مرد نقاش که حالا به جرم باجگیری از یک پورشه‌سوار دستگیر شده می‌گوید که برای تهیه حلقه ازدواج دامادش تصمیم به سرقت گرفته بود.

تصادف ساختگی برای اخاذی از پسر پورشه‌سوار

چند روز پيش يك خودروي پورشه در يكي از خيابان‌هاي شمال تهران در حال حركت بود كه ناگهان مرد ميانسالي وارد خيابان شد و با آينه خودرو برخورد كرد. مرد ميانسال پس از تصادف نقش بر زمين شد و راننده خودروي مدل بالا مجبور شد توقف كند. مرد ميانسال مدام فرياد مي‌كشيد كه دست و پايش شكسته است. عده زيادي دور او جمع شدند و از بين جمعيت مرد جواني خود را به محل تصادف رساند و گفت خودش مشكل را حل مي‌كند. او جمعيت را پراكنده كرد و براي حل و فصل موضوع داخل خودروي پورشه نشست تا با راننده صحبت كند. او گفت اگر پاي پليس به ميان كشيده شود دردسرساز مي‌شود. او با ترساندن راننده پورشه كه پسري كم سن و سال بود گفت ممكن است مدارك ماشين را بگيرند و حتي خودرو را به‌خاطر سرعت بالا به پاركينگ ببرند.

او پيشنهاد داد تا موضوع را با پول حل كنند و از پورشه‌سوار خواست تا هرچه پول دارد در اختيار وي قرار دهد تا به مرد مجروح بدهد و موضوع فيصله پيدا كند. اين مرد همزمان داشبورد را باز كرد كه داخل آن 700هزار تومان بيشتر نبود و آن را برداشت، سپس از راننده خواست كه كارت عابربانكش را هم بدهد تا كمي پول بردارد و به پيرمرد مجروح بدهد. در همين هنگام مرد ميانسال كه تا چند دقيقه قبل‌تر روي زمين افتاده بود و از شدت درد به‌خود مي‌پيچيد، از جايش بلند شد و به سمت خودرو رفت تا ببنيد راننده و جوان ميانجي چه مي‌گويند. همين كافي بود تا راننده متوجه نقش بازي كردن مرد ميانسال شود. جوان ميانجي وقتي ديد پورشه‌سوار پي به راز آنها برده است، پول‌ها را برداشت و فرار كرد. به اين ترتيب مرد ميانسال گير افتاد و در ادامه پرونده او براي رسيدگي روي ميز قاضي امين ميروكيلي داديار دادسراي ويژه سرقت قرار گرفت. متهم در بازجويي‌ها به اخاذي از پورشه سوار با همدستي جوان ميانجي اقرار كرد و درتوضيح ماجرا گفت: شغلم نقاشي ساختمان است و اين روزها در تكاپوي عروسي دخترم هستم. با زحمت جهيزيه آبرومندانه‌اي براي او تهيه كردم و زير بار قرض و قسط رفتم. وي ادامه داد: چند روز به عروسي مانده بود، شنيدم كه بايد براي داماد حلقه بخرم. دخترم مي‌گفت بايد براي همسرش حلقه گران‌قيمتي بخرم چون داماد وضع مالي‌اش خوب است و براي او حلقه برليان خريده است. پيش هركسي رفتم تا پول قرض بگيرم، به بن بست خوردم تا اينكه يكي از روزها موضوع را با همكارم در ساختماني كه كار نقاشي مي‌كردم در ميان گذاشتم. او پيشنهاد خلاف داد.

مهدي گفت در يكي از فيلم‌هاي خارجي ديده كه گروهي با تصادف ساختگي از راننده خودروهاي مدل بالا اخاذي مي‌كنند. مهدي اغفالم كرد و من كه تا به اين سن (55سالگي) پايم به پليس و دادسرا كشيده نشده بود وسوسه شدم تا با او همكاري كنم. او مي‌گفت تنها يك سرقت انجام مي‌دهيم و با همين يك مورد پول حلقه آقاي داماد جور مي‌شود. وي ادامه داد: طبق نقشه به يكي از خيابان‌هاي شمال تهران رفتيم و با شناسايي يك خودروي مدل بالا خودم را جلوي ماشين انداختم تا با تصادف ساختگي از راننده باج بگيريم. وقتي نقش بر زمين شدم، مهدي وارد بازي شد تا با صحبت موضوع را حل و فصل كند اما از بخت بد من، فقط 700هزارتومان پول در داشبورد پورشه سوار بود. از سوي ديگر چون ناشي و تازه كار بودم، وقتي ديدم افراد زيادي جمع شده‌اند و مي‌خواهند به اورژانس زنگ بزنند، از ترسم به سمت مهدي رفتم تا ببينم ماجرا از چه قرار است و آنها چه مي‌گويند. اما همين موضوع باعث شد كه طعمه‌‌مان پي به راز و نقشه تبهكاري ما ببرد و دستمان رو شود. از طرفي مهدي هم نامردي كرد و وقتي ديد پورشه‌سوار متوجه نقشه ما شده، مرا قال گذاشت و فرار كرد.به گزارش همشهري، متهم با قرار قانوني در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفت و تحقيقات براي دستگيري همدست وي ادامه دارد.

کد خبر 346564

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha