رویکرد مشارکتی برای مقابله با مسائل و معضلات شهری و شکلگیری اندیشه مشارکت در ابعاد زندگی، امروزه یگانه راهبردی است که بیش از پیش مورد توجه بوده و به کار گرفته میشود.
در واقع عاملی که از گسترش سریع مشارکت جلوگیری میکند عبارت از نبود فلسفه مشخص و مناسبی که بستر مشارکتجویانه را در بین شهروندان فراهم آورد و درک آن را آسان و نسبت به آن تعهد بیافریند.
اگرچه مشارکت در قالبهای تعاون و همکاری، مفهومی با سابقه در ایران است، اما به مفهوم جدید آن هنوز در جامعه نهادینه نشده، در حالی که به موازات رشد شهرنشینی و دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در فرآیند زندگی شهری و اجتماعی، ضرورت و لزوم مشارکت گسترده و فراگیر شهروندان در ابعاد گوناگون زندگی احساس میشود.
یکی از عرصههای مشارکت اجتماعی، مشارکت شهروندی است. تشویق مردم در مشارکت امور شهری از راههای بهبود زندگی شهروندان محسوب میشود. مشارکت از جمله حقوق اساسی شهروندان به شمار میرود که بر پایه داشتن مجموعهای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی تعریف میشود.
جامعه شناسی، جامعه مدرن را جامعه مدنی میدانند و معتقدند که مهمترین ویژگی جامعه مدرن پیوستگی تفکیک ناپذیر آیین شهروندی و مشارکتهای مدنی است. در واقع جامعهمدنی حوزهای است که در آن تصمیمگیریها از طریق فرآیندهای جمعی و مشارکت فعالانه شهروندان در شرایطی آزاد و برابر صورت میگیرد.
یک شهروند که مشارکت جزء حقوق اساسی او است، میتواند در انواع مشارکتها فعالیت کند. بهعنوان مثال مشارکت اجتماعی (Social participation) یکی از انواع مهم مشارکتها است که مشارکتهای محلهای، شهری، روستایی، انواع انجمنها و... عرصههای آن را تشکیل میدهد که مباحث شهروندی نیز نقطه اشتراک مشارکت اجتماعی و سیاسی است و اقدامات مشترک افراد جهت حق تشکیل انجمنها، اجتماعات و... بهعنوان حقوق اولیه شهروندی از مظاهر مهم مشارکتهای اجتماعی است.
مشارکت یک نوع درگیری فکری و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند. در مشارکت، نقش اصلی با مشارکتکننده است. او باید تلاش کند تا توانائیهای خود را آشکار سازد و این امر هنگامی تحقق مییابد که بیتفاوتی و بیمسئولیتی جای خود را به احساس دلبستگی، اعتماد و مسئولیت بدهد.
جهت بسط و توسعه مشارکتهای شهری، حاکمیت مقتدر، نقش بسیار مؤثری میتواند داشته باشد و امروزه جهت رفع مشکلاتی مانند افزایش فقر شهری، مصرف گرایی، نابرابریهای جنسیتی، اجتماعی و اقتصادی 3 قلمرو دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی میتوانند با شرکت یکدیگر به اقدامات وسیعتری بپردازند. در حقیقت نوع حاکمیت است که منجر به مشارکتهای شهری شده و در جامعه شهری عواملی چون مشارکتپذیری، اعتماد به یکدیگر، توجه به مسائل عمومی، عضویت در نهادها و انجمنهای داوطلبانه و مدنی در میان شهروندان، عامل اساسی در موفقیت نهادهای ادارهکننده شهرهاست.
مثلا کارآمدی و عملکرد بهینه نهادی مثل شوراها هنگامی میسر میشود که شهروندان از ویژگیهای ذکر شده که تحت عنوان سرمایه اجتماعی است، بهرهمند شوند. مشارکت مردم در شهر و امور شهری تأثیر بهسزایی در ایجاد و گسترش توسعه پایدار میتواند داشته باشد، اما بهشرطی که سازمانها و نهادهای مسئول هم با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
چرا که مؤثرترین روش در برخورد با مسائل شهری زمانی حاصل میشود که ابتدا خود سازمانها با یکدیگر مشارکت داشته و با ارائه برنامهها و راهبردهای مشخص منشاء مهمی در ایجاد مشارکتهای شهروندی و توسعه آگاهی و آموزش مردم در مسائل مختلف تلقی شوند. اما بهطور کلی جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری بایستی موضوع مشارکت در سطح وسیعی از جامعه شهری عملی شود.
به گونهای که خانوادهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را هم در برگیرد. امروزه مشارکت مردم در اداره و ساختو ساز شهری در اکثر کشورهای دنیا امری ضروری است.
بهطوریکه استفاده از مشارکتهای مردمی هم برای مقابله با مشکلات شهری و هم برای کاهش جرایم محلی مرسوم است. کشورهای پیشرفته توانستهاند با در نظر گرفتن تمهیداتی، انسانها را قادر به بر آوردهکردن نیازهای خود سازند. در این کشورها موضوع مشارکت شهروندان امری عادی و رایج بوده و اکثریت مردم مسئولیت خود را در قبال زندگی در شهرها به خوبی پذیرفتهاند و خود را در بقا و نگهداری شهر و محل زندگی خود با تمام ظواهر آن سهیم میدانند.
در جامعه کنونی ما، مفاهیمی چون شهر، شهروند، فرهنگ شهرنشینی، مشارکتها و حقوق شهروندی مفاهیم مدرنی هستند که هنوز شکل واقعی خود را پیدا نکردهاند. چرا که از پایه بر این اصل توجه نشده است و امروزه نوعی مدرنیزاسیون شهری بهوجود آمده که وجه مادی آن تا حدی تأمین شده، اما بعد فرهنگی آن که برای ادامه حیات این ارگانیسم لازم است فراموش شده است و تا هنگامی که ارتقای سطح آگاهی و آموزش و توجه به مطالبات مردم در راس کار قرار نگیرد، دست یافتن به مشارکتهای شهروندان در فضای شهری که هنوز بسترسازی فرهنگی و آموزشی صورت نگرفته است کاری بس دشوار است.
یافتهها اگر بر مشارکت ضعیف شهروندان دلالت دارد، به این دلیل است که در برنامهریزیهای شهری جایی برای شهروند در نظر گرفته نشده است، در حالیکه آنها قادر هستند ضوابط را تعیین و نیازهایشان را بهعنوان یک شهروند اولویتبندی کنند.
بنابراین میتوان گفت که تحقق مشارکت، مستلزم فراهم آوردن برخی پیش نیازهاست که عمدهترین آنها عبارتند از:
- آموزش فرهنگ شهرنشینی و اطلاع رسانی
- بهرهگیری بهینه از امکانات، توانمندیها و استعدادهای موجود در شهروندان
- استفاده از تجربیات کشورهای دیگر که با استفاده از اهرم مشارکت مردم به مبارزه با مسائل و مشکلات شهری برخاستهاند
- آگاهی از نیازها و خواستههای شهروندان
- تلاش در جهت تمرکز زدایی
- تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار
- وجود مدیریت مشارکت جویانه و تحقق اهداف توسعه شهری
- اجرای سیاستهای اساسی در حمایت از محلههای شهر
- بهبود شرایط زیستمحیطی خانوادهها در محله و مناطق
- استفاده از تجربیات مدیریت محلی و شورایاران
- ارتقاء سطح امنیت اجتماعی در شهر
- بهرهگیری از NGOها و سازمانهای مردم نهاد
- توسعه رویکرد شهروندمداری در جامعه و توسعه اعتماد اجتماعی بین مردم
- ارتقاء نقش تعاملی و حمایتی شهرداری تهران از گروهها و پایگاههای مردم نهاد
- ارائه آموزشهای شهروندی فراگیر و اطلاع رسانی اثر بخش از طریق حوزههای تخصصی در راستای مأموریتهای ذاتی شهرداری
- پاسخگویی به نیازها و مطالبات اجتماعی
بنابراین مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهرهگیری از مشارکت مردم است که این مهم از طریق ارزش گذاری بر دیدگاههای مردم در موضوعات مختلف شهری که تعلق اجتماعی و اعتماد را ایجاد میکند بهوجود آمده و با مشارکت اجتماعی همه گروههای شهری که بهعنوان راهبردی جهت تغییرات شهری است میتواند تأثیر گذار باشد.