چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۰
۰ نفر

دکتر سیدرسول موسوی: منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی، متشکل از کشورهای پنج‌گانه ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان به‌وجود آمد.

globe

اين منطقه براي ايران يك پيوست جغرافيايي، تاريخي، فرهنگي و تمدني است. هرچند ايران پس از استقلال اين كشورها، هميشه نقش مثبتي در منطقه آسياي مركزي داشته اما به‌نظر مي‌رسد سياست خارجي كشورمان طي سال‌هاي اخير به‌دليل درگيري در مسائل خاورميانه، به آسياي مركزي توجه كمي نشان داده است. نگاهي به سطح روابط دوجانبه و چندجانبه و رفت‌وآمدهاي ديپلماتيك نشان مي‌دهد روابط ما با كشورهاي اين منطقه به جايگاه نازلي سقوط كرده است. در شرايط جديد ايران، توجه به آسياي مركزي و بازطراحي سياست خارجي كشورمان در قبال اين منطقه ضروري است.

  • بازيگران فعال در آسياي مركزي

ايران در منطقه آسياي مركزي با قدرت‌هاي بزرگي روبه‌روست؛ قدرت‌هايي كه براي حضورشان در اين منطقه برنامه و هدف دارند. در حال حاضر، چين در اين منطقه دست برتر را در تمام حوزه‌هاي اقتصادي دارد و طرحي تحت عنوان «راه ابريشم نوين» را هم مطرح كرده و قرار است 40ميليارد دلار نيز براي آن هزينه كند. چين با قدرت برتر اقتصادي خود در آسياي مركزي حاضر شده و اين منطقه را ادامه فرصت‌هاي اقتصادي خودش مي‌داند. از سوي ديگر، با قدرتي به نام روسيه در زمينه مسائل امنيتي روبه‌رو هستيم.

اگر چين در مناسبات اقتصادي منطقه آسياي مركزي دست بالا را دارد، روسيه دست برتر را در معادلات امنيتي منطقه دارد. در كنار اين دو قدرت، با پديده‌اي به نام آمريكا هم روبه‌رو هستيم. حدود 2‌ماه پيش، جان كري وزير امورخارجه آمريكا سفر يك هفته‌اي به كشورهاي آسياي مركزي داشت و با وزراي خارجه كشورهاي اين منطقه اجلاسي تحت عنوان C5+1 برگزار كرد. آمريكا براي همكاري‌هاي خود در آسياي مركزي يك برنامه بلندمدت تعريف كرده است. فارغ از اينها، ايران در منطقه آسياي مركزي يك رقيب سنتي هم دارد؛ تركيه.

تركيه هم فعالانه در آسياي مركزي حضور دارد. بنابراين اگر بخواهيم در اين منطقه حضور داشته باشيم بايد توجه كنيم كه در كنار ما چين، روسيه، آمريكا و تركيه هم حضور دارند. ايران به جهت موقعيت جغرافيايي و موقعيت استراتژيك منطقه‌اي، فضاي بسيار خوبي براي برقراري ارتباط ميان كشورهاي آسياي مركزي- كه در يك جغرافياي بسته قرار دارند- و آب‌هاي آزاد دارد.

ظرفيت‌هاي بزرگ ارتباطي كشور ما مثل جاده‌ها و راه‌آهن و همچنين ظرفيت‌هايي كه در برقراري خطوط انرژي داريم مي‌تواند زمينه همكاري ما با كشورهاي آسياي مركزي باشد. موضوع مهم اين است كه حضور ما در منطقه لزوما به‌معناي رقابت با قدرت‌هاي ديگر نيست‌ بلكه مي‌توان برنامه‌اي تهيه كرد تا فعاليت‌هاي ما در آسياي مركزي بر مبناي «تعامل» با كشورهاي منطقه و قدرت‌هاي ديگر قرار گيرد.

آمريكا براي خود تعريفي از منطقه آسياي مركزي دارد. اين كشور حضورش در آسياي مركزي را به‌عنوان وزنه تعادلي در مقابل روسيه و چين مي‌بيند؛ حضورش نوعي حضور «تقابلي» است. بنابراين فلسفه راهبردي حضور آمريكا در آسياي مركزي با فلسفه راهبردي حضور ما در اين منطقه متفاوت است. حضور ما در آسياي مركزي براساس همكاري و تعامل است و اين حضور عليه هيچ كشور ديگري نيست.

  • بايسته‌هاي حضور ايران در آسياي مركزي

موضوعي كه سال‌هاست مغفول مانده و من بر آن تأكيد دارم، فضاي تمدني است. ايران با منطقه آسياي مركزي يك رابطه تمدني دارد كه هيچ‌گاه به آن توجه شايسته نشده است. اگر در رابطه با آسياي مركزي در كنار حوزه‌هاي خاص اقتصادي بر ظرفيت‌هاي تمدني نيز تمركز شود، مي‌توان سياست موفقي را در اين منطقه پيش برد. همكاري‌هاي اقتصادي، سياسي، امنيتي و فرهنگي ما با كشورهاي اين منطقه، بايد در بستر سابقه تمدني شكل گيرد.

ايران بايد با تجديد نظر در سياست خارجي خود، فعاليت‌ها و مشاركت‌هاي سياسي و امنيتي‌اش را نيز در آسياي مركزي افزايش دهد. يكي از تهديدهاي امنيتي اين منطقه، موضوع گسترش افراط‌گرايي و اقدامات افراطي تحت لواي اسلام است- نمونه آن حضور داعش در افغانستان و احتمال گسترش آن به آسياي مركزي است. در آسياي مركزي معادلات امنيتي متعددي وجود دارد اما نگاه ايران به موضوع افراط گرايي و راه‌حل‌هايي كه ارائه مي‌دهد مي‌تواند مستقل از معادلات شانگهاي و پيمان امنيت دسته‌جمعي مطرح شود. ايران مي‌تواند نقش مستقلي در تعريف همكاري‌هاي امنيتي در مبارزه با تروريسم در آسياي مركزي داشته باشد - ضمن اينكه مي‌تواند از فرصت‌هايي كه در شانگهاي يا پيمان امنيت دسته جمعي وجود دارد هم استفاده كند.

پيش از اين، ايران به همراه روسيه به‌عنوان ميانجي در روند صلح‌سازي‌ در تاجيكستان پروژه موفقي را پيش برده‌اند. طرف‌هاي مختلف در مقابل قدرت‌گيري داعش راهكارهاي نظامي پيشنهاد داده‌اند اما تحليل ايران مبتني بر حركت‌هاي نظامي نيست. ايران معتقد است مردم آسياي مركزي مسلماناني ميانه رو هستند و وهابيت و گروه‌هاي تروريستي چون داعش در اين منطقه جايگاهي ندارند. از اين رو، پيشنهادي كه جمهوري اسلامي ايران‌ مي‌تواند داشته باشد اين است كه كشورها با تقويت اسلام ميانه رو با افراطي‌گري مقابله كنند.

اين يك پيشنهاد است و نياز به‌كار بيشتر و تئوري‌پردازي دارد. مهم‌ترين موضوعي كه طي ماه‌هاي اخير در آسياي مركزي مطرح شده و بر اين منطقه و خاورميانه تأثيرگذار خواهد بود، موضوع جاده ابريشم نوين يا «كمربند اقتصادي جاده ابريشم» مطرح شده از سوي چين است. آنچه چيني‌ها در طرح اخير خود مطرح كرده‌اند، در واقع تنها اسمي از جاده ابريشم دارد و در امتداد مسير اصلي جاده كهن ابريشم نيست. جاده مدنظر چين از اين كشور آغاز مي‌شود، از منطقه آسياي مركزي عبور مي‌كند و از طريق روسيه به سمت اروپا مي‌رود.

اين در حالي است كه جاده قديمي ابريشم جاده‌اي بود كه پس از عبور از آسياي مركزي از شرق ايران وارد و از غرب ايران خارج مي‌شد و سپس به سمت اروپا مي‌رفت. چين در طرح فعلي جاده ابريشم نوين، ايران را دور مي‌زند. چيني‌ها طرح دومي را هم مطرح كرده‌اند به نام «جاده ابريشم دريايي». هر دوي اين مسيرها ايران را دور مي‌زنند. در اين دو طرح، تنها مسيرهايي فرعي براي ايران درنظر گرفته شده و ما در محور آنها حضور نداريم.

سؤال اين است كه جاده‌اي كه تاريخ كشور ما با آن در ارتباط تنگاتنگ است، چطور مي‌تواند از ايران عبور نكند؟ جاده ابريشم ميراث مشترك ماست و بدون ايران بي‌معني است. بنابراين اين طرح به‌طور حتم بايد اصلاح شود و اين نيازمند اقدام جدي و فوري ايران است. كشور ما بايد به‌صورت جدي‌تر و براساس برنامه‌اي مشخص، در منطقه آسياي مركزي حضور داشته باشد تا بتواند طرح چيني‌ها را هم اصلاح كند. تقويت كريدور شمال-جنوب و فعال كردن بندر چابهار بهترين گزينه براي تغيير مسير طرح جاده ابريشم نوين و عبور آن از ايران است.

  • مديركل پيشين دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه
کد خبر 322994

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha