جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۴
۰ نفر

دکتر محمدمهدی مظاهری*: سیاست و قدرت در خاورمیانه به گونه‌ای است که علی‌رغم ماهیت ایدئولوژیک کشورها و بازیگران این منطقه، آنها را به سمت منفعت‌محوری سوق می‌دهد.

بر این مبنا، رقابت تمامی بازیگران تأثیرگذار در تحولات جهان عرب همواره بر محور «مهار تهدید» و افزایش «نقش و نفوذ» بوده است.در این راستا، از ابتدای بروز شورش‌ها در سوریه، در سال 2011، برخی کشورهای عرب منطقه به همراه حامیان غربی خود زمینه را برای «شروع یک بازی جدید» مساعد دیدند.

البته کشورهای عربی با توجه به نوع نظام سیاسی حاکم بر آنها و همچنین میزان تعاملات‌شان با غرب، مواضع متعددی در قبال بحران سوریه اتخاذ نمودند. کشور عراق به دلیل همجواری با سوریه، همواره نگران تاثیر مناقشه سوریه در افزایش خشونت‌های فرقه‌ای در عراق بوده است.

در ضمن به دلیل نزدیکی رویکرد مقامات عراقی با موضع ایران، دولت این کشور با هر گونه اقدام نظامی در سوریه مخالفت کرده و خواستار راه حل سیاسی صلح‌آمیزی برای این بحران بوده است.

کشور مصر از سال 2011 که زمان شروع بحران سوریه بود، خود نیز درگیر انقلاب و تحولات بنیادین سیاسی گشت. با این وجود دولت‌هایی که پس از انقلاب در این کشور روی کار آمدند برای فرافکنی مشکلات داخلی به بحران سوریه نیز پرداخته‌اند.

محمد مرسی، رئیس جمهوری وقت مصر روابط با سوریه را قطع کرد و درخواست تعیین منطقه ممنوعه هوایی را نمود؛ ولی پس از برکناری وی توسط ارتش، مقامات جدید مصر موضع محتاطانه‌تری اختیار کرده‌اند و دنبال راه حل سیاسی هستند.

اردن نیز در ابتدای بحران سوریه موضع بی‌طرفی اتخاذ نموده و خواستار یک راه حل سیاسی برای سوریه شده بود؛ اما با افزایش فشارهای آمریکا چندی است که با ارتش به اصطلاح آزاد سوریه برای قاچاق سلاح به درعا -  نزدیک مرزهای اردن -  همکاری می‌کند.

در حوزه خلیج فارس نیز عربستان که همواره سوریه را به خاطر حمایت از گروه‌های مقاومت، متهم نموده و آن را خطری برای منافع و آینده‌ پادشاهی‌های محافظه‌کار می‌داند؛ پس از آغاز بحران سوریه، رهبری کشورهای حوزه خلیج فارس را برای مقابله با رژیم بشار اسد بر عهده گرفت.

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به جز عمان) در موضعی آشکارا خصمانه، به تامین هزینه نیروهای شورشی در سوریه پرداختند، سفارتخانه‌های خود را در دمشق بستند و سفرای سوریه را نیز از کشور خود اخراج کردند. این کشورها، دامنه‌ تهدید سوریه را بعد از بیداری اسلامی گسترده‌تر می‌بینند و نزدیکی گروه‌های مقاومت و به خصوص سوریه به ایران را به منزله‌ برهم خوردن تعادل منطقه‌ای و به حاشیه رفتن سیاست‌های خود می‌دانند؛ بنابراین همواره از گروه‌های معارض در سوریه حمایت کرده‌اند.

با این وجود با نزدیک شدن بحران سوریه به سال چهارم خود بروز برخی تحولات اساسی در صحنه سیاسی منطقه خاورمیانه و خصوصاً سوریه و عراق باعث شده است تا دولت‌های عربی، ضمن تجدیدنظر در سیاست‌های خصمانه پیشین خود، تصمیم به بازگشایی سفارت‌های خود در سوریه و بالعکس بگیرند.

در اولین گام، کویت که با برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان و قطر در اتحادیه عرب همگام شد و طرح لغو عضویت سوریه در این اتحادیه را امضا کرد و نیز طی چهار سال از مخالفان سوری حمایت می‌نمود؛ اینک به عنوان اولین کشور عربی در صدد از سرگیری روابط خود با سوریه برآمده است تا شاید به این طریق اشتباه خود را در حق سوریه جبران کند.

کشور کویت به دلیل نقش میانجی‌گرایانه‌ای که اغلب در تحولات سیاسی- اجتماعی حوزه خلیج فارس داشته و به دلیل پیشینه رابطه این کشور با سوریه، تلاش کرده است در این زمینه پیشقدم شود.

تونس نیز که اولین کشور عربی بود که روابط سیاسی خود با سوریه را قطع نمود، اعلام کرده که به دنبال از سر گیری روابط با سوریه و گشایش یک دفتر اداری در این کشور است.

پیروزی بشار اسد در انتخابات، تغییر نگرش و اولویت دولت آمریکا در سرنگونی نظام سوریه و همچنین تلاش این کشور برای تمرکز در خصوص نابودی گروه‌های تندرو و در رأس آنها «داعش»، از جمله عواملی هستند که در تغییر نگرش دولت کویت مؤثر بوده‌اند.

بنابراین به نظر می‌رسد ژئوپلیتیک فعلی خاورمیانه،  توازن قوای منطقه‌ای را به نفع مثلث سوریه - ایران - روسیه، تغییر داده و سبب شده است تا دولت‌های فرا منطقه‌ای و منطقه‌ای به این جمع‌بندی برسند که سناریوی حذف بشار اسد و تضعیف همزمان ایران و محور مقاومت دیگر نه تنها عملیاتی نیست، بلکه در راستای منافع و امنیت منطقه‌ای آنها نیز نبوده و می‌تواند منجر به تقویت نیروهای تندرویی شود که خطر آنها بسیار جدی و ملموس است.

* استاد دانشگاه

کد خبر 284372

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha