیاد اعتراض خود را بیان می‌کنند و تعدادشان لحظه به لحظه بیشتر می‌شود. «محسن موسیوند» می‌گوید: «حاضرم به شما ثابت کنم در همین کوچه که مسکونی به نظر می‌رسد یکی در میان خانه‌ها انبار هستند. اهالی حیاط یا اتاقی از خانه‌شان را برای کاربری انبار اجاره می‌دهند. رفت‌و‌آمد‌های غریبه‌ها به خانه‌ها، خالی کردن بار و سر و صداهای ناشی از آن آرامش را از ما سلب کرده است.

چند وقت پیش یکی از مغازه‌داران این حوالی از من خواست حیاط خانه‌ام را به او اجاره بدهم، آن هم به قیمت ماهی یک میلیون تومان، البته در این وضعیت اقتصادی پیشنهاد وسوسه‌انگیزی است اما من دلم نمی‌خواهد هر روز یک غریبه وارد خانه‌ام شود.» او ادامه می‌دهد: «مقصر همه این اتفاق‌ها صرافی‌هایی هستند که در این محله مثل قارچ رشد کرده‌اند. هر وقت دلار بالا و پایین می‌شود ما نگران امنیت محله‌مان هستیم. از دعوا و درگیری تا دزدی و خفتگیری! باید شاهد همه این اتفاقات باشیم.

بارها سر همین بالا و پایین شدن دلار جلو صرافی‌ها دعواهای خونینی شده است که با دخالت نیروی انتظامی خاتمه پیدا کرده. وقتی بازار خرید و فروش ارز در صرافی‌های فردوسی داغ می‌شود، سر و کله خفتگیرها هم پیدا می‌شود. خفتگیرها با موتور در کوچه‌ها پرسه می‌زنند و در یک آن کیف بخت‌برگشته‌ای را می‌قاپند. گاهی صدای داد و هوار می‌شنویم و متوجه می‌شویم باز هم کیف کسی را دزدیده‌اند.» مشکلات ساکنان محله فردوسی تنها به صرافی‌ها در این محله محدود نمی‌شود. شکایت اصلی آنها این است که چرا محله مسکونی‌شان به محله‌ای تجاری تبدیل شده است.

خانه‌ها یکی یکی خراب می‌شوند و جای آنها را پاساژ و مجتمع‌های تجاری می‌گیرد. «‌‌محمد احمدی» رئیس شورایاری محله فردوسی می‌گوید: «متأسفانه محله فردوسی شب‌های تاریکی دارد چون به محله‌ای تجاری تبدیل شده است. از صبح زود تا غروب دچار ازدحام است. اما ساعت 9 شب به بعد کاسبان کرکره مغازه‌ها را می‌کشند و همه محله را ترک می‌کنند و فردوسی تبدیل به محله‌ای ساکت، خلوت و تاریک می‌شود و امنیت بسیار پایین می‌آید.

خیلی از اهالی به همین دلیل می‌خواهند خانه‌هایشان را بفروشند و بروند.» او درباره ازدحام مردم مقابل صرافی‌ها هم می‌گوید: «اکثر اوقات همین‌طور است. پیاده‌رو‌های شلوغ محله فردوسی که همه در حال خرید و فروش ارز هستند امان ما ساکنان را بریده است. هر بار که این خیابان شلوغ می‌شود با کمک «سرهنگ حسنوند‌» رئیس کلانتری 109 به قائله خاتمه می‌دهیم اما دوباره فردا همان آش است و همان کاسه. سال 96 تمام مغازه‌داران این حوالی می‌خواستند اعتصاب کنند که با گفت‌وگو مشکل حل شد اما نارضایتی مردم تمام نشده است.»

  • در این بازار داغ جیب ما پر می‌شود

مغازه‌های صرافی از میدان فردوسی تا چهارراه استانبول و حتی تا نزدیکی‌های میدان توپخانه دیده می‌شوند اما تجمع آنها در میدان فردوسی است. اغذیه‌فروشی‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها و حتی کیوسک‌های روزنامه‌فروشی از حضور صراف‌ها و شلوغی و ازدحامی که هرچند وقت یکبار ایجاد می‌شود راضی‌اند. یکی از رستوران‌های معروف نزدیک به صرافی‌های میدان فردوسی می‌گوید:

«دلار که بالا می‌رود و مردم به این محله هجوم می‌آورند، کار و کاسبی ما هم سکه می‌شود. وقت سر خاراندن هم نداریم. مردم ترجیح می‌دهند حالا که از صبح تا شب در حال خرید و فروش ارز هستند یک غذای خوب هم بخورند و ما هم استقبال می‌کنیم. در کل آشفتگی در بازار ارز یک اتفاق عالی برای مغازه ما محسوب می‌شود. البته امیدواریم همین‌طور نماند اما بالاخره هرکسی فکر کار و کاسبی خودش است.» کمی جلوتر کیوسک روزنامه‌فروشی‌ای هست، رونق کسب و کارش وسط این آشفته بازار دست‌کمی از مدیر آن رستوران ندارد.

او می‌گوید وقتی میدان فردوسی شلوغ می‌شود، من سفارش 100 باکس سیگار می‌دهم. گاهی این 100 باکس در یک روز تمام می‌شود. فروش سیگار و آب معدنی خیلی زیاد می‌شود و برای من پر از منفعت است.» اما مغازه‌های چرم‌فروشی خیابان فردوسی از این اوضاع راضی به نظر نمی‌رسند. بعضی‌هایشان از شلوغی و ازدحام و حتی بالا رفتن ارز آنقدر کلافه هستند که نمی‌خواهند حرفی بزنند. «‌‌رسولی» یکی از فروشنده‌ها می‌گوید: «مغازه‌های صرافی خیابان فردوسی که شلوغ می‌شود کار و کاسبی ما هم کساد می‌شود. چه کسی حاضر است در این آشفته بازار ناامنی برای خرید کیف و کفش بیاید. دلال‌ها به این آشفتگی دامن زده‌اند. ما انتظار نداریم صرافی‌ها را تعطیل کنند اما این دلال‌ها باید ساماندهی شوند.

  • تغییر هویت محله فردوسی

«هویت هر محله باید حفظ شود در غیر‌این صورت مردم به محل زندگی‌شان بی‌میل و بی‌تعصب می‌شوند.» «پوریا گل‌محمدی» جامعه‌شناس و رفتار‌شناس با بیان این جمله می‌گوید: «وقتی بحث محله‌محوری در تهران مطرح شد، قرار بود تعصبات محلی افراد را تقویت کنیم. از آنها بخواهیم محله خودشان را دوست داشته باشند و از حریم آن حفاظت کنند. حالا وقتی یک محله مسکونی تبدیل به پاتوق دلالان، صرافان و حتی خرید و ‌فروش‌ها زیرزمینی شود، هویت محله هم کم‌کم دستخوش تغییر می‌شود.

اهالی محله ابتدا مقاومت می‌کنند و کم‌کم خودشان هم با این موج همراه می‌شوند و همان‌طور که مشاهده می‌کنید قسمتی از خانه‌هایشان را اجاره می‌دهند که آنها هم در این بازار نفعی ببرند. باید از شهرداری یا دستگاه‌های مسئول درخواست کرد که دلالان خیابان فردوسی را جمع کنند و جای خاصی برای این نوع خرید و‌ فروش‌ها به آنها بدهند. به علاوه، مرز تجاری و مسکونی محله فردوسی مشخص شود. متأسفانه این روزها در این محله هرکسی هر جایی دلش بخواهد مغازه‌ای دایر می‌کند و این موضوع هویت محله فردوسی را از بین برده است.»

  • تاریخچه‌ای از حضور صراف‌ها در فردوسی

داستان ورود صراف‌ها به خیابان فردوسی به سال 1278 برمی‌گردد. زمانی که بانک شاهی تأسیس شد و تعدادی از سرمایه‌داران یهودی اطراف چهارراه استانبول‌ بند و بساطشان را پهن کردند و خرید و فروش ارز خارجی انجام می‌دادند. مدتی بعد یهودیان به خیابان فردوسی آمدند و نخستین مغازه‌های صرافی را راه انداختند. طولی نکشید که تعداد مغازه‌ها زیاد شد. در کمتر از 2 سال، دولت وقت فعالیت مغازه‌های صرافی را ممنوع اعلام کرد و بساط صرافان از خیابان فردوسی برچیده و دوباره فردوسی به پاتوق آنتیک‌فروشی‌ها تبدیل شد. اما انگار صراف‌ها برای این محله دندان تیز کرده بودند.

حوالی خیابان فردوسی به دلیل وجود بانک مرکزی و بانک ملی و سفارتخانه‌ها بهترین مکان برای مغازه‌های صرافی بود. به همین دلیل اواخر دهه 40 دوباره صراف‌ها به این خیابان هجوم آوردند. نخستین مغازه‌های صرافی متعلق به «حاج مراد نخی موسی» معروف به مغازه «پدر و پسر» بود. صرافی «لاوی» متعلق به حاج کریم آفتابی و صرافی «جواهری» که متعلق به حاج احمد جواهری و پسرانش بود هم از نخستین صرافی‌های محله فردوسی بودند.

کد خبر 418887

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha