یکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۵
۰ نفر

همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: سینما بیان یک ایده پرداخت شده است. هنر فیلمنامه‌نویس پرداخت ایده و تسلط کارگردان؛ بیان تصویری آن است.

فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت

جز اين در ژانر درام اجتماعي هر چه بدست بيايد يك فيلم متوسط حداقلي خواهد بود. چهارشنبه 19 ارديبهشت گرفتار همين مشكل است. ضمن اينكه ايده فيلم نيز بسيار كوچك بوده و در ادامه حرفي براي گفتن ندارد. در واقع فيلم وحيد جليلوند ظرفيت نمايشي ارئه نمي‌كند.

عده‌اي زيادي از مردم دردمند در روز مشخصي بنا بر اعلام يكي آگهي كه در روزنامه همشهري چاپ شده در محل مشخصي گرد مي آيند... چهارشنبه 19 اردي بهشت داستان ندارد ولي ايده بكر و هرچند كوچكش شايد باعث شده چند نام بزرگ براي يك كارگردان فيلم اولي حاضر به بازي شوند. ايده؛ فيلم جليلوند را متاسفانه به ييش نمي‌برد و داستانك‌ها فاقد جذابيت نمايشي هستند.

شعار در سينما و پرداخت آن مي‌تواند به يك نتيجه و پيام اجتماعي منجر شود. از سوي ديگر شعار‌دهي آنهم در مقوله خير؛ عدالت و ستيزه‌جويي و به صورت پراكنده راه به جايي نمي‌برد. داستان فيلم در باره يك تصميم‌گيري عجيب در باره مردي است كه قصد خير دارد. از يك سو انتخاب اول او كمك به مرد بدبختي است كه توان پرداخت ديه نداشته و در زندان است و ديگري كمك به زني كه شوهر عليل دارد و براي مخارج درمانش دست به آسمان برداشته. و مهمترين و جذاب‌ترين انگاره ميان اين دو انتخاب اين است؛ كه آن زن نامزد سابق همين مرد خير است. زني كه روزگاري همه فكر و ذكر و زندگي وي بوده است.

روايت در چهارشنبه 19 ارديبهشت بسيار يكنواخت است. زندگي جلال، ليلا و ستاره هر كدام با سادگي هرچه تمامتر روايت مي‌شود و هيچ عنصر جذاب دراماتيكي در داستانك‌ها شاهد نيستيم. مشكل اينجااست كه همذات‌پنداري با اين قهرمان‌ها سخت است. قضاوت نيز در باره آنها مشكل است. جلال و ليلا و ستاره هركدام داراي ويژگي‌هايي هستند. هركدام در زندگي شخصي خود دست به انتخاب‌هايي زدند كه نتيجه‌اش حال و روز كنوني نه چندان خوش آنان است. با اينهمه تماشاگر نمي‌تواند با آنان همراهي كند. چون هيچ روايت منسجمي از داستانك‌هاي آنها را شاهد نيستيم. گويي هر نما يك داستانك دارد و هر سكانس يك قصه ديگر.

از منظر ديگر در سينماي اپيزوديك ايران هنوز استاندارد‌ها و قواعد ژانر جا نيفتاده است. چهارشنبه 19 ارديبهشت يك فيلم اپيزوديك با سه داستانك است. هر سه اين داستانك ها داراي عناصري در داستان هستند كه به جاي تثبيت با يكديگر با هم تفريق و جدايي نشان مي‌دهند. در سينماي اپيزوديك جان كلام نقطه مشترك قصه‌ها و آدم‌هااست. اما اين روند در فيلم جليلوند رخ نمي‌دهد. و اين مشكل از همان روايت اول كه مربوط به زني است است كه دو فرزند دارد و سابقه‌اي نيز با جلال كاراكتر اصلي ماجرا داشته آغاز مي‌شود.دو اين زماني عشق همديگر بوده‌اند؛ در ادامه بدليل انتخاب‌هايشان از هم جدا افتاده‌اند. اپيزود دوم و سوم فيلم جليلوند مي‌خواهد به نوعي پيوندهاي مشترك با اپيزود اول را روايت كند كه او بشدت در اين امر ناكارآمد عمل كرده است.

چهارشنبه 19 اردي بهشت كمي تا قسمتي بيشتر به زنان پرداخته است. از ديگر سو جليلوند قصد داشته مابه ازاي اجتماعي داستانك‌هايش را نيز بيان كند اما بازهم در ارائه آن روايتش ناقص است. كاراكترها در روابطشان بسيار دور ظاهر مي‌شوند از هم فاصله مي‌گيرند و هيچ حادثه جذابي رخ نمي‌دهد. اين فيلم كاراكتري را نشان مي‌دهد كه عليرغم مشكلات مالي و دغدغه‌هاي زندگي خودش مي‌خواهد در قامت يك ايثارگر خير ظاهر شود. اين ايده درخشاني است. اما در ادامه خير و محتاج هر دو چنان سرد پرداخت شده‌اند كه هيچ جذابيتي را براي تماشاگر بوجود نمي‌آورند.

گفتن از معضلات اجتماعي بويژه در مواردي مانند عدالت خواهي؛ تبعيض؛ سياهي و غيره اگر در داستانك‌هاي فيلم و در روايت تصويري ما به ازاي اجتماعي پيدا كنند يعني تماشاگر باور كند كه معضل فيلم و چيزي كه دارد مي‌بيند در زندگي واقعي او نيز و بيخ گوشش مدام در حال تكرار است- چه عمل خوب چه رفتار ناشايست- تضمين موفقيت يك فيلم درام اجتماعي است. چهاراشنبه 19 ارديبهشت متاسفانه چنين ويژگي‌هاي را ندراد.

کد خبر 313108

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha