سه‌شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۶
۰ نفر

فاطمه محمدصالحی: در دایره زندگی خصوصی هر فردی همیشه میز قضاوتی به‌پاست که آیا من از زندگی‌ام راضی‌ام؟

مکان مقدس

اگر جواب اين سؤال «بله» باشد كه فرد با خيال راحت توان و انگيزه تلاش و پيشرفت پيدا مي‌كند ولي ناراضي بودن از زندگي اميد حركت را از فرد مي‌گيرد. هرچه اين موج ناراضي بودن از زندگي، هم در جامعه بالا بگيرد، ويژگي‌هاي اخلاقي مثل خشونت، قطع رابطه‌ها، حسادت، تجمل‌خواهي، ظاهرگرايي‌ها و... بيشتر مي‌شود.

پس نياز است كه ريزه‌كاري‌هاي رشد احساس رضايت از زندگي را از يك الگوي شاخص در اين زمينه ياد بگيريم و بهترين الگو از رسيدن به مقام رضايت الهي، امام رضا(ع) است كه اين مقام از بارزترين صفات ايشان بود. مشاور‌ ما در اين صفحه شما را براي رسيدن به مقام رضايت راهنمايي مي‌كند.

  • آدم‌هاي راضي، آدم‌هاي ناراضي

دو دو تا در دنياي رفتاري آدم‌ها حتما به نتيجه 4تا نمي‌رسد. ممكن است در زندگي خيلي از افراد زيبايي، پول، علم، خانواده خوب و... وجود داشته باشد ولي باز از دهان آنها بشنويد كه اين هم شد زندگي؟ من كه راضي نيستم! با وجود اين، سؤال مهمي پيش مي‌آيد كه چطور بايد فهميد فردي احساس راضي‌بودن از زندگي دارد يا ناراضي‌بودنش دليل كارهاي عجولانه و اشتباهش شده؟

ساده‌ترين جواب براي اين سؤال اين است كه فرد شرايط موجود زندگي‌اش را كامل و با انصاف و به‌خوبي بشناسد و بعد شرايط ايده‌آلي كه در ذهن مي‌پروراند و آن را دوست داشتني مي‌داند را هم تعيين كند. هرچه فاصله اين دو نقطه كمتر باشد، فرد احساس رضايت بيشتري در زندگي‌اش مي‌كند.

آدم‌هاي راضي با شادي دروني بيشتري كه احساس مي‌كنند خودبه‌خود تلاش بيشتر، اميد بيشتر، رابطه بهتر با مردم و فكرهاي بهتري را در ذهن دارند كه شانس آينده بهتري را براي خودشان تضمين مي‌كند. برعكس، افراد ناراضي از زندگي كه ممكن است به‌دلايل‌ واقعي يا خودساخته و كاذب اين احساس را پيدا كرده باشند حس بدي دريافت مي‌كنند، نااميدند و به‌جاي تمركز به آينده اغلب در گذشته و مرور شكست‌هايشان وقت مي‌گذرانند.

  • رضايت يعني توقف پيشرفت!

امام خميني (ره) مي‌فرمايند: «رضا يعني خشنودي بنده از حق تعالي و اراده او و مقدرات او. كسي كه- نعوذ بالله- به يكي از احكام اسلامي در باطن قلب اعتراضي دارد يا كدورتي از يكي از احكام اسلاميه در دل دارد يا بخواهد كه يكي از احكام غيراز اينكه هست باشد يا بگويد كه كاش اين حكم كذايي اينطور بود نه آنطور اين راضي به دين اسلام نيست و نتواند اين دعواي كاذب را بكند».
بعد از خواندن اين جملات شايد فكر كنيد كه پس تلاش و دعا براي بهتر كردن شرايط يعني راضي به رضاي خدا نبودن؟ يعني دعا كردن يك كار بي‌معناست؟

براي اين جواب دليل‌هاي زيادي وجود دارد كه توجه به دو مسئله مي‌تواند شما را آرام كند؛ اول اينكه در سبك زندگي خود ائمه ما تلاش و رضاي خدا با هم بوده است؛ مثلا آنها زهد و قناعت و توكل داشته‌اند اما كار مي‌كردند، براي پس گرفتن حق مادي‌شان مثل مزرعه فدك هم تلاش مي‌كردند و... البته فرق اينجاست كه اين بزرگان همه امكاناتشان را براي ترقي مسلمانان و دين مي‌خواستند چون مومن موفق بيشتر به درد دين مي‌خورد. خود امام خميني(ره) هم كه شهره زندگي ساده و مومنانه بودند، براي هدف‌هايشان خيلي تلاش و زحمت مي‌كشيدند. اتفاقا در اين برهه‌ها رضايت به خواست خدا يعني بعد از همه تلاش‌ها، نتيجه را به خدا سپردن.

  • رضايت از يك دنياي واقعي

براي راضي شدن از زندگي اگر جزو حزب باد شويد و در برابر همه آدم‌ها كوتاه بياييد شايد در كوتاه‌مدت تعداد دوستانتان زياد شود يا خواسته‌هايتان زودتر عملي شود اما كمي بعد‌تر آرامش خيال را از دست خواهيد داد. دنياي واقعي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم قانون‌هايي دارد كه هرچه ايده‌آل‌هاي فرد در آن همخوان اين قانون‌ها باشد رضايتمندي بيشتري خواهد داشت.

فرض كنيد فردي بگويد من ازدواج بيست مي‌خواهم، همسر بدون ايراد، خانواده همسرم بدون ايراد و... اين خواسته‌ها با شرايط طبيعي اين دنيا و آدم‌هاي ممكن‌الخطايش جور نيست؛ پس خيلي زود اين فرد از آرزويش ناكام مي‌شود. براي كمك به قضاوت خودتان درباره اينكه واقعا بايد راضي باشيد يا نه؟

از چه چيز راضي باشيد يا نه؟ كي وقت رضايت دادن هست و... نياز است كه قانون‌هاي اطرافتان را دوباره بشناسيد. اين حرف را دم‌دستي و ساده ندانيد. اغلب افرادي كه دچار مشكلات روحي شده‌اند همين قانون‌ها را نشناخته‌اند؛ مثلا ندانسته‌اند كه قانون اين دنياست كه اگر فقط به آدم‌هاي معمولي اميد ببنديد خدا تنهايتان مي‌گذارد. پس براي خودتان معيار و خط قرمز داشته باشيد. به تعبير امام جواد(ع)، امام رضا(ع) با اينكه از حدود خدا دست برنداشتند اما حكومت وقت نيازمند ايشان بودند.

  • قيمت راضي بودن

همه آدم‌هايي كه از زندگي‌شان راضي هستند مومن و ديندار نيستند. در روانشناسي، پرسشنامه رضايتمندي وجود دارد كه افراد معمولي هم ممكن است در آن نمره بالايي كسب كرده باشند درحالي‌كه به خدا هم توكل ندارند. پس دينداري چطور در پرداخت قيمت رضايتمندي كمك مي‌كند و اتفاقي به‌نام «راضيه مرضيه» را مي‌سازد؟

جواب اين پرسش دقيقا در همان نقطه‌هايي داده شده است كه امامان و آدم‌هاي معمولي اما مومن ما با انواع سختي‌ها و بلاها آزمايش مي‌شوند و خم به ابرو نمي‌آورند تا به مقام رضاي الهي برسند. با اينكه همه اين افراد عزيزترين آدم‌ها نزد خداوند هستند. جاي خالي اين شرايط و رسيدن به چنين مقامي در زندگي همه غيرمومن‌ها به‌شدت احساس مي‌شود.

دينداري همان باورهاي محكمي است كه حتي غربي‌ها را هم امروزه به‌ معنادرماني كشانده است. پس افرادي مثل خانم مرضيه دباغ كه سال‌ها مبارزه و شكنجه‌هاي مختلف را تجربه كرده‌اند اما در حرف‌هايشان سراسر رضايت از خدا به چشم مي‌خورد در نقطه‌اي به مقام راضي بودن رسيده‌اند كه بعضي‌ها در موقعيت‌هاي بسيار ساده و راحت‌تر كم مي‌آورند. اينكه چه آدمي در چه موقعيتي به‌خودش مي‌گويد از زندگي‌ام راضي‌ام يا ناراضي به كوتاه‌مدت بودن يا دراز بودن آرزوهايش، احساس پشتوانه داشتن، احساس مفيد بودن پيدا كردن و... بستگي دارد.

ممكن است موردهايي را پيدا كنيد كه از راه‌هاي موقتي براي داشتن حس راضي بودن استفاده كرده باشند و راضي هم باشند اما براي اين ارزيابي بايد اين زندگي‌ها را مثل سريال‌ها در طول و تا آخر ديد.

  • مشاور
کد خبر 353913

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha