همشهری آنلان: ابراهیم حاتمی‌کیا از فیلم‌های شهری به دشت‌های غربی کوچ کرده. از «دعوت» و «گزارش یک جشن» به «چ»؛ فیلمی که روایتی است از حضور شهید مصطفی چمران در منطقه پاوه و غائله جنگ داخلی کردستان. فیلمی که علامت سوال‌های زیادی درباره آن مطرح است.

hatami

چرا حاتمی‌کیا میان این همه قهرمان‌های جنگ سراغ شهید چمران رفته است؟

چرا در سال‌هایی که اغلب کارگردان‌ها آدم‌های شهر و امروز را سوژه فیلم‌هایشان می‌کنند، او یک شخصیت ملی را برای ساخت فیلم جدیدش انتخاب کرده؟ چرا برای نمایش تقابل دو گروه داخلی، این زمان را مناسب دیده؟ چمران حاتمی‌کیا چه ویژگی‌هایی دارد؟ دریچه دوربین او چه باورهای سیاسی و اجتماعی از او را به تصویر کشیده؟ آیا رنگ حاتمی‌کیا در این فیلم زندگینامه‌ای هویداست؟ آیا «چ» فقط یک فیلم زندگینامه‌ای است؟ شما که باور نمی‌کنید هفدهمین فیلم حاتمی‌کیا فقط بازسازی یک واقعه باشد، باور می‌کنید؟ همه این علامت سوال‌ها اهمیت «چ» را نشان می‌دهد. فیلمی که احتمالا به زودی روی پرده خواهد رفت و فعلا پرونده‌ای جمع‌وجور برای آن تدارک دیده‌ایم و از قضاوت درباره آن پرهیز کرده‌ایم، تا به محض روی پرده رفتن، به طور مفصل سراغ آن برویم و از لایه‌های مختلف آن رمزگشایی کنیم. این چند صفحه، پرونده‌ای است برای یکی از قصه‌گوترین و بهترین فیلم‌های جشنواره امسال به روایت محبوب ترین کارگردان نسل دوم سینمای ایران

جنگ برای صلح

ابراهیم حاتمی‌کیا چند سالی هست که تن به مصاحبه‌‌ مفصل نمی‌دهد. بعد از نمایش «چ» در جشنواره هم ترجیح داد با رسانه‌های مکتوب مصاحبه نکند و احتمالا تا زمان اکران فیلم، واکنش‌های مردم، منتقدان و چهره‌ها را رصد کند. به هر حال او یکی از شخصیت‌های مهم تاریخ معاصر ایران را سوژه اصلی فیلمش قرار داده. درباره زاویه نگاه و نوع روایتش از زندگی، شخصیت و تفکر شهید چمران سوالات متعددی وجود دارد که سعی کردیم ضمن بررسی روند تولید «چ»، صحبت‌های حاتمی‌کیا درباره نکات محتوایی و فنی «چ» را از لابه‌لای یکی دو گفت‌وگوی او مرور کنیم.

«بار‌ها گفته‌ام آرزو می‌کنم آخرین کار من ساختن فیلمی درباره شهید چمران باشد و آن را بزرگ‌ترین انگیزه شخصی خودم می‌دانم، ولی روند پیش آمده عملا سکان کشتی را از من ربود و باید در فرصت و مهلتی دیگر و در فضایی کاملا شخصی به این دردانه شهیدان جنگ، مصطفی چمران بپردازم.» حاتمی‌کیا آذرماه ۸۵ این نامه را نوشت و تا اواخر دهه ۸۰ خبری از فیلم شهید چمران نبود.

۲۰ دی‌ماه ۱۳۸۹ بالاخره پروانه ساخت «چمران» صادر شد اما پیرهادی، تهیه‌کننده فیلم سه ماه بعد خبر داد که نمی‌توانند ساخت فیلم را شروع کنند چون «اراده قطعی برای ساخت این پروژه شکل نگرفته» بخش خصوصی نمی‌توانست از پس تولید آن بربیاید. بالاخره مهدی کریمی (تهیه‌کننده «آژانس شیشه‌ای») و بنیاد فارابی پای کار آمدند تا بازبینی لوکیشن‌ها از تابستان ۹۰ کلید بخورد و فیلم‌برداری از تیرماه ۹۱. فیلمی که حاتمی‌کیا درباره انتخاب سوژه آن می‌گوید: «فارغ از پرداخت شخصیت بزرگ دکتر چمران و میل و تعهد درونی‌ام که با چاشنی ماجراجویی هنری همراه بود، مهم‌ترین مسئله ایجاد پلی بین زمان حال با دنیای تاریخی فیلم بود. بار‌ها این تردید که سخن گفتن از آن مقطع تاریخی برای این دوران، مسئله ما می‌باشد یا نه، اراده‌ام را سست می‌کرد. رسیدن به قطعیت تا آخرین لحظه ساخت همچنان با من بود. امیدوارم آنچه فیلم منادی آن است، برای مخاطب امروزی معنا داشته باشد.»

آقای کارگردان در هفدهمین پروژه سینمایی‌اش سراغ دو روز و دو شب از زندگی شهید مصطفی چمران رفته؛ از روز بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد ۱۳۵۸. روزهایی که امام(ره) در فرمانی مهلت ۲۴ ساعته‌ای به دولت و ارتش داد تا حصر پاوه را بشکنند و منطقه را از وجود تروریست‌های کومله و دموکرات پاکسازی کنند. شهید چمران همراه فرماندهانی مثل همت، بروجردی، کاظمی، خرازی، آبشناسان و صیادشیرازی از نفرات اصلی عملیات آزادسازی کردستان بود و به قول حاتمی‌کیا با همین دو روز سر زبان مردم افتاد.

اما کارگردان «چ» چطور و با چه برهانی به این قطعیت رسیده که اکنون زمان پرداختن به آن مقطع زمانی است و اصلا آیا می‌توان پلی بین زمان حال و دنیای تاریخی فیلم برقرار کرد؟ «ترجیح می‌دهم پیش‌قضاوتی به بیننده ندهم. کلیدی‌ترین نکته فیلم که به محض درک و دریافتش عزمم را جزم کرده‌ام، در فیلم «چ» مستتر است. خدا را شکر می‌کنم که آرایش جدید سیاسی حاکمیت با این مفهوم به شدت همگن و سازگار است.»

حاتمی‌کیا دوره‌های مختلفی از زندگی شهید چمران مثل فعالیت او در لبنان، حضور پررنگش در سال ابتدایی جنگ و تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم، حضور در دولت موقت و... را کنار گذاشته و ماجرای پاوه و غائله کردستان را انتخاب کرده که درباره آن می‌گوید: «امیدوارم جواب این سوال بعد از دیدن فیلم روشن شود. از نظر من فیلم «چ» صرفا فیلم چمران نیست.

فیلم اصغر وصالی و تیمسار فلاحی و کسانی که برای استقلال ایران بعد از انقلاب دفاع کردند و شهید شدند نیز هست. اصلا نام «چ» از همین احساس شکل گرفت.» شهید چمران گزارش واقعه پاوه و کردستان را با جزییات نوشته و آقای کارگردان «چ» را بر همین پایه بنا کرده؛ «با ‌اینکه از واقعه ۳۲ سال می‌گذرد، ولی خوشبختانه هنوز در حافظه نسلِ پدران آن روزگار زند‌ه است. طبیعی است که من از تحقیقات میدانی بیشترین استفاده را بردم، ولی ستون فقرات فیلمنامه بر اساس گزارشی است که چمران بعد از واقعه نوشته و یا درباره آن سخنرانی کرده بود.»

حاتمی‌کیا در سال‌های اخیر «دعوت»، «گزارش یک جشن» و «حلقه سبز» را ساخته و به خاطر همین اکثر رسانه‌ها با ساخته شدن فیلم «چ» از «بازگشت» حاتمی‌کیا به سینمای خودش حرف می‌زنند. از تعابیری که آقای کارگردان می‌گوید با گفتن آن به او زخم می‌زنند؛ «همیشه گفته‌ام و باز تکرار می‌کنم. این رفت و برگشت‌ها و یا دم و بازدم‌های هندسه‌وار، صرفا ساخته و پرداخته ذهن کسانی است که توان تحلیل آنچه بر اهل هنر گذشته است را ندارند و یا خود را به خواب زده‌اند؛ والا حاتمی‌کیا خارج از جهان پیرامونش نفس نمی‌کشد.

تهران آلوده، صدا و حنجره خودش را دارد و من نیز ساکن این شهرم. انتظار چهچه‌زدن بی‌عقلی است. جهانی که فیلم «حلقه سبز» یا «دعوت» و یا «گزارش یک جشن» به آن فرا می‌خواند، بدون اشاره به شرایط حاکم، حداقل با سنت فیلمسازی من نمی‌خواند و من از این بی‌انصافی مدعیان آزرده‌ام.»

حدود دو سال از روزهایی که آقای کارگردان در دفترش پشت لپ‌تاپش می‌نشست و جزییات سکانس‌ها را مو به مو با عوامل گروه چک می‌کرد، گذشته. از روزهایی که فریبرز عرب‌نیا، سعید راد، مریلا زارعی، بابک حمیدیان، مهدی سلطانی، اسماعیل سلطانیان و امیررضا دلاوری و بقیه بازیگر‌ها را دور هم جمع کرد و خط به خط فیلمنامه را دورخوانی کردند؛ «نقطه کاملا عاطفی من بازیگران هستند و نقطه کاملا مدیریتی من بچه‌های دیگر پشت دوربین. وقتی به اینجا می‌رسم، می‌فهمم که با یک نرم‌افزار کاملا ظریفی طرف هستم که باید به عالم آنها نزدیک شوم. خب این اتفاق افتاد و خیلی خوشحالم.»

او و گروهش از ۱۵ تیر ۹۱ راهی منطقه اورامانات کردستان شدند تا نیمی از فیلمبرداری را آنجا انجام بدهند و پس از آن به تهران برگردند و کار را ادامه بدهند. ۲۰ آذر سال گذشته فیلمبرداری ۵۲۰ پلان فیلم و ۲۸ اسفند تدوین فیلم تمام شد و از ۶ فروردین صداگذاری و ساخت موسیقی فیلم کلید خورد. گروه‌ جلوه‌های ویژه هم که از مرحله تولید همراه گروه سازنده بودند، همزمان اجرای جلوه‌های ویژه فیلم را شروع کردند.

حاصل کار این گروه جوان دیدنی از آب درآمده و سطح کیفیت کار بدون شک از نمونه‌های قبلی که در سینمای ایران ساخته شده، بالا‌تر است. حاتمی‌کیا هم از کیفیت نهایی جلوه‌های ویژه رضایت دارد؛ «ما در نمایش محدود و خصوصی متوجه شدیم که بعضی با احتیاط و احترام به چند مورد ویژوالی اشاره می‌کنند که از نظرشان قوام لازم را نداشته است.

غافل از آنکه ما بابت این اشارات خوشحالیم؛ چرا که وقتی توضیح می‌دهیم شما با فیلمی روبه‌رو شدید که ۶۵ دقیقه دخالت و بازسازی ویژوالی صورت گرفته است متعجب می‌شوند. با تماشای «چ» شهر پاو‌ه‌ای در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که برای ما که می‌خواستیم آن دوران را بازسازی کنیم، وجود خارجی نداشته و آنچه دیده شده است، با کمک همین روش و صد البته با هنرمندی طراح صحنه شکل گرفته است.

این مایه مباهات بچه‌های ایرانی است. ما از ابتدا اراده کردیم که توان ایرانی را به کار ببریم. چه در حوزه تصویر و چه در حوزه صدا. با کمال فروتنی و افتخار اعلام می‌کنم که هر آنچه توان ما بوده است، در طول دو سال مداوم که ۵ ماه بی‌وقفه برای فیلمبرداری و ۴ ماه بی‌وقفه برای تدوین و ۶ ماه بی‌وقفه برای صداگذاری و ۱۶ ماه موازی و مداوم، کار ویژوالی انجام گرفته است. افتخار فیلم «چ» ایجاد فرصتی برای تجلی توانایی متخصصان هنرمند بومی است. آنچه «چ» باقی می‌گذارد، در حوزه نرم‌افزاری است و نه وارد کردن سخت‌افزارهای این رشته. امیدوارم این تلاش ایرانی با قضاوت بی‌غل و غش اهل نظر رویت شود؛ چرا که برای خود من در حوزه دیجیتالی نقطه عطفی است که امیدوارم آغازی برای آثار آینده‌ام باشد.»

او می‌گوید درباره چنین شخصیت‌های ملی باید فیلم‌های فاخر ساخت و از این برچسب نمی‌ترسد، چون کیفیت محتوایی و فنی فیلم برایش مهم‌تر از این لفظ‌ها و اسم‌گذاری‌ها است؛ «فیلم «چ» در کارنامه کاری من یک استثناست. برای اولین بار درباره چند شخصیت حقیقی فیلم ساخته‌ام. برای اولین‌ بار در متن یک رخداد تاریخی قصه را بنا کرده‌ام. برای اولین بار در چنین حد گسترده‌ای از امکانات دیجیتالی بهره برده‌ام. برای اولین بار دو سال اجرای آن طول کشید‌ه است و برای اولین بار داغ و نشان فاخری بر پیشانی فیلمم نشسته است. اگر نبود ماجراجویی هنری یا به تعبیری جاه‌طلبی‌های هنری، عاقلانه آن بود که به خاطر سوابقم محافظه‌کار باشم.»

درخشان‌ترین سکانس فیلم، سکانسی است که هلی‌کوپتر هوانیروز ارتش برای کمک به مردم پاوه سراغ آنها می‌آید اما در یک حادثه ناگهانی سقوط می‌کند. حاتمی‌کیا در این سکانس اوج هنر کارگردانی‌اش را به رخ کشیده و صحنه‌هایی را تصویر کرده که با تماشای «چ» بدون شک در یادتان می‌ماند.

سکانسی که روند تولید آن پیچیده و طولانی بوده و با تلفیق نماهایی از هلی‌کوپتر واقعی و تصویرهای گرافیکی و جلوه‌های ویژه به وجود آمده؛ «سکانس سقوط نقطه عطفی در اتفاق پاوه است. در نوشته‌های آقای چمران هم این سکانس با جزییات توضیح داده شده. روزی که می‌خواستم کار را شروع کنم، گفتم همه فیلم یک سمت و درآوردن این سکانس یک سمت.

روز اول هم به همه بچه‌ها و گروه‌ها کاغذی دادم که قرار است این سکانس، سکانس تاریخ سینمای ما باشد و باید تماما زحمت بکشیم. آن سکانس سقوط انرژی ۲۵ روز ما را برای اجرا و فیلمبرداری گرفت. در جلوه‌های ویژه هم چندین ماه طول کشید. من افتخار می‌کنم که این صحنه به دست بچه‌های خودمان رخ داده. می‌توانستم یک آدم اسکار گرفته را به ایران دعوت کنم که اجرایش کنیم. ترجیح دادم این زحمت را بچه‌ها با حوصله و زمان و زحمت بیشتر انجام بدهند.»

تقریبا همه آنهایی که پای تماشای «چ» ۶ میلیارد تومانی نشستند، قابلیت‌های فنی و کارگردانی حاتمی‌کیا در این فیلم را تحسین می‌کنند اما اکثر ان‌قلت‌هایی که درباره فیلم وجود دارد، درباره روایت حاتمی‌کیا از شخصیت شهید چمران است. شخصیتی که وجوه مختلف و حتی ظاهرا متناقضی از جمله درونگرا و عارف بودن تا عملگرا و چریک بودن دارد.

وجوهی که در طول فیلم هم با یک سوال اساسی در یکی از دیالوگ‌های فیلم مطرح می‌شود و انگار چالش اصلی فیلم در همین سوال است؛ «چمرانِ خمینی یا چمرانِ بازرگان؟». حاتمی‌کیا درباره انتخاب زاویه دید خودش برای روایت شخصیت چمران می‌گوید: «همه این وجوه شخصیتی و البته به قدر توان و تجربه‌ام و صدالبته امکان ظهور در ساختار نمایشی که تعیین کرد‌ه‌ایم. ماجرا در دو روز بحرانی چند ماه اول انقلاب می‌گذرد. سعی بر آن بود که مقطعی از حیات دکتر چمران را برگزینیم که امکان ظهور این خصوصیات در شکل فشرده فراهم باشد.»

حاتمی‌کیا «چ» را صراحتا فیلم خودش می‌داند و می‌گوید هر کس دیگری بخواهد درباره این واقعه و شخصیت فیلم بسازد، حتما روایت دیگری خواهد داشت و او زاویه دید خودش را داشته با زبان فن دراماتیک؛ «من کار روی این فیلم را از سال ۸۰ شروع کردم، اما وقتی در سال ۹۰ می‌خواستم فیلمنامه را بازنویسی کنم، چمران روزی برای من چمران شد و از لحظه‌ای برای من زنده شد که دیدم چمران مرد صلح است. اما نه به هر قیمت. این تحلیلی است که در وضعیت موجود، آن را با پوست و گوشتمان احساس می‌کنیم

آقای چمران آن روز‌ها درست در آن وضعیت روحی و روانی که آن قتل‌های فجیع در بیمارستان رخ داده، مصاحبه کرده... روحیات افکار عمومی به خاطر آن فاجعه بزرگ جریحه‌دار شده بود. آقای چمران در آن فضا نفس می‌کشد و احساس می‌کند باید آن روح را آرام کند و به خاطر همین از آنها حرف می‌زند.»

در غائله پاوه در کنار شهید چمران، فرمانده‌ای به نام «اصغر وصالی» هست که یک چریک به تمام معنا است و قهرمان جنگجوی فیلم که حاتمی‌کیا درباره راز بیشتر به چشم آمدن او می‌گوید: «من آقای چمران را یکبار هم از نزدیک ندیده‌ام ولی امثال اصغر وصالی‌ها را زیاد دیدم، اصلا یک‌ور ذهن خودم اصغر وصالی است.

بالطبع راحت‌تر می‌توانم راجع به آن حرف بزنم.» «چ» به نوعی روایتی است از نوع نگاه اصغر وصالی و چمران برای حل این بحران و جنگ داخلی؛ «تفکری که نماینده‌اش اصغر وصالی است را من می‌فهمم، با همه وجود آمده که بجنگد و می‌خواهد شهید شود و شهادت برای او مساله است اما برای کهنه‌چریکی مثل چمران که از این مرحله گذشته و مرحله‌ای بالا‌تر از این است.

وضعیت وضعیت متناقضی است. جنگیدن برای صلح احمقانه است، اما در دنیا اتفاق می‌افتد. می‌جنگیم که صلح و نظم برقرار کنیم. من چمران را از این زاویه مردی چندوجهی می‌بینم، فقط باب جهادش باز نیست. باب علمی و عرفانش هم باز است اما درباره باب عرفانش بیش از اندازه حرف زده شده.

انگار بقیه باب‌ها را بستند و زیاد نشان ندادند. بیشتر ما چمران را با نیایش‌هایش در ماه رمضان به یاد می‌آوریم. در حالی که این صدای برادر ایشان است که نوشته‌های شهید چمران را می‌خواند. عبور از این معبر بسیار سخت است. اگر قضاوتی هم می‌کنید، بدانید از کدام معبر عبور کرده‌ایم.»

  • همشهری جوان - شماره 446
کد خبر 251264

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز