یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۱
۰ نفر

همشهری دو - محمد سرابی: قدیمی‌ها از زمانی می‌گویند که درستکاری و امانتداری و همه ‌‌چیز‌هایی که نشانه رفتار درست اجتماعی بود در میان مردم شهر رواج داشت و همگی آنها را رعایت می‌‌کردند برای همین اهالی یک محله یا یک شهر، خوشنام و قابل اعتماد بودند اما همان دوران هم مردمانی زندگی می‌کردند که هیچ‌کدام از این صفات صحیح را نداشتند؛ هر چند که ساکن همان شهر‌ها بودند.

محله غربتی‌ها

جامعه سنتي براساس روابط نزديك بين افراد ساخته شده است. در يك محله قديمي ايراني همه مي‌دانند كه بايد چگونه رفتار كنند تا از طرف ديگران پذيرفته شوند. جوان‌‌ها مي‌دانند كه بايد در مقابل در‌ها توقف كنند تا سالمندان ابتدا عبور كنند. بچه‌ها مي‌دانند كه بايد پيش بزرگ‌تر‌ها مودب باشند. زنان مي‌دانند كه اگر زن جواني در همسايگي آنها براي نخستين بار صاحب فرزند شد بايد به او در پرورش فرزندش كمك كنند. اينها معيار‌ها زندگي اخلاقي در محله‌ها را تشكيل مي‌دادند و بيشتر از همه به چشم مي‌آمدند اما معيار‌هاي مهم‌تري هم بودند مانند «امانتداري» در ميان مردان كه باعث مي‌شد بتوانند در كسب و پيشه به يكديگر اعتماد كنند. اهالي يك بازارچه در زماني كه خبري از اسناد قانوني و قرارداد‌هاي بانكي نبود مي‌توانستند با يك دستخط و خيلي اوقات بدون آن با هم معامله‌هاي كلان كنند و سرمايه‌هاي خود را به جريان بيندازند و بدانند كسي كه «مال» آنها را در دست دارد ناگهان ناپديد نمي‌شود. جالب‌تر اينكه فرهنگ مجازات هم در بين آنها وجود داشت. كساني كه از عرف رايج خطا مي‌كردند با مجازات‌هايي روبه‌رو مي‌شدند كه از «طرد شدن» تا تصفيه‌هاي خونين ادامه پيدا مي‌كرد. خانواده‌ها خودشان مجري مجازات بودند و با اين‌كار آبرو به‌جا مي‌آوردند.

اهالي اين محله‌ها خود را «اصيل» مي‌دانستند. در مقابل، هميشه حاشيه‌نشين‌هايي بودند كه نه‌تنها اين اخلاق اجتماعي را نداشتند بلكه فرهنگ رايج در ميان خود را براساس حرفه‌هاي پست و مجرمانه تعريف مي‌كردند. آنها اگرچه در ميان خود از معيار‌هاي خاصي پيروي مي‌كردند اما هميشه از طرف ديگران بدنام بودند.

اگر از اهالي قديمي شهر‌هاي كوچك ايران سؤال كنيد هميشه يك يا چند محله در اطراف يا نقاط مختلف شهر مي‌شناختند كه مردمي نابكار داشتند. اين گروه‌هاي كوچك در هر منطقه نامي مخصوص به‌خود داشتند كه براي بقيه كمتر از ناسزا نبود. آنها اغلب در خانه‌هاي كوچك و فقيرانه زندگي مي‌كردند و با وجود سال‌ها زندگي در حاشيه شهر‌ها، در بدنه اصلي شهر جذب نمي‌شدند. در اين محله‌ها كسي بابت ناهنجاري‌هاي اخلاقي و اجتماعي از طرف بقيه مجازات نمي‌شد بلكه شايد راهي براي اثبات توانايي و كسب احترام بود. حتي در همان چهارچوب فرهنگ حاشيه‌اي كه بالاخره معيار‌هايي داشت، بازهم خانواده‌ها هم به‌دنبال احياي آبروي خود و تنبيه و حذف عضو خطاكار نمي‌رفتند زيرا همه اين شيوه زندگي را پذيرفته بودند. ديگر ‌اهالي شهر از برخورد و معاشرت با آنها به جز در موارد ضروري پرهيز مي‌كردند مگر اينكه انجام كاري يا اجراي فني يا تهيه كالايي فقط در انحصار همين محله طرد شده مي‌بود. هنوز هم نام‌هايي از اين محله‌ها در اصطلاح‌هاي محلي شهر‌هاي مختلف باقي مانده است.وقتي داستان زندگي خوشايند گذشته را نقل مي‌كنيم از اين حاشيه‌ها و محله‌ها چيزي گفته نمي‌شود. آنها همانطور كه در زمان خود پذيرفته نمي‌شدند، امروز هم از خاطرات زندگي گذشته‌ حذف شده‌اند.

کد خبر 351775

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha