دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۶:۵۳
۰ نفر

همشهری دو - احسان رحیم‌زاده: وقتی کسی می‌گوید حاضرم کفش فلانی را واکس بزنم معنایش این است که برای فلان شخص احترام زیادی قائل هستم.

سربلند و روسفید

ما انسان‌هاي مشرقي اين ضرب‌المثل امروزي را براي هر كسي خرج نمي‌كنيم. واكس‌زدن كفش ديگران مترادف است با احساس تواضع و اظهارمهرباني بسيار زياد. بايد يك نفر را خيلي دوست داشته‌باشيم كه حاضر شويم جلويش خم شويم و كفش‌هايش را برق بيندازيم. وقتي به «ايستگاه واكس صلواتي» در نزديكي حرم رضوي مي‌رسم معناي اين ضرب‌المثل در ذهنم چرخ مي‌خورد و تكرار مي‌شود. يك عده جوان كنار خيابان نشسته‌اند و كفش زائران غريبه را تميز مي‌كنند. احساس ارادتشان به افراد غريبه خالصانه و صادقانه است. اصلا نمي‌پرسند شما از كجا آمده‌ايد و شغل و حرفه‌تان چيست. فقط و فقط تشنه خدمت به زوار امام رضا(ع) هستند و التماس مي‌كنند كه اجازه بدهيد كفش‌هايتان را واكس بزنيم. خانمي كه نظاره‌گر اين صحنه است به يكي از جوان‌ها مي‌گويد: «من رويم نمي‌شود كفش‌هايم را به شما بدهم. خودم دو تا پسر جوان دارم. پسرهاي خودم هم اين كار را بكنند خجالت مي‌كشم». جوان حرف زن ميانسال را قطع مي‌كند و پاسخ مي‌دهد: «نفرماييد خانم. ما افتخار مي‌كنيم كه بتوانيم به زائران آقا امام هشتم(ع) خدمت كنيم. دشمن‌تان شرمنده باشد».

  • از واكس‌زني به زيارت كربلا رسيدم

امسال سومين سالي است كه محمد حسينيان‌فر و دوستانش كار واكس صلواتي را انجام مي‌دهند. او قبلا مسئول بسيج دانشگاه شهيد منتظري بوده و 3-2‌ماه پيش اين مسئوليت را تحويل داده‌است. خودش مي‌گويد:« فعلا نوكر امام رضا(ع) هستم». محمد وسط خيابان ايستاده و زائران را دعوت به واكس صلواتي مي‌كند؛ «خدمت ما از يك «واكس صلواتي» ساده شروع شد و گسترش پيدا كرد. امسال هم اسكان داشتيم و هم سرويس رفت و برگشت به حرم امام رضا(ع). چند موكب بسيج دانشجويي هم در مسير جاده‌ها احداث كرديم». گروه‌هاي واكس صلواتي در سه ورودي اصلي حرم يعني چهار راه شهدا، نواب و خيابان امام رضا(ع) مستقر شده‌اند. در هر ايستگاه 15الي 20نفر نشسته‌اند و گردوغبار روي كفش‌ها را پاك مي‌كنند. كساني كه علاقه‌مند به خدمت هستند هم به اين گروه اضافه مي‌شوند. بچه‌هاي دانشجو لباس‌هاي همرنگي پوشيده‌اند كه پشتش عبارت «بسيج سازندگي استان» به چشم مي‌خورد. امسال بسيج سازندگي استان خراسان رضوي سازماندهي واكس‌زني را به دانشگاه شهيد منتظري سپرده است. بعضي‌ از دانشجويان به سمت موكب‌ها رفته‌اند و آنجا واكس مي‌زنند و برخي در ايستگاه‌ها مستقر شده‌اند.

آنها كارشان را از سه روز مانده به شهادت امام رضا(ع) آغاز كرده‌اند. بيشتر اعضاي اين گروه دانشجو هستند و فقط در روزهاي تعطيل ايام‌ماه صفر كه درس و دانشگاه تعطيل است مي‌توانند كارشان را انجام دهند. سال‌هاي گذشته به‌صورت پراكنده در اطراف حرم پخش مي‌شدند؛ ولي امسال براي خودشان جايگاهي با عنوان «ايستگاه واكس صلواتي» درست كرده‌اند.

حسينيان‌فر كارش را با عشق و علاقه انجام مي‌دهد چون ايمان دارد با اين خدمتگزاري مي‌تواند حاجت‌هايش را از امام رضا(ع) بگيرد؛ «من و بچه‌ها در اين مسير خيلي چيزها گرفته‌ايم. ما از آخرت خبر نداريم كه خدا چه اجري بابت اين كار ‌مي‌دهد. من از همين خدمتگزاري به زوار در ايام شهادت امام رضا(ع) زيارت كربلا هم گرفته‌ام. از خدا مي‌خواهيم كه بتوانيم روزي در مسير حرم امام حسن مجتبي(ع) كفش زوار را واكس بزنيم».

او به‌خاطر واكس‌زني و برگزاري يادواره شهدا به‌مدت دو سال نتوانسته در پياده روي اربعين شركت كند. همان نيروهايي كه كار واكس‌زني را انجام مي‌دهند، مسئول تداركات يادواره شهدا در روز 16آذر هم هستند. حسينيان‌فر خوشحال است كه امسال بعد از دو سال غيبت بالاخره توانسته عازم كربلا شود؛ «امسال يك كاروان 120نفره از دانشگاه شهيد منتظري به كربلا مشرف شد. در بين اين گروه بچه‌هاي واكس‌زني هم بودند. به دانشجوياني كه داوطلب واكس‌زني شدند گفتم اگر كربلا مي‌خواهيد بايد بياييد از همين جا بگيريد. من خودم امسال يك‌ماه مهمان حضرت علي(ع) در نجف بودم».

  • 500هزارتومان هزينه براي خريد واكس و فرچه

برايم جالب است كه بدانم چرا از بين اين همه خدمتي كه مي‌شود به زائران ارائه كرد، واكس‌زني را انتخاب كرده‌اند. حسينيان‌فر مي‌گويد: «3 سال پيش كه مي‌خواستيم خدمت به زوار را شروع كنيم خيلي ايده‌ها به ذهنمان رسيد. يكي از بچه‌ها گفت بعضي پيرمردها سواد ندارند. برويم اطراف حرم برايشان صلوات خاصه را با صداي بلند بخوانيم. يا اينكه آدرس محل‌هاي اسكان يا حسينيه‌ها را به زوار بدهيم. همان جا چشم يكي از دانشجويان به زوار افتاد و ناخودآگاه گفت برويم كفش اينها را واكس بزنيم».

نگراني بچه‌هاي بسيج اين مسئله بوده كه نتوانند از عهده هزينه اين كار بربيايند؛. «من گفتم ما دانشجو هستيم؛ اگر پول‌هايمان را روي هم بگذاريم، نهايتا مي‌توانيم 3-2 تا واكس و 3-2 تا فرچه بخريم. دوستم گفت ما فقط همين‌قدر پول داريم و همين كار را هم براي امام‌رضا(ع) انجام مي‌دهيم. از تعداد 2 تا 3 نفر شروع كرديم و نزديك ظهر تعدادمان 15نفر شد. مردم خودشان مي‌آمدند و كمك مي‌كردند. مردم برايمان واكس خريدند كه دست خالي نمانيم. هيچ وقت فكرش را نمي‌كرديم كه بخواهيم كارمان را گسترش بدهيم. الان برخي از دانشجويان سابق سرباز شده‌اند يا به دانشگاه ديگري رفته‌اند. اما ايام آخر‌ماه صفر از راه دور و نزديك به مشهد مي‌آيند و به بچه‌هاي ما كمك مي‌كنند». دانشجويان دانشگاه شهيد منتظري امسال نزديك به 500هزارتومان براي خريد واكس و فرچه هزينه كرده‌اند؛ «كمك‌هاي مردمي هم داشتيم. بعضي‌ها پول نقد دادند و بعضي‌ها هم خودشان واكس خريدند. اينجا كه مي‌نشينيم، ميوه و آب معدني هم برايمان مي‌آورند».

  • سر خم مي‌كنم تا سربلند شوم

بچه‌ها، حجت‌الاسلام «رضا رضايي‌فر» را حاج آقا صدا مي‌كنند. او امام جماعت دانشگاه شهيد منتظري است و رابطه دوستانه‌اي با بسيجي‌هاي دانشگاه دارد. در مسير زيارت حرم امام رضا(ع) وقتي بنر دانشگاه را مي‌بيند راهش را به سمت دوستانش كج مي‌كند. با دانشجويان خوش‌وبش مي‌كند و حال و احوالشان را جويا مي‌شود. يكي از دانشجويان درحالي‌كه دارد فرچه را به واكس آغشته مي‌كند مي‌گويد: «حاج آقا! شما هم دست به‌كار بشين تا مزه‌‌ش رو بچشين». حاج آقا جواب مي‌دهد: «فكر بدي نيست». آستين‌هايش را بالا مي‌زند و لبه پياده رو مي‌نشيند. زائران گذري به رسم احترام حاضر نيستند كفش‌‌هايشان را به يك روحاني بسپارند. حاج آقا پيشدستي مي‌كند و كفش‌هاي سپرده‌شده به دانشجويان را از آن خود مي‌كند. يكي از بچه‌ها پارچه‌اي روي عباي حاج آقا رضايي‌فر مي‌اندازد تا روي لباسش لكه نيفتد. هر كس چشمش به اين صحنه مي‌افتد، متعجب مي‌شود. بعضي‌ها موبايلشان را درمي‌آورند و از صحنه واكس‌زدن يك روحاني فيلم و عكس مي‌گيرند. زماني كه رضا رضايي‌فر از جايش بلند مي‌شود به سمتش مي‌روم و او را در مسير حرم همراهي مي‌كنم. بين راه خودش را به وضوخانه مسجد مي‌رساند و دست‌هاي واكسي‌اش را با آب و صابون تميز مي‌كند. خدمت به امام رضا(ع) را مايه افتخار مي‌داند؛ «اسم و فاميل من نشان مي‌دهد كه شيفته ضامن آهو هستم. تازه جالب است كه بداني در خيابان امام رضا(ع) هم زندگي مي‌كنم». از او درباره واكس‌زدن مي‌پرسم و اينكه چرا اين خدمت را انتخاب كرده است. او پاسخ مي‌دهد: «واكس زدن كفش ديگران نشانه تواضع و فروتني است. كفش پايين‌ترين نقطه بدن انسان‌ها را مي‌پوشاند. ممكن است بوي بدي بدهد يا اينكه كثيف و پر از گرد و خاك باشد. اما يك خادم واقعي همه اين سختي‌ها را به جان مي‌خرد. هر مومني كه در برابر اهل‌بيت و خدا سرخم كند در زندگي سربلند خواهد بود».

  • ديگر خجالت نمي‌كشم

ميلاد 24سال سن دارد. در ميدان هفده شهريور مشهد كارگاهي دارد كه لباس زنانه توليد مي‌كند. امسال براي نخستين سال است كه تصميم گرفته با يك فرچه و واكس، كفش زائران را برق بيندازد؛ «ديشب كه از اينجا رد شدم، شك داشتم اين كار را بكنم يا نه. مي‌ترسيدم كسي رد بشود و من را در اين حالت ببيند. بالاخره دلم را به دريا زدم و كنار بچه‌ها نشستم. نخستين غريبه‌اي كه به من نگاه كرد ترسم ريخت. ديگر خجالت نمي‌كشم؛ نه از آشنا نه از غريبه. خوشحالم كه توانستم كار مفيدي انجام بدهم». بهترين خاطره ميلاد مربوط به لحظه‌اي است كه دعاي خير مردم را مي‌شنود؛ «وقتي كفش را تحويل مردم مي‌دهم آنها حرف‌هاي خيلي قشنگي مي‌زنند. اگر يك بخشي از اين دعاها مستجاب بشود، باز هم خوشحالم. براي پدر و مادرم دعا مي‌كنند. مي‌گويند خدا خيرت بده جوون، عاقبت به‌خير بشي. خير از جوونيت ببيني. دعاهايشان بيشتر همين حرف‌هاست».

  • نگاه التماس‌گونه

ريش‌هاي سفيد پيرمرد حكايت از عمر بلندش دارند. حداقل نيم‌قرن را پشت سر گذاشته؛ اما بي‌توجه به سن شناسنامه‌اي‌اش همچون جوان‌ها‌ تر و فرز كار مي‌كند. برخلاف ديگر خدام ايستگاه واكس صلواتي به‌صورت سيار ماموريتش را انجام مي‌دهد. او منتظر زائران نمي‌ماند و خودش به استقبال آنها مي‌رود. سد راه زائران مي‌شود و در يك لحظه مثل كشتي‌گيراني كه مي‌خواهند زير يك خم و دو خم حريف را بگيرند، يكباره خودش را روي كفش‌هاي آنها مي‌اندازد. زائران كه نمي‌خواهند رد احسان كنند از جايشان تكان نمي‌خورند تا كارش تمام شود. اشتياق زيادش براي خدمت اشك چند نفر را درمي‌آورد. مي‌خواهم سر صحبت را با او باز كنم. كم حرف است. بيشتر با نگاهش حرف مي‌زند. نگاهي التماس‌گونه كه زائران را دعوت به توقف مي‌كند.

  • قرار نيست آمار بدهيم

سعيد و محسن دو نوجواني هستند كه از استان مازندران عازم شهر مشهد شده‌اند. تا حالا بدون خانواده سفر نرفته‌اند و زيارت مشهد نخستين سفر مجردي‌شان محسوب مي‌شود. نحوه پيوستن آنها به گروه واكس‌زني جالب است؛ «داشتيم رد مي‌شديم. ديديم يك جوان به سمت ما آمد و خواست كفش‌مان را واكس بزند. التماس مي‌كرد كه ما را شرمنده امام رضا نكنيد. كنجكاو شديم كه ببينيم واكس‌زدن كفش چه طعم و مزه‌اي دارد. از اين ماجرا عكس و فيلم گرفتيم و چند دقيقه بعد خودمان شديم يكي از نيروهاي گروه واكس‌زني. دستكش به‌دست كرديم و كنار جدول خيابان نشستيم».

دستكش‌هايشان را با ذوق و شوق به من نشان مي‌دهند. دست يكي قهوه‌اي شده و دست ديگري آبي. هر يكي از بچه‌ها مسئول يك رنگي هستند. آنها كه واكس سياه‌رنگ دارند، سرشان شلوغ‌تر است. يك نفر هم مسئول ويژه كفش‌هاي پارچه‌اي است و فقط با دستمال خيس به استقبال كفش‌ها مي‌رود. از اين دو نفر مي‌پرسم از صبح تا حالا چند تا كفش را واكس‌زده‌ايد. سعيد مي‌گويد: «نشمردم كه چند تا كفش شد. قرار نيست كه به جايي آمار بدهيم. واكس هر كفش حدود 3دقيقه طول مي‌كشد. ما حدود 3 ساعت اينجا بوديم، شما خودتان ضرب و تقسيم كنيد كه چند جفت كفش مي‌شود».

کد خبر 355276

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha