پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۰
۰ نفر

کامران محمدی : هر وقت از اهمیت کتاب و کتابخوانی صحبت می‌شود، یاد این جمله «حسن نراقی» جامعه‌شناس می‌افتم که «ملتی که کتاب نمی‌خواند، باید همه تاریخ را تجربه کند.»

کامران محمدی

 و تجربه همه تاريخ يعني چرخيدن بر دايره‌اي كه ما را مدام به نقطه‌اي كه بوديم برمي‌گرداند. در همه زندگي، چيزي تلخ‌تر از تكرار دايره‌وار نيست. دور باطلي كه اگر به تاريخ معاصر ايران نگاه كنيم، به‌وضوح قابل مشاهده است. اما آيا اينطور اظهارنظرهاي كلي، چيزي را در ما تغيير خواهد داد؟ يقينا نه. تكرار مدام جمله «كتاب خوب است»

خود دوباره دايره‌اي است كه تنها نتيجه‌اش تهي كردن كلمات از معاني است. دايره، خاصيت تهي‌سازي دارد. همينطور خاصيت از بين بردن اعتماد به نفس و رسيدن به وضعيتي كه روانشناسان «درماندگي آموخته‌شده» مي‌نامند. هفته كتاب و كتابخواني با تكرار سالانه‌اش، يك دايره است. دايره، حساسيت فرد يا جامعه را نسبت به معاني و مفاهيم، دردها و رنج‌ها به‌مرور از بين مي‌برد.

تكرار سالانه كليات براي آدم‌هايي كه حتي براي شنيدن حرف‌هاي ما حاضر نيستند يا حتي نمي‌توانند سرشان را از گوشي‌هايشان بيرون بياورند، چه دردي دوا مي‌كند؟ ما به درمان دردها نياز نداريم، درست برعكس، لازم است دردمان بگيرد. لازم است از دايره تاريخي‌مان در يك قرن گذشته بيرون بپريم و بيرون پريدن تنها با نيش جوالدوزي بي‌رحم ممكن است.

جوالدوزي كه ما را از خواب مغرورانه‌مان بيرون بياورد و حالي‌مان كند كه هنر نه‌تنها فقط نزد ايرانيان نيست، كه حتي در شرايطي كه ما با توهم تاريخي اين مصراع فردوسي بزرگ، در دايره تكرار تاريخ سرگرميم، ديگران از مرزهاي ناممكن هم عبور مي‌كنند. كتاب‌ها البته ربطي به علم ندارند، آنها زندگي را عريض مي‌كنند. براي زندگي در گستره‌اي بزرگ‌تر، ما نيازمند كتاب‌هاييم. براي بيرون پريدن از صف مردگان و پيشگيري از تجربه همه تاريخ كه دردناك‌ترين سرنوشت يك ملت است.

ولي اينها همه حرف‌هايي كلي است. ابتدا لازم است از همين هفته‌هاي تكراري تهي شده از معنا شروع كنيم. تيراژ كتاب‌هاي‌مان به زير 500نسخه رسيده است و در خيلي موارد، حتي 200نسخه؛ يعني سلاح ما در برابر هجوم بي‌امان اينترنت كه شايد مهم‌ترين دستاورد بشر بعد از برق باشد، كارايي لازم را ندارد. جنگجوي هوشيار، سلاحش را به‌موقع عوض مي‌كند. احتمالاً لازم است ابتدا مسئولان فرهنگي، خود از نگاه مناسبتي و دايره‌وار خارج شوند. نگاه‌شان به كتاب، تغيير كند.

كتاب‌ها ياران مهرباني كه اوقات فراغت ما را پر مي‌كنند نيستند، حالا در حضور اينستاگرام، فيس‌بوك و تلگرام، كتاب‌ها حتي بيش از گذشته، براي زندگي ضروري‌اند. تفاوت كتاب و آنچه شبكه‌هاي مجازي به ما مي‌دهند، تفاوت باران است و اقيانوس. به باران اعتباري نيست كه هر وقت كه بخواهد، مي‌آيد و زود هم مي‌رود. ولي اقيانوس، هميشه هست. اتصال به اقيانوس، تنها راه ماندگاري است. اما شايد بهترين راه رسيدن به اقيانوس‌ها، همين همراه شدن با باران باشد. براي مبارزه با شبكه‌هاي اجتماعي كه اندك علاقه مردم به كتاب را هم از بين برده‌اند، بايد با آنها همراه شد. دست از نگاه تزييني به كتاب برداشت و آن را به ضرورتي براي بيرون آمدن از دايره تكرار تاريخ تبديل كرد. چطور؟ نمي‌دانم!

  • رمان نويس و روزنامه‌نگار
کد خبر 352933

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha