دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۷
۰ نفر

همشهری دو - آزاده باقری: «به ساحل می‌رویم تا ثابت کنیم هم می‌توان تفریح سالم انجام داد و هم از نماز اول وقت غافل نشد.» این جمله بخشی از صحبت‌های مرتضی پورعلی، روحانی ۲۹ساله بابلسری است که تمام تلاش خود را می‌کند تا برای ساعاتی هم که شده دل مردمی که برای گردش به کنار ساحل آمده‌اند را شاد کند.

دل به دریا زدم

 آن هم با روش‌هاي گوناگون؛ از اجراي نمايش تصويري و راديويي گرفته تا بازي و مسابقه‌هايي كه همه سني را در برمي‌گيرد، به‌طوري كه فرقي نمي‌كند بزرگ باشيد يا كوچك، زن باشيد يا مرد، مذهبي تمام‌عيار باشيد يا تا به حال پايتان به مسجد نرسيده باشد. حجت‌الاسلام پورعلي 2سال است كه تلاش مي‌كند جامعه روحانيت بيشتر بين مردم باشد. تا امروز هم 30نفر او را همراهي كرده‌اند؛ 30نفري كه هر كدام در تلاش هستند تا با اجراي برنامه‌هاي مختلف مخاطب‌هاي زيادي را به سمت خود جلب كنند. پورعلي معتقد است آدم‌هايي كه به مسجد مي‌آيند و پاي منبر روحانيت مي‌نشينند، خودشان آمده‌اند و آماده گوش‌دادن هستند اما اينكه يك روحاني به سراغ مردم برود و آنها را مجاب كند پاي منبر و صحبت‌هايش بنشينند كاري سخت‌تر است و در نهايت نتيجه‌اي كه به ارمغان مي‌آورد به تمام سختي‌هايش مي‌ارزد. به همين دليل است كه مي‌گويد با وجود آنكه مي‌تواند هم وكيل شود، هم قاضي و هر روز به يك مسجد برود و سخنراني كند و روضه بخواند، ترجيح مي‌دهد انرژي‌اش را هر روز براي ساعاتي طولاني آن هم بعد از برگزاري كلاس‌هاي صبحگاهي در كنار مردمي بگذارد كه براي تفريح از شهرهاي گوناگون به كنار ساحل آمده‌اند.

نام‌گروه تبليغي‌شان«بقيه‌الله» است و مرتضي پورعلي مي‌گويد اين گروه 3سال است كه زيرنظر دفتر تبليغات حوزه علميه قم در بخش دانش‌آموزي و غيردانش‌آموزي فعاليت مي‌كند. اهل استان مازندران و شهرستان بابلسر است؛ «بابلسري هستم اما ساكن قم. به روزهاي تبليغ كه مي‌رسيم؛ مانند ماه‌هاي محرم، رمضان، فاطميه و... كار ما هم در مسجد، حسينيه و هيئت‌ها شروع مي‌شود. اما اين بخش حضور تبليغي بخش اول فعاليت‌هاي ماست كه معمولا تمام طلبه‌ها و روحاني‌ها انجام مي‌دهند. بخش دوم فعاليت‌هايي كه انجام مي‌دهيم مربوط به حضورمان در ساحل مي‌شود كه از يك سال پيش به‌طوري جدي آن را شروع كرده‌ايم. البته به‌صورت جسته و گريخته از 2 سال پيش در كنار ساحل حضور داشتيم اما مانند امسال جدي نبود. در اين يك سال برنامه‌ها زيباتر و منظم‌تر شده است».

  • مانند باران تابستاني هستيم

روزهاي سه‌شنبه تا جمعه مي‌توانيد مرتضي پورعلي را به همراه تيم بزرگ 30نفره‌اش، از ساعت 6بعدازظهر تا اذان مغرب كنار ساحل بابلسر مشاهده كنيد كه با چه شور و انرژي‌اي مشغول برگزاري برنامه‌هاي متنوع‌شان هستند؛«هفته‌اي 4روز در كنار ساحل برنامه داريم. نام برنامه‌مان را هم گذاشته‌ايم «باران تابستاني». چون باراني كه در تابستان مي‌بارد، جدي نيست و با باران زمستان و پاييز فرق مي‌كند. باران تابستان تنها باعث خنك‌شدن مردم مي‌شود. ما هم به اندازه خنكاي باران تابستاني مي‌خواهيم مردم را شاد كنيم».

  • كشف موقعيت‌هاي جديد تبليغي

اكثر اعضاي گروه آقا مرتضي را روحانيون و طلبه‌ها در برمي‌گيرند اما از زماني كه تيم نمايش هم به آنها اضافه شده غيرطلبه‌ها نيز در كنار آنها مشغول كار و فعاليت هستند. فعاليت‌هايي كه ريشه ايده‌هايش از خود او نشأت گرفته؛ «فضاي تبليغي ما مانند سال‌هاي دور نيست. همانطور كه بسياري از فضاها تغيير كرده فضاي تبليغاتي ما هم تغيير كرده است. ديگر نمي‌توان مانند گذشته انتظار داشت اكثر مردم در مسجد و هيئت حضور داشته باشند. از طرف ديگر اين روزها تعداد روحاني‌هايي كه از حوزه علميه خارج مي‌شوند بسيار بيشتر از مسجد و حسينيه‌هاي كشور است. براي همين يكسري از طلبه‌ها براي سخنراني، مسجدي ندارند. من بشخصه اين موضوع را آسيب‌شناسي كردم. از اصل قضيه نبايد غافل شد. هر سال چندهزار طلبه وارد حوزه‌هاي علميه مي‌شوند. آيا به تعداد طلبه‌هايي كه اضافه مي‌شوند، مسجد هم اضافه مي‌شود؟ پس نمي‌شود گفت كه براي همه آنها مي‌شود مسجد پيدا كرد. بايد ما دنبال موقعيت‌هاي جديد تبليغي باشيم. به صرف اينكه مسجد و حسينيه براي تبليغ كافي است و مي‌توانيم حرف‌هايمان را در آنجا بزنيم اشتباه است. همانطور كه فضاي مجازي، فضاي جديدي خلق كرده كه مي‌تواند براي ما يك فضاي تبليغي جديد هم به حساب‌ آيد. به قول معروف نوفروشانيم و اين بازار ماست. امروز بايد به‌دنبال سبك نو باشيم. دريا هم از اين قاعده مستثنا نيست».

  • ساحل با همه جا فرق مي‌كند

او معتقد است كه فضاي كنار دريا با تمام نقاط تفريحي ديگري كه مردم در آنجا جمع مي‌شوند فرق مي‌كند؛ «فضاي دريا فوق‌العاده است. همه نوع آدم در كنار آن پيدا مي‌شود و حتي مي‌توانم بگويم اين فضا از پارك و جنگل و از خيلي تفرجگاه‌هاي ديگر هم بهتر است. كنار ساحل كساني را مي‌بينيد كه شايد هيچ‌وقت به مسجد نيايند. نه اينكه خدا و پيغمبر و دين را قبول نداشته باشند اما به هر دليلي نمي‌آيند. استان مازندران سالانه ميليون‌ها مسافر مي‌پذيرد. به‌تنهايي شهرستان بابلسر هم چندين هزار نفر را به كنار ساحل‌اش مي‌كشاند. براي همين به ذهنم رسيد چرا از چنين فضاي تبليغي كاملا بكر و تميزي غافل بمانيم؟» سال 95روز عيد فطر نخستين‌باري بود كه حجت‌الاسلام پورعلي به‌طور جدي تصميم گرفت اين ايده را پياده كند و اتفاقا وقتي با نگاه مثبت مردم روبه‌رو شد به اين موضوع رسيد كه فكرش اشتباه نبوده؛ «سال قبل روز عيد فطر نخستين روزي بود كه به‌طور جدي كنار ساحل رفتيم و ديديم به حضور ما كنار ساحل جواب مثبت مي‌دهند و اينطور شد كه اين روش را جدي گرفتيم و تا به امروز رسيده‌ايم و به‌دليل بازخورد خوبي كه داشتيم برنامه‌ها را منظم‌تر اجرا كرده‌ايم».

با اين حال نمي‌تواند منكر اين موضوع شود كه روزهاي اول نگراني نداشته‌اند؛ «ما تجربه خيلي كمي داشتيم. چون فضاي جديدي بود و كسي نبود كه بخواهيم از او مشورت بگيريم و از تجربه‌اش استفاده كنيم. سابقه‌نداشتن در اين زمينه باعث شده بود تا استرس داشته باشيم كه همان روزهاي اول حل شد و ديديم مردم بازتاب مثبتي به حضور ما دارند و به راحتي با ما ارتباط مي‌گيرند براي همين سعي كرديم استرس نداشته باشيم. به هر حال همچنان دوستاني كه روزهاي اول به ما مي‌پيوندند استرس دارند و نمي‌شود از اين موضوع غافل بود».

  • نمايشي كه واقعي به‌نظر مي‌رسد

وقتي از روحاني جوان مي‌خواهيم يك روز از فعاليت‌شان در كنار ساحل را برايمان تعريف كند، مي‌گويد: «برنامه ما به اين شكل شروع مي‌شود؛ از ساعت 5كنار ساحل مي‌رويم و يكسري فضاسازي‌هايي را انجام مي‌دهيم. چند تابلو داريم كه آنها را هر روز نصب مي‌كنيم و برنامه كه تمام مي‌شود آنها را برمي‌داريم. تابلوهايي با شعارهاي زيبا درباره ساحل و دريا؛ مثلا «ساحل دلت را به خدا بسپار» و... نصب اين تابلوها نيم‌ساعت طول مي‌كشد. بعد از آن گروه نمايشي كه به ما اضافه شدند براساس 10موضوعي كه درنظر گرفته‌ايم؛ مانند طلاق، اعتياد، مهريه، سبك زندگي، دزدي، فضاي مجازي و... در آن روز با توجه به موضوع انتخابي كارشان را به‌صورت نمايش خياباني شروع مي‌كنند. موضوعاتي كه تماما دغدغه‌هاي به‌روز مردم جامعه هستند. هر روز رصد مي‌كنيم تا مكان‌هايي انتخاب شود كه جمعيت بيشتري در آنجا جمع شده باشد. مردم هم نمي‌دانند كه اين افراد گروه نمايش هستند. براي آنكه توجه مردم را جلب كنند در ابتدا كارشان را با سر و صدا آغاز مي‌كنند و معمولا با يك هيجان نمايش شروع مي‌شود و مردم فكر مي‌كنند تمام رفتارها واقعي است و براي همين دور آنها جمع مي‌شوند. نزديك به 15دقيقه اين نمايش طول مي‌كشد و مردم اصلا نمي‌دانند كه اينها در حال نقش بازي‌كردن هستند و فكر مي‌كنند يك زن و شوهر واقعا دارند با هم دعوا مي‌كنند. در پايان نمايش ناگهان يكي از افراد گروه نمايش از يكي از طلبه‌ها كه از قبل هماهنگ شده و در آن اطراف قدم مي‌زند، مي‌خواهد تا درباره اتفاقي كه افتاده قضاوت كند و بگويد حق با كيست؟ آن فرد نيز در قالب كارشناس اين مشكل را حل و فصل مي‌كند. صحبت‌ها كه تمام مي‌شود، مي‌گوييم اين كار يك نمايش خياباني بوده! بعد از اين نمايش، پيش آمده برخي از خانواده‌ها از دوستان مشاوره مي‌گيرند و سؤالات خود را مي‌پرسند».

  • راديو ساحل

بعد از نمايش خياباني نوبت به برنامه راديويي مي‌رسد؛ «بعد از اينكه نمايش تمام مي‌شود يك صوت فراگير نصب مي‌كنيم و برنامه «راديو ساحل» به‌صورت پخش زنده شروع مي‌شود. مجري و دوستان مجموعه ما مي‌آيند و برنامه‌هايي كه از قبل آماده شده را اجرا مي‌كنند. هر روز هم مانند نمايش خياباني به موضوعات مختلف مانند اعتماد به نفس، اميد به زندگي، تفريح سالم، احترام به پدر و مادر و... مي‌پردازيم. در نهايت هم از مردم گزارش مي‌گيريم و گزارشگري داريم كه با لباس سنتي مازندراني بين مردم مي‌رود و در رابطه با آن موضوع با مردم صحبت مي‌كند. راديو ساحل هم نزديك به 45دقيقه تا يك ساعت طول مي‌كشد».

  • نوبتي هم باشد نوبت بچه‌هاست

حالا ديگر نوبت به بازي با كودكان و نوجوانان كنار ساحل مي‌رسد كه سرگرم شوند؛ «راديو كه تمام مي‌شود براي بچه‌ها برنامه داريم. تقريبا 45دقيقه تا يك ساعت هم برنامه‌هايمان را به كودكان و نوجوانان اختصاص مي‌دهيم. شروع برنامه هم به اين صورت است كه يكي از بچه‌هاي گروه لباس عروسكي، مثلا لباس خروس مي‌پوشد و حاج آقاها مي‌آيند ميكروفن‌ها را مي‌گيرند و بچه‌ها را صدا مي‌زنيم. بچه‌ها به شكل قطار پشت هم مي‌ايستند و به راه مي‌افتيم. 10دقيقه، يك ربعي بين جمعيت مي‌رويم تا بچه‌ها به آنها اضافه شوند و بعد برمي‌گرديم به همانجاي قبلي كه بوديم. وقتي جمعيت 40نفري به‌وجود مي‌آيد مرحله بعدي را با عمو‌زنجيرباف شروع مي‌كنيم تا به جمعيت اضافه شود. وقتي جمعيت زياد شدمسابقه شروع مي‌شود. مثلا ليوان آب مي‌آوريم و روي پيشاني بچه‌ها مي‌گذاريم و بايد با همان حالت يك مسير را طي كنند. يا بادكردن بادكنك بدون استفاده از دست يا مثلا پدرها بچه‌هايشان را روي كول بگذارند و با هم مسابقه بدهند. اين مسابقه‌ها هم براي دخترهاست و هم پسرها». اين گروه از بزرگ‌ترها هم غافل نمي‌شوند و يك مسابقه براي آنها نيز درنظر مي‌گيرند؛ «بازي با بچه‌ها كه تمام مي‌شود نوبت به برگزاري مسابقه براي بزرگسالان، هم آقايان و هم خانم‌ها مي‌رسد. مسابقاتي مانند دارت‌زني، طناب‌كشي بين استان‌هاي مختلف و...»

  • پايان برنامه با شروع نماز اول وقت

برنامه‌ريزي كردن برنامه‌هاي متنوع به‌طوري كه ختم آن به اذان مغرب برسد، هنري است كه اين گروه از آن بهره‌مند هستند؛ «پايان بخش برنامه با اذان مغرب همراه است. تقريبا 10دقيقه به اذان مغرب مانده برنامه را تمام مي‌كنيم و همانجا مي‌گوييم كه نماز جماعت داريم. 5متر مانده به دريا در كنار ساحل 40-50 متر زيلو پهن مي‌كنيم. آب براي وضوگرفتن مي‌آوريم تا هر كس خواست وضو بگيرد. بعد از آن نماز‌جماعت شروع مي‌شود كه نزديك به 100تا 150نفر در اين نماز جماعت شركت مي‌كنند».

  • كارم را دوست دارم و خسته نمي‌شوم

فعاليت 4روز در هفته آن هم در ساعات طولاني كه به غروب آفتاب مي‌رسد باعث مي‌شود سؤالي برايمان پيش بيايد كه آيا طولاني‌بودن برنامه خسته‌شان نمي‌كند؟ مدير گروه بقيه‌الله مي‌گويد: «من چون مدير اين گروه‌ام هر روز در برنامه‌ها حضور دارم. بچه‌هاي ديگر هم معمولا تقسيم مي‌شوند. با اين حال باز هم غالب افراد هر روز هستند. چون كارمان را دوست داريم ديگر خستگي برايمان بي‌معني مي‌شود. من با سخنراني در مسجد و حسينيه آرام نمي‌شوم. دوست دارم در بين مردم باشم و با آنها حرف بزنم. به هرحال هر كسي يك مدل است. شما خبرنگاري را دوست داريد و از كارتان لذت مي‌بريد. من هم از كارم به اين شكل لذت مي‌برم. شده خيلي از شب‌ها من ده‌ونيم- يازده به خانه مي‌رسم اما خستگي برايم معنا ندارد». هزينه‌ها يكي از دغدغه‌هاي مهمي است كه نمي‌گذارد اين گروه كارش را بيشتر از آنچه در اين يك سال انجام مي‌دهد گسترش دهد؛ «گروه ما گروهي مردم نهاد و مستقل است. الحمدلله از نظر مالي مشكل آنچناني نداريم. حداقل روزي 500هزار تومان هزينه اجرايي‌شدن برنامه‌هايمان مي‌شود. باني‌ها و خيرين هم هستند كه كمك مي‌كنند. اما براي آنكه بخواهيم كار را گسترش دهيم به بودجه بيشتري نيازمنديم كه فعلا از توانمان خارج است».

  • مي خواهيم براي طلبه‌هاي ديگر الگو باشيم

حجت‌الاسلام پورعلي نمي‌خواهد گروهش را آنقدر گسترش بدهد كه گروه‌هاي مختلف را به ساحل‌هاي مختلف ازجمله ساحل‌هاي جنوبي بفرستد بلكه اميدوار است كار آنها الگويي شود براي افراد و روحاني‌هاي ديگر در شهرهاي مختلف تا آنها در شهرهاي خودشان برنامه‌هاي اينچنيني برگزار كنند كه اتفاقا تماس‌هاي زيادي هم داشته‌اند؛ چه از سواحل شمالي مانند گيلان چه از شهرهاي جنوبي كه از آنها مشورت و راهنمايي خواسته‌اند؛ «ما به ساحل‌هاي ديگر هم مي‌رويم. هم‌اكنون گروه ما 30نفر شده و در حال بزرگ‌تر‌شدن است. حتي به سواحل ديگر مانند نوشهر، محمودآباد و ساري هم رفته‌ايم. خدارا شكر مجموعه استان مازندران در سواحل برنامه خوبي اجرا مي‌كنند. ما امسال در 20نقطه از استان مازندران برنامه‌هاي فرهنگي داشتيم. اما از طرفي اصلا نياز نيست فقط گروه ما اين‌دسته از فعاليت‌ها را گسترش دهد. ما در استان‌هاي جنوبي هم ساحل داريم كه حتما نياز نيست براي اجراي برنامه ما به آنجا برويم. دوستان طلبه زيادي در آنجا هستند كه تماس گرفته‌اند و اتفاقا سعي كرديم به آنها مشورت دهيم. امسال شايد چندين مجموعه و گروه از استان‌هاي جنوبي زنگ زده‌اندكه دوست دارند در ساحل‌هايشان از اين‌دست برنامه‌ها داشته باشند. فكر مي‌كنم اين اتفاق خيلي با ارزش باشد. در پارك‌ها و جنگل‌ها هم مي‌شود از اين دست برنامه‌ها داشت. مي‌شود راه درست را به آنها نشان داد تا در نهايت شاهد اتفاقات خوب هم باشيم».

  • روحاني كه فقط براي گريه و عزا نيست

دو نوع واكنش مردم در فضاي مجازي و فضاي بيروني ازجمله واكنش‌هايي است كه آقا مرتضي درباره آنها مي‌گويد؛ «از آنجايي كه ما يك صفحه در اينستاگرام داريم در آنجا واكنش‌ها متفاوت است. بسياري از كساني كه صفحه ما را مي‌بينند شايد تجربه حضور در كنار ساحل با ما را نداشته باشند. براي همين ممكن است واكنش منفي هم داشته باشيم؛ مثلا مي‌گويند: ‌اي بابا كنار ساحل هم دست از سر ما بر نمي‌داريد؟ آنها فكر مي‌كنند ما در كنار ساحل روضه يا عزاداري راه مي‌اندازيم. متأسفانه نگاه اكثر مردم جامعه به همين شكل شده كه هر جا روحاني است غم و گريه هست. اما روايت داريم كه تنها دو نوع گريه وجود دارد. يكي گريه براي مصايب ائمه و ديگري گريه ترس از خداست. اما بيش از 200نوع خنده وجود دارد. آنها فكر مي‌كنند ما به آنجا مي‌رويم تا مانع تفريح و شادي ديگران شويم. مگر اسلام فقط روضه و غم و گريه است؟ ما آنجا مي‌رويم و برنامه‌هاي كاملا شاد و متنوع اجرا مي‌كنيم. غالبا نمازها را هم خودم مي‌خوانم و در بين دو نماز در حد دو دقيقه به يك نكته شرعي يا اخلاقي اشاره مي‌كنم. مثلا مي‌گويم ببينيد همه شادي و تفريح‌ها را انجام داديد نمازتان را هم اول وقت خوانيد. پس مي‌شود شادي و تفريح داشت نماز را هم سر وقت خواند و منافاتي با هم ندارد. اما واكنش كساني كه در كنار ساحل ما را مي‌بينند، برنامه‌هايمان را مي‌بينند و در آن شركت مي‌كنند كاملا مثبت بوده و هيچ‌وقت از طرف اين افراد با واكنش منفي روبه‌رو نبوده‌ايم».

  • مي‌روم تا درددل‌ها را بشنوم

آنها از همان روز اول 30نفر نبودند بلكه تنها يك گروه كوچك 4نفره‌اي بودند كه در روز عيد فطر با شكلات و بادكنك خود را به سرنوشت سپردند و سرنوشت هم دست رد به سينه‌شان نزد؛ «بسياري از طلبه‌هايي كه مي‌شناختيم بسيار سخت مي‌پذيرفتند كه ما را همراهي كنند چون اكثر آنها نگران واكنش‌ها بودند. طلبه‌هايي كه ما را همراهي مي‌كنند روحيه‌هاي خاصي دارند. مثلا خود من 29سال سن دارم و هم مي‌توانم وارد وكالت شوم، هم قضاوت. حتي هر روز مي‌توانم در مسجد و حسينيه‌ها سخنراني و روضه‌خواني داشته باشم. اما اينها چيزهايي نيست كه من مي‌خواهم به آنها برسم. من اگر در روزهاي تبليغ برايم مسجد و حسينيه‌اي پيدا نشود نگران نمي‌شوم چون معطل كسي نيستم. در خيابان هم شده براي خودم جايي را پيدا مي‌كنم كه وظيفه تبليغم را انجام دهم. ذكر ما اين است؛ آن كسي كه مي‌گويد بيا براي ما سخنراني كن آنها خودشان براي شنيدن حرف‌هاي ما مي‌آيند اما آن كسي كه نمي‌آيد تكليف‌اش چيست؟ آيا او نبايد حرف‌هاي ما را بشنود؟ ما نبايد با آنها ارتباط بگيريم؟ كساني كه به مسجد مي‌آيند خودشان آمده‌اند من آنها را دعوت نكرده‌ام. اين افراد آماده و مهيا هستند. اما چند نفر از كساني كه در كنار ساحل هستند به مسجد مي‌آيند تا به حرف‌هاي ما گوش دهند؟ حتي من زماني كه در مسجد براي سخنراني مي‌روم شايد فرصت نكنم به درددل يك جوان گوش بدهم اما اينجا مي‌توانم».

کد خبر 381715

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha