یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۳
۰ نفر

جواد رسولی: یادداشت هفته پیش درباره این سؤال بود که این آشوب برآمده از فضای مجازی که ابعاد فاجعه را مدام بزرگ‌‌تر و عظیم‌‌تر می‌کند تا همه‌‌چیز و همه جا را در بر بگیرد، مخاطبان را نگران و ناامید کند و اعتماد به نیروهای در حال عملیات در صحنه (در این مورد خاص زلزله) را از بین ببرد از کجا می‌آید؟ و آیا نباید نگران این پدیده باشیم؟

جواد رسولی

براي يافتن پاسخ اين سؤال، اول بايد چيزهايي را مرور كنيم و فرض‌‌هايي را بپذيريم. نخستين و مهم‌ترين موضوع دانستن اين واقعيت است كه طي 15سال اخير و با ظهور اينترنت، ماهيت كار رسانه‌اي دچار تغييرات بزرگي شده است. اگر پيش از اين رسانه‌هاي سنتي مثل روزنامه‌ها و راديو و تلويزيون، به‌صورت يكطرفه نبض اطلاع‌رساني را در دست داشتند و به افكار عمومي و مخاطبانشان جهت مي‌دادند، حالا اين شرايط به نفع همان مخاطبان متحول شده است. به نفع آنها، چون حالا و با وجود شبكه‌‌هاي اجتماعي متكثر و متنوع، هركسي قدرت اين را دارد كه تبديل به رسانه شود.

يك اكانت توييتري يا فيسبوكي، يك كانال تلگرامي يا يك حساب اينستاگرامي مي‌تواند تبديل به صدايي مستقل و با فاصله از رسانه‌هاي رسمي شود، مخاطبان فراواني جمع كند و بر نگاه آنها به رخدادها تأثير بگذارد. پذيرفتن اين نكته مهم است چون به اين ترتيب رسانه‌‌هاي رسمي و سازماني بايد بتوانند در اين شرايط جديد محتوا توليد كنند و از جريان پر شتاب اطلاع‌رساني عقب نمانند. به‌نظر مي‌رسد كه رسانه‌هاي رسمي ما به‌خصوص رسانه ملي هنوز نتوانسته‌اند اين شرايط جديد را به خوبي درك كنند و به همين دليل در رخدادهايي مثل زلزله كه سرعت اطلاع‌رساني يك ضرورت است، هنوز نمي‌توانند چابك و كارآمد باشند.

رويكرد قديمي و سنتي «پدرانه»اي كه رسانه ملي دنبال مي‌كند و مي‌كوشد با آن نوعي از اطلاع‌رساني را عرضه كند كه به «صلاح» مخاطبان است، اين رسانه را درست زماني كه مخاطبان بيشترين نياز را به اطلاعات دقيق و تحليل‌ها و گزارش‌هاي معتبر دارند، از جريان اطلاع‌رساني خارج مي‌كند و ميدان در اختيار رسانه‌هايي قرار مي‌گيرد كه سرعت بالاتري دارند و با كمترين ميزان داده، بيشترين روايت‌‌ها و تحليل‌‌ها را مي‌سازند. آن آشوب و طوفان رسانه‌‌اي 2 روز اول زلزله كرمانشاه، نتيجه چنين فضايي است. يك نمونه موفق از درك اين شرايط جديد و تطبيق سريع و مؤثر با آن در همين روزهاي اخير، حساب توييتر جمعيت هلال‌احمر بود.

درست در فضايي كه خرده‌روايت‌هاي بي‌اعتمادي به سازمان‌هاي رسمي كمك‌رساني مدام بازنشر مي‌شدند، اين حساب توييتري فعالانه شروع به اطلاع‌رساني درباره ريز عمليات امدادگران و ميزان كمك‌هاي مردمي كرد. اگرچه اين كار كمي دير اتفاق افتاد اما به سرعت تبديل به صدايي شد كه ميان انبوه صداهاي ديگر قابل شنيدن بود. كار مؤثر ديگري كه اين حساب انجام داد، شناسايي شايعات بي‌اساسي بود كه در حال پخش بودند و سپس پاسخ‌دادن مستدل و با فكت به آنها به اين ترتيب ابهام‌ها و سؤالاتي كه درباره جنس امدادها و نوع كمك‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي دست به‌دست مي‌شد، تا حدي پاسخ داده مي‌شدند و يا لااقل فضايي از بحث و گفت‌وگو را باز مي‌كردند.

در رخدادهاي مربوط به همه‌پرسي استقلال و حوادث بعد از آن در كاتالونيا، حساب توييتر پليس كاتالونيا، در همين مسير حركت كرد و اخبار را لحظه به لحظه، با سرعت و شفافيت پوشش مي‌داد؛ طوري كه حتي مخالفان استقلال هم اخبار را از همين كانال دنبال مي‌كردند و به اين ترتيب عملكرد اين حساب، در جنجالي‌ترين و حساس‌‌ترين روزهاي تنش سياسي و اجتماعي، جريان اطلاع‌رساني را به شكلي مديريت كرد كه تا حد ممكن، بيشترين اطلاعات و كمترين تنش به مخاطبانش منتقل شود.

پاسخ به سؤال اول اين متن، از دل همين فضاي تازه رسانه‌اي بيرون مي‌آيد. بايد نگران بود اما نه به‌خاطر شايعات و آشوب‌هاي اطلاع‌رساني در شبكه‌هاي اجتماعي. اين آشوب بخشي از ماهيت اين رسانه نوظهور است. نگراني بايد از كندي و كرختي رسانه‌هاي رسمي باشد كه در زمان‌‌هاي حياتي، حضور سردرگم و كم اثري دارند و به اين ترتيب فضا را براي جولان شايعات و روايت‌هاي فاجعه و به اين ترتيب افزايش بي‌اعتمادي در مخاطبانشان باز مي‌كنند.

کد خبر 390596

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha