شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۴
۰ نفر

نصرالله حدادی: حتما با خواندن تیتر نوشته نگارنده، یاد برخی اعمال و رفتاری افتادید که اهالی دود و دخان به آن مبادرت می‌ورزند و چه‌بسا با خود گفته‌اید: نکند این بابا هم خودش اهل دود و دم است.

خيالتان راحت! حقير تا به امروز سعادت پك‌زدن به «ني قليان» و مشتوك سيگار و حتي از آن بالاتر‌؟(!)نصيبم نشده و بعيد مي‌دانم در اين پيرانه‌سر، سراغ دود و دم بروم.خط و نشان كشيدن برخي از مقام‌هاي مسئول براي قليان‌كشان و قليان‌فروشان چندي است اوج گرفته و گفته مي‌شود به‌زودي براي بيش از 4هزار محل غيرمجاز( مگر مجاز هم داريم؟)ارائه قليان، شمشير را از رو خواهند بست. اما من مانده‌ام چرا در اين ميان حرف از سيگار نمي‌شود؟ آن وقت‌ها كه ما نوجوان بوديم، پيرمردها، اشنو ويژه، هما اطويي و يك قدري گران‌تر، فروردين مي‌كشيدند و اهالي فكر و انديشه زر به كنار لبان خود مي‌گذاشتند و از ما بهتران وانهيل كه نشانه اشرافيت بود و حلقه‌حلقه دودش را به هوا مي‌فرستادند. افراد ميان‌حال و متوسط‌الجيب! وينستون 3‌خط و 4خط و مارلبورو و كنت‌ و مور را از داخل پاكت خارج مي‌كردند و مي‌كشيدند و قدري روشنفكرتر، پس از ترك چپق پَرِشال پدر، به پيپ فرنگي‌ها تمايل نشان داده و از كاپيتان بلاك گرفته تا هاف‌اندهاف و آمفورا دود مي‌كردند.

نوش‌جانشان دارندگي و برازندگي؛ مثل روزگار ما كه تنباكو با طعم آواكادو مي‌كشند! مي‌گويند( البته يكصد سال پيش گفته): «جناب جلالت مآب اجل اكرم مختارالسطنه (حاكم تهران در روزگار مظفرالدين‌شاه) از كوچه‌اي عبور مي‌نمايند. 2نفر عمله در آن كوچه بر در خانه‌اي نشسته، يكي از آنها مشغول كشيدن چپق بوده، چون وزير نظميه از دور پيدا مي‌شود، اين يكي به آن ديگري مي‌گويد: برخيز منظم‌السطنه (لقب ديگر مختار‌السطنه) آمد...، خلاصه هردو برمي‌خيزند و مختارالسطنه با آنها روبه‌رو شده و مي‌گويد: بنشينيد. كريم از شما توقع تكريم ندارد بلكه خود او هم پيش شما مي‌نشيند و سؤالي مي‌كند، جواب دهيد. مي‌گويند: بفرماييد. وزير نظميه بعد از آنكه در كوچه، پهلوي عمله‌ها مي‌نشيند. از آن كه چپق مي‌كشيده مي‌پرسد: ماهي چقدر توتون مي‌خري؟ مي‌گويد: فلان مبلغ. مي‌فرمايند: چقدر كبريت و ساير لوازم؟ عرض مي‌نمايد: فلان. مي‌فرمايد: اگر اين مبلغ را به مصرف واجبات زندگي رساني، يعني قدري مدد پوشاك كني و سهمي را كمك خوراك و از حالا بهتر بخوري و بپوشي بهتر نيست، تا آنكه دود كني و به هوا دهي و مزاج خود را نيز ضعيف نمايي؟ عمله قدري به رفيق خود نگاه كرده، بعد رو به جناب مختارالسطنه نموده و مي‌گويد: به‌خدا راست گفتي، غافل بودم و نمي‌فهميدم. ديگر چپق نمي‌كشم. پس از اين گفته فورا چپق را به زمين مي‌زند و مي‌شكند و ترك تدخين مي‌گويد».

کد خبر 387193

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha