«همسرم مهریه ۱۵۰۰سکه‌ای خود را به اجرا گذاشت و من مجبور شدم برای پرداخت مهریه دست به سرقت بزنم.» این بخشی از اعترافات مردی است که به جرم سرقت و زورگیری دستگیر شده است.

به گزارش همشهری، متهم و همدستانش درقالب گروه‌های دو یا سه نفره موتورسوار راهی خیابان‌های شرق تهران می‌شدند و با دیدن افرادی که سرگرم صحبت با موبایل بودند، گوشی آنها را سرقت می‌کردند. با شکایت شاکیان، کارآگاهان پایگاه ششم آگاهی موفق شدند ردی از دزدان به دست آورند و هر سه عضو باند را دستگیر کنند.

متهمان دیروز برای تحقیق به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تهران انتقال یافتند و به ده‌ها سرقت اعتراف کردند و در ادامه با دستور قاضی علی‌وسیله ایرد‌موسی برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.

  • انتخاب اشتباه، زندگی‌ام را تباه کرد

سرکرده باند سرقت می‌گوید به‌خاطر انتخاب اشتباه در ازدواج، زندگی‌اش تباه و مجبور به سرقت شده است. او در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات سرقت‌های سریالی‌اش برای پرداخت مهریه همسرش می‌گوید.

چند وقت است که سرقت می‌کنی؟ از 4ماه پیش شروع به سرقت کردم. راستش 9سال قبل از طریق چت روم با همسرم آشنا شدم. عاشق هم شدیم و پای سفره عقد نشستیم. آنقدر دلباخته او بودم که وقتی گفت دلش می‌خواهد بالاترین مهریه را در میان دختران فامیل داشته باشد چشم بسته قبول کردم. با خودم گفتم کی مهریه داده و کی گرفته است، ما عاشق هم هستیم و می‌خواهیم زندگی کنیم اما خبر نداشتم که این بی‌فکری پس از 9سال می‌شود بلای جانم. زندگی‌مان به جایی رسید که همسرم مهریه‌اش را به اجرا گذاشت و من هم برای پرداخت آن شروع به سرقت کردم.

  • اختلاف با همسرت بر سر چه بود؟

اوایل امسال بود که بیکار شدم. تا پیش از آن در شرکت یکی از دوستانم کار می‌کردم اما دوستم شرکت را جمع کرد و به خارج از کشور رفت. از آن زمان به بعد وضع مالی‌ام خراب شد. مجبور شدم با ماشین مسافرکشی کنم . رفته رفته با همسرم اختلاف پیدا کردم و کار به جایی کشید که او 5‌ماه پیش به همراه پسر 5ساله‌ام خانه را ترک کرد و پیش خواهرش رفت.

بعد از چند روز هم از دادگاه نامه‌ای به دستم رسید که نوشته بود همسرم مهریه‌اش را به اجرا گذاشته است. می‌داند شرایط مالی‌ام خوب نیست اما مهریه‌اش را می‌خواهد. ناچار شدم دست به سرقت بزنم تا با پول دزدی مهریه‌اش را جور کنم.

  • از شگرد سرقت‌هایت بگو؟

4‌ماه پیش وارد یک باند بزرگ 17نفره شدم که با من می‌شدیم 18نفر. با دستور سرکرده به مقابل بانک‌ها می‌رفتیم و پس از زاغ‌زنی با تهدید شوکر، چاقو و قمه دست به زورگیری می‌زدیم. خیلی زود اعضای آن گروه دستگیر شدند و مرا هم لو دادند. به زندان افتادم اما بعد یکی از بستگانم سند گذاشت و تا روز دادگاه آزاد شدم.

اما دیدم دیگر پرونده‌ام سیاه شده و جایی به من کار نمی‌دهند. برای همین موقع دادگاه خودم را معرفی نکردم و باز هم تصمیم به سرقت گرفتم. این‌بار با همدستی 2 نفر از دوستانم سوار موتور می‌شدیم و موبایل قاپی می‌کردیم. حالا هم به‌شدت پشیمانم و اصلا باور نمی‌کنم این من هستم که خلاف کرده‌ام و باید دست‌کم 20سال از جوانی‌ام را در زندان بگذرانم.

کد خبر 397790

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha