شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: روحانیت از یکسو به مثابه یک نهاد سنتی حافظ ارزش‌ها و انگاره‌های سنتی و مذهبی است و از سوی دیگر با در نظرگرفتن ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی‌اش همواره در درون مردم ریشه داشته است.

«اصولگرایان به زندگی زیر سایه تندرو‌ها عادت کرده‌اند!» ادعایی بیان شده توسط یکی از چهره‌های شاخص حزب منحل شده مشارکت که در گفت‌و‌گو با یکی از نشریات، جریان اصولگرایی را متهم به قدرت‌طلبی کرده و تصمیم‌گیران اصلی این جریان را رادیکال‌ترین طیف‌های آن ارزیابی کرده است.

این اظهارات از سویی با این ملاحظه که از سوی عضو رادیکال‌ترین طیف جریان اصلاحات ابراز می‌شود که اتفاقا خود را به عنوان جریان اصلی اصلاح‌طلبان می‌دانند، نبض این جریان را در اختیار خود گرفته‌اند و وضعیت آشفتگی کنونی اصلاح‌طلبان هم مرهون رادیکالیسم این طیف است که کم اهمیت است و شاید به یک رجزخوانی سیاسی تعبیر شود

اما از سوی دیگر طرح چنین موضوعی همچون تلنگری می‌تواند قابل تامل به نظر برسد؛ چراکه مروری بر وضعیت نابسامان اردوگاه اصولگرایی و روند‌ها و فعل و انفعالات کنونی آن نشان از برجسته شدن یک طیف و گروه مشخص دارد که به نظر تندرو‌ترین لایه‌های اصولگرایی هستند و مشی و مرام این گروه در فرآیندهای سیاسی سال‌های گذشته بیشترین آسیب را به اردوگاه اصولگرایی وارد ساخته است.

تن ندادن به مکانیسم‌های عقلانی وحدت‌آفرین و انسجام‌بخش در انتخابات‌های مختلف از ۱۳۸۴ گرفته تا ۱۳۹۲ و همچنین انتخابات‌های مجلس توسط این لایه تعقیب شده و انجام مکرر اشتباهات سیاسی و راهبردی توسط این طیف از عوامل اصلی کامیابی‌های سیاسی اردوگاه رقیب در یکی، دو سال اخیر بوده است.

با این مقدمه در ادامه تلاش می‌شود با طرح پرسش‌هایی که در مورد نسبت جریان اصولگرایی با میانه‌روی و رادیکالیسم به وجود می‌آید و با تبار‌شناسی جریان اصولگرایی و روندهای کنونی آن، جایگاه و موقعیت میانه‌روی و اصولگرایان میانه‌رو در درون جریان اصولگرایی مورد تحلیل قرار گیرد.

  • اصولگرایی؛ از تحفظ تا رادیکالیسم

پرسش نخست این است که نسبت جریان اصولگرایی با میانه‌روی چگونه است؟ آیا آنچنان که در ابتدای متن به نقل از جامعه‌شناس تندروی اصلاح‌طلب نقل شد جریان اصولگرایی با تندروی کنار آمده و زیر سایه آن تنفس می‌کند و یا به عکس این جریان اصلاح‌طلب بوده که از ابتدا بر مدار چپ‌روی و رادیکالیسم شکل گرفته و البته امروز با درک اقتضائات زمانه خود را مداراجو و اصلاح‌طلب می‌داند؟

به عبارت دقیق‌تر اصالت و ذات اصولگرایی با رادیکالیسم و یا میانه‌روی گره خورده؟ برای پاسخ به این پرسش به نظر می‌رسد باید قدری از وضعیت امروز اصولگرایان که به نظر ناشی از اختلالات و اشتباهات در عملکرد و تصمیم‌گیری‌های آن است فاصله گرفت و به‌نوعی به تبار‌شناسی آن دست زد.

اساسا شکل‌گیری جریان اصولگرایی در بستر یکی از دو جریان سیاسی اصلی جمهوری اسلامی ایران، یعنی جریان راست سنتی و به‌طور مشخص جامعه روحانیت مبارز تهران شکل گرفته؛ آن هم در مقابل قطب مقابل یعنی جریان‌های چپ‌گرا و مجمع روحانیون مبارز تهران.

لازم به بازگشت به اتفاقات و رویدادهای دهه اول انقلاب و تندروی‌های چپ‌گرایان سابق و اصلاح‌طلبان کنونی نیست بلکه تنها تمرکز بر این مهم که جریان اصولگرایی بر ساختاری متناظر با روحانیت شکل گرفته نشان از آن دارد که چنین جریانی به صورت طبیعی بیش از آنکه با ویژگی رادیکالیسم گره خورده باشد، با محافظه‌کاری و میانه‌روی عجین است.

روحانیت از یکسو به مثابه یک نهاد سنتی حافظ ارزش‌ها و انگاره‌های سنتی و مذهبی است و از سوی دیگر با در نظرگرفتن ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی‌اش همواره در درون مردم ریشه داشته و همین حضور در مردم باعث مردم‌داری و میانه‌روی همیشگی روحانیت شده است.

طبیعی است که در برهه‌های گوناگون و تحت‌تاثیر اتفاقات سیاسی و اجتماعی یا استثنائاتی ممکن است مثال‌هایی نقض در مورد هر پدیده‌ای به چشم بیاید.

در این زمینه هم ممکن است از نمونه‌هایی از روحانیون تندرو نام برده شود اما آنچه ملاک است جریان اصلی روحانیت و مرجعیت شیعه است که مزاج و رویکردهای آن با چنین مختصاتی قابل تحلیل است.

از همین‌رو ذات و اصالت جریان اصولگرایی برخاسته از نهاد روحانیت، مبتنی بر حفظ و پاسداشت ارزش‌هاست؛ آن هم با روحیه‌ای میانه‌روانه و مردمی.

  • رادیکال‌ها و تباین با اصالت‌های اصولگرایی

درست در نقطه مقابل چنین رویکردهایی، در سال‌های اخیر طیفی از نیروهای رادیکال اصولگرا فعال شده‌اند که از حیث خوی و خصلتی کاملا متفاوت از آنچه اشاره شد عمل می‌کنند و نقطه قابل توجه اینکه می‌کوشند رویکرد‌ها و روندهای اصلی جریان اصولگرایی را هم متوجه خود سازند.

از سوی دیگر این جریان آنچنان که در سال‌های گذشته نشان داده از ویژگی‌هایی برخوردار است که باعث شده هراندازه تاثیرگذاری آن در اردوگاه اصولگرایی بیشتر شود و آسیب‌ها و مشکلات متعاقب این نقش‌آفرینی هم بیشتر دامن‌گیر اصولگرایان شود.

ناتوانی از همراه کردن آرمان‌گرایی و عقلانیت: نیروهای تندرو در سال‌های اخیر به اسم تعقیب آرمان، پای روی عقلانیت گذاشته‌اند و البته که تاوان سنگینی هم برای این موضوع پرداخته شده است.

تمامی هشدارهای بزرگان و عقلای اصولگرا در راستای توجه به تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای عقلانی به بهانه پیگیری صرف آرمان‌ها بی‌توجه مانده‌اند.

تک‌روی، بی‌اعتنایی به مرجعیت سیاسی، عدم تحمل سلایق متفاوت، به هم‌زدن انسجام درونی: عدم حضور در مکانیسم‌های انتخاباتی تقریبا به رویه‌ای ثابت برای این جریان تبدیل شده است.

تقریبا طی تمامی سال‌های گذشته این جریان در هیچ انتخاباتی حاضر به حضور در کنار سایر گرایش‌ها و سلایق اصولگرایی نشده، توصیه‌ها و میانجی‌گری‌های بزرگان را نپذیرفته و با گذاشتن شرط‌وشروط مختلف برای حضور در سازوکارهای وحدت‌بخش و در ‌‌نهایت تک‌روی و حضور مستقل به شکسته شدن پایگاه رأی اصولگرایی و البته به پیروزی اردوگاه رقیب کمک کرده است.

همین انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری ۱۳۹۲ نمونه‌ بارزی از این بی‌توجهی است؛ چنان که شاید خودزنی‌های این عده بیش از هر عاملی به پیروزی جریان رقیب کمک کرد.

بی‌توجهی به مردم و پایگاه اجتماعی: آنچنان که گفته شد اصولگرایی ریشه در روحانیت دارد و ویژگی روحانیت شیعه همواره حضور در مردم و ارتباط‌گیری با توده‌ها بوده است.

لایه‌های تندروی اصولگرا اساسا نه‌تنها برای رأی و نظر مردم ارزش و اعتباری قائل نیستند که در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌های سیاسی خود نقش و جایگاه چندانی برای پاسخگویی به مطالبات عموم مردم در نظر نمی‌گیرند.

در حالی که گفتمان اصولگرایی در پاسخ به اقتضائات و نیازهای امروز جامعه نیازمند بازآرایی و بازسازی است و اصولگرایان نیازمند اصلاح کیفیت ارتباط خود با جامعه هستند و اما این گروه همچنان بر ادبیات و گفتمان خود که نسبت چندانی با جامعه امروز ایران ندارد تاکید می‌کنند.

ناکارآمدی عملکردی: این گروه متاسفانه در مقام عمل هم کارنامه قابل دفاعی از خود به‌جای نگذاشته‌اند. بسیاری از نیروهای این گروه از همکاران دولت قبلی به حساب می‌آیند.

در عین حال در فعالیت‌های سیاسی هم فاقد درایت و قدرت تصمیم‌گیری لازم برای جریان‌سازی و تاثیرگذاری هستند چنان که نقش‌آفرینی این گروه در مقام مهم‌ترین صدای منتقد دولت یازدهم بیش از آنکه در راستای برجسته ساختن نقاط ضعف دولت عمل کند به دستمایه‌ای برای فرافکنی‌های سیاسی دولتمردان و استفاده آنها از ضعف‌های منتقدان و مخالفانشان بدل شده است.

  • ضرورت فعال شدن نیروهای میانه‌روی اصولگرا

آنچنان که یکی از تحلیلگران اصولگرا در مورد شیوه‌های عملکرد این گروه به درستی اشاره می‌کند «جبهه پایداری محصول اختلال در روند طبیعی اصولگرایی است، نه نگرش و نه منش و نه روش جبهه پایداری شباهتی با مرام معتدل اصولگرایی ندارد.

آنها شعارهای اصولگرایان را بلند‌تر از آنها فریاد می‌زنند تا جوانان صادق پیرو اصولگرایی را جذب کنند و تا حدودی هم موفق شده‌اند.

بزرگ‌ترین سرمایه اصولگرایان و آینده آنها همین جوانان صادقند که پایداری در حال مصادره از اصولگرایان است. پایداری در حال مصادره آینده اصولگرایان است و آنها متاسفانه توجهی به این واقعیت ندارند.»

بدین ترتیب و در شرایطی که خلاء حضور بزرگان اصولگرا همچون آیت‌الله مهدوی‌کنی و حبیب‌الله عسگراولادی باعث پررنگ‌تر شدن نقش‌آفرینی و تاثیرگذاری این گروه شده، به نظر می‌رسد امروز بیش از هر زمانی ضرورت انسجام و نزدیکی نیروهای میانه‌روی اصولگرا احساس می‌شود.

تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد این لایه از جریان اصولگرا هم در میدان عمل برخوردار از شایستگی، کارآمدی و قدرت مدیریتی است و دارای چهره‌هایی است که با وجود ویژگی‌های شخصی و همچنین عملکردی‌شان می‌توانند باعث اعتلای برند اصولگرایی شوند و اقبال مردمی و سمت‌وسوی پایگاه اجتماعی هم متوجه آنهاست.

شخصیت‌هایی همچون دکتر قالیباف در مقام شهردار تهران یا دکتر لاریجانی درمقام ریاست مجلس شورای اسلامی به عنوان کارآمد‌ترین مدیران نظام جمهوری اسلامی شناخته شده‌اند که اتفاقا اقبال عمومی هم همواره با آنها بوده است.

در حالی که این نگرانی وجود دارد که در سایه کم‌تحرکی نیروهای میانه‌روی اصولگرا، مجددا لایه‌های تندرو زمام امور را در دست گرفته و سرنوشت اصولگرایی را به آمال و مقاصد خود گره زنند.

این مهم که لایه‌های نخبگان، دانشگاهیان و مدیران اصولگرا که غالبا همراه و همسو با گرایش‌های میانه‌رو هستند منسجم شده و در راستای بازآرایی این جریان بکوشند ضروری است.

اصلاح‌طلبان از اینکه قطب مقابلشان طیف تندروی اصولگرا قرار گیرد استقبال می‌کنند و در صف آرایی‌های سیاسی و انتخاباتی همواره می‌کوشند قطب مقابل خود را تندرو‌ترین لایه‌های اصولگرا تعریف کنند و صدا و گفتمان اصلی اصولگرایی را گفتمان اصولگرایان تندرو قلمداد کنند.

استقبال قابل توجه اصلاح‌طلبان از همایش اخیر وحدت اصولگرایان که با حضور کم‌رونق چهره‌های میانه‌رو و نقش‌آفرینی پررنگ حامیان سابق احمدی‌نژاد برگزار شد، از همین رهگذر قابل تحلیل است.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد جریان اصولگرایی برای جلوگیری از تکرار شکست اخیر راهی ندارد به غیر از بازسازی گفتمانی و همچنین نوسازی سازوکارهای سیاسی درونی خود.

در این فرآیند هم ضروری است نقش‌آفرینی اصلی بر عهده آن گروهی قرار گیرد که هم از بیشترین کفایت و کارآمدی برخوردار است و هم اقبال اجتماعی را با خود دارد.

فعال شدن و انسجام نیروهای میانه‌روی اصولگرا در این شرایط می‌تواند علاوه بر تقویت اردوگاه اصولگرایی باعث به جریان افتادن خونی تازه در رگ‌های آن شود و چشم‌اندازهای تازه‌ای برای حضور قدرتمند اصولگرایان در رقابت‌های سیاسی آتی کشور ایجاد کند.

منبع:همشهري ماه

کد خبر 283660

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha